آیا باید منتظر جنگ بود؟
ادامه از صفحه اول
بر فراز آسمان ایران، توقیف نفتکش انگلیسی و نهایتا انفجار عظیم در پالایشگاه عظیم نفتی آرامکو همگی نشان دادند که اگر جنگی در منطقه رخ دهد شعلههای سوزان آن به سرعت بسیاری از مناطق را درخواهد نوردید و فجایع آن قابل پیشبینی نیست. از این رو، احتمال وقوع جنگِ برنامهریزی شده کمتر شده است، مگر اینکه ناخواسته و اتفاقی باشد. از طرف دیگر، هر دو دشمن در شرایط بغرنجی قرار گرفتهاند که خروج از آن بدون ابتکار عمل یا وقوع اتفاقی غیرمنتظره سخت است. دولت ترامپ با خروج از برجام، به منظور کشاندن ایران به پای میز مذاکره استراتژی «فشار حداکثری» بر تهران را در پیش گرفته و اعتقاد دارد ایران به فشارها جواب میدهد و کوتاه میآید. از طرف دیگر ایران بهصورت علنی، مذاکره تحت فشار و تحریم را خط قرمز خود معرفی کرده است. در پاسخ به خروج آمریکا از برجام، ایران هم تعهدات خود در برجام را طی سه مرحله کاسته است. این کاهش تعهدات به این منظور انجام گرفته تا: ۱) اروپا را به تکاپو وادارد که جلوی تحریمها و فشارهای آمریکا را بگیرد و کاستیها را جبران کند؛ ۲) برای مذاکرههای احتمالی آتی، دست ایران خالی نباشد و ۳) جوابگوی فشارهای داخلی نیز باشد. یعنی میتوان نتیجه گرفت طرفین برای مذاکره احتمالی آتی در حال جمعکردن ابزارهای چانهزنی هستند. با این شرایط موجود، تصور انجام مذاکره جامع بین دو طرف سخت مینماید، مگر اینکه ابتکار عمل یا انعطاف خاصی از سوی یکی از آنها شاهد باشیم. البته احتمال بازگشت آمریکا به جمع ۱+۴ برای مذاکره با ایران وجود دارد بهشرط اینکه امتیازهایی در زمینه تحریمها به ایران بدهد. در مجموع باید گفت بهرغم گسترش منازعه در منطقه، احتمال وقوع درگیری نظامی بیشتر از دیپلماسی نیست. هرچند تلاشهای دیپلماتیک به نتیجه نرسیده اما دیپلماسی همچنان زنده است و کار میکند..