توافقنامه قره باغ یک پیروزی  یا یک تراژدی؟

ادامه از صفحه اول
 ادعاها و خواسته های متفاوت دو قوم آذری و ارمنی بر سر یک سرزمین مشترک است. سرزمینی که در سطح بین المللی به عنوان بخشی از آذربایجان شناخته شده، اما تحت کنترل ارمنستان بوده است. آنچه بهانه دور این صحنه سیاسی را رقم زده است را می توان در منافع هر یک از بازیگران دخیل در جنگ و صلح اخیر میان آذربایجان و ارمنستان بررسی کرد:
اول روسیه که پس از هفته ها نظاره گری بر درگیری های میان آذربایجان و ارمنستان خصوصا پس از تهدید آذربایجان مبنی بر تصرف کل قره باغ کوهستانی برای ایفای نقش دیپلماتیک کرملین به عنوان ضمانت ثبات منطقه ای به میانجیگری میان دو طرف جنگ اقدام کرد. وکالت روسیه در توافقنامه صلح نوامبر بین آذربایجان و ارمنستان و پایان دادن جنگ گسترده آنها در قره باغ با طراحی ژئوپلیتیک جدیدی در منطقه مورد مناقشه قفقاز جنوبی همراه شده است. هرگونه ارزیابی عینی از نقش روسیه در درگیری قره باغ کوهستانی می تواند سرنخ هایی را برای بازی انتظار مسکو پس از مداخله فعال در این مناقشات به دست دهد.مطابق این توافق نامه در تاریخ 1 دسامبر، ارمنستان باید منطقه لاچین را که گذرگاه لاچین از آن عبور می کند، تحویل دهد. این توافقنامه تصریح کرده است که یک راهرو با عرض 5 کیلومتر از طریق منطقه لاچین- که  قره باغ کوهستانی را به ارمنستان متصل می کند- در نظر گرفته شده که نیروهای حافظ صلح روسی همزمان با عقب نشینی نیروهای مسلح ارمنستان در آن مستقر خواهند شد تا "ایمنی رفت و آمد شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها را در طول دالان لاچین در هر دو جهت تضمین کنند. این امر به روسیه امکان حضور نظامی بسیار چشمگیرتر در منطقه ای را می دهد که در آن نفوذ خود را از دست داده بود. این استقرار برای روسیه به منزله یک پایگاه نظامی جدید خواهد بود که به دیگر پایگاه های این کشور در منطقه قفقاز مانند آبخازیا در کرانه شرقی دریای سیاه و اوستیای جنوبی در شمال گرجستان اضافه می شود.پوتین موقعیت غالب مسکو را در منطقه ای تقویت می کند که سربازان روسی پس از بسته شدن ایستگاه راداری قبله یا به آذری گابالا - مجهز به سیستم پدافند موشکی و رهگیری موشک‌های قاره‌پیما در بخش عمده‌ای از آسیا تا اقیانوس هند- در سال 2012 آذربایجان را ترک کردند، اما اکنون می توانند به عنوان نیروهای حافظ صلح به خاک آذربایجان بازگردند. دوم آذربایجان که طی درگیری های اخیر بیش از 15تا20 درصد از سرزمین های از دست رفته خود را پس گرفته و بنا بر توافق صلح جدید مبنی بر اینکه هر دو طرف جنگ مواضعی را که در حال حاضر در اختیار دارند، حفظ خواهند کرد، از منافع زیادی برخوردار خواهد بود. آذربایجان که بیش از 26 سال پیش قلمرو مورد مناقشه قره باغ و مناطق اطراف آن را به نیروهای ارمنی واگذار کرده بود، توانست به موفقیتهای چشمگیری از جمله به دست آوردن شهر استراتژیک شوشا "معروف به شوشی در ارمنستان" دست یابد.قدرت اقتصادی بیشترآذربایجان نسبت به ارمنستان برای خرید مهمات، پشتیبانی لجستیکی، فنی و تاکتیکی ساخت اسرائیل و ترکیه توانست قطعیت پیروزی را برای باکو تضمین کند. استفاده آذربایجان از پهبادهای ساخت ترکیه و هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به پهپادهای انتحاری در کنار پهپادهای جنگی ساخت اسرائیل موجب تقویت نظامی آذربایجان در برابر ارمنستان شده و ضمانتی برای پیروزی ارتش بوده اند.سوم ترکیه که اگرچه در توافق نامه سه جانبه امضا شده بین طرفین جنگ و روسیه ظاهر نشده، اما یک ذینفع بزرگ این صحنه ژئوپلیتیک بوده است. توافق سه جانبه در غیاب ایالات متحده و فرانسه دیگر روسای گروه مینسک و بدون حضور ترکیه -حامی اصلی آذربایجان- نشان دهنده یک نقطه عطف جدید در جاه طلبی روسیه در منطقه است. روسیه درخواست ترکیه برای پیوستن به نیروهای حافظ صلح قره باغ را رد و نقش آن را در حد یک ناظر محدود کرده است. اگرچه بر اساس توافقنامه صلح ترکیه برخلاف روسیه قادر به استقرار نیرو در زمین نخواهد بود، اما اردوغان در حمایت از علی اف با شعار "دو کشور، یک ملت" توانست اعتبار ترکیه در منطقه را همراه با شهرت سلاح هایش افزایش دهد و نفوذ عملی بر سرزمین های سابق عثمانی را به رسمیت بشناساند. اگرچه جنگ سرزمینی به پایان رسیده، اما بر اساس یک عرف در جغرافیای سیاسی تحت عنوان "ادعای تاریخی" احتمال ادعای سرزمینی بر قره داغ کوهستانی از سوی ارمنستان در آینده کماکان باقی می ماند. با توجه به طیف گسترده ای از ابزارهای دیپلماتیک قابل استفاده توسط بازیگران محلی، منطقه ای و بین المللی تبلور یک تعارض در تغییر حقوق سرزمینی دور از انتظار نخواهد بود.
* دکترای جغرافیای سیاسی
توافقنامه قره باغ یک پیروزی  یا یک تراژدی؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه