نیازمند دکترین ضدشوک هستیم!
حسین محمدی اصل
همانگونه که استیضاح چند هفته قبل فاطمی امین، دردی را دوا نکرد و به جایی نرسید، کارت زرد به وزیر جوان هم دردی را دوا نخواهد کرد. مشکل از وزارت صمت نیست اگر ناتوان از مدیریت قیمت خودرو است. مشکل از نگاه مدیران راهبری و سیاستگذاری و قضایی کشور است که نتوانستهاند توان دفع حملات تروریسم اقتصادی را در خود بهینه سازند.پس از چهاردهه جنگ در مثلث سیاست، اقتصاد و امنیت هنوز مدیر کاربلدی پیدا نشده تا نظریههای شوک اقتصادی را مرور کند و مطابق آن، ایده نوشته و اجرایی سازد؛ یا حداقل نگاهی به تاریخچه این مسئله بیندازد تا متوجه شود آمریکا و اروپا هرگاه از براندازی و کودتا در ممالک مستقل ناامید میشوند، پایشان را روی پدال شوک دهی به اقتصاد آن کشورها میگذارند و آنقدر با اعداد و ارقام روی مخ ملتها میروند تا در برخی مواقع همان مردم قیمتها را آنچنان بالا ببرند که ناخواسته به فرایند فروپاشی اقتصادی کمک کنند! شما ببینید زمین همان زمین است و خانه همان خانه، اما هیچکس به قیمت پایینتر فکر نمیکند و هرماه هم به مبلغ آن اضافه میکنند. این بخشی از همان عناصر شوک اقتصادی مخرب است که نهادینه میشود و مثل غده سرطانی هرچند وقت یکبار متورمتر میشود.قصه آنجا جالبتر میشود که شوکهای اقتصادی از بیرون ماهیت اقتصاد و معیشت یک ملت را میکوبد و از داخل هویت جمعی را زیر ضربه میبرد و ما دقیقاً گرفتار همین موضوع هستیم.«نایومی کلاین» در کتاب دکترین شوک با افشای طبیعت بی رحم سرمایه داری بازار، استدلال می کند سرمایه داری دست بهدست شقاوت پیش میرود و خودکامگان و دیگر اشخاص سیاسی بی توجه به نیک و بد، از شوکها (طبیعی یا مصنوعی) برای محکم کردن پایههای نفوذشان و بهرهوری از بازارآزاد نامطلوب، سوء استفاده میکنند.در نسبتسنجی وضعیت امروز کشورما با دسیسههای خارجی، کلاین معتقد است: بازار آزاد به بحرانها تکیه دارد و در زمان بلایای طبیعی، جنگ یا کودتای نظامی مردم متفرق و سردرگم هستند و برای بقا یا خوشبختی خود میجنگند و این امر صحنه را برای بنگاهها، سیاستمداران و سوءاستفادهگران آماده میکند تا اهدافشان را بدون مواجهه با مخالفت پیش ببرند. این روزها کشورهای منطقه خلیج فارس و غرب و آمریکا یکصدا میگویند ایران محل سرمایه گذاری نیست و مشتری های بازار ما را از درب خانه میدزدند و از طرف دیگر با جنگ رسانهای گسترده به سراغ هویت ملی میآیند تا با شکافسازی در جامعه مانع از تمرکز و اراده جمعی شوند.باید دولت متوجه میدانی باشد که در آن قدم برمیدارد، در غیر اینصورت باردیگر با انباشت بحران و ناکارآمدی مدیران، جامعه میل به هرج و مرج و رفتارهای خشونت آمیز میکند. ما در مسئله دور زدن تحریمها از رستم قاسمی به عنوان تئوریسین دور زدن تحریمها یاد میکنیم، اما اینکه چرا تئوریسین ضد شوک نداریم یا از آن استفاده نمیکنیم، جای تعجب دارد! مسئله اقتصاد را نباید با بیتوجهی و ندانم کاری تبدیل به تودههای متورم سیاسی و امنیتی کرد.