printlogo


چرا تعجب؟ قاعده همین است ! 

غلامرضا مصدق 
عده ای از اینکه رئیس جمهور چین در سفر به عربستان با قرار گرفتن در کنار آن کشور  و با عبور از خطوط قرمز ما، که نه از پشت بلکه از روبرو و آشكارا خنجر در سینه ما فروکرده است!، متعجب شدند. چین چه کار خارق عادتی انجام داده، که موجب تعجب ما شده؟
 فرض کنید شما فروشنده اتومبیل هستید و دو مشتری دارید، مشتری اول که برای خرید اتومبیل انواع گزینه های متنوع، کیفیت، قیمت، شرایط پرداخت، خدمات پس از فروش، گارانتی ‌و غیره را از دهها عرضه کننده اتومبیل پیش رو دارد و دومی که از همه انتخابهای مشتری دیگر محروم و مجبور است در هرحال فقط از شما خرید کند. شما بعنوان فروشنده در بازاری که همه باید به فکر حداکثر کردن سود و منافع خود باشند، با این دو مشتری چطور رفتار میکنید؟جواب خیلی واضح است، به آن مشتری که قدرت انتخاب زیادی دارد، بهترین شرایط را پیشنهاد می‌کنید، چون میدانید اگر تسهیلات خوب و دندان گیری ارائه ندهید دهها رقیب مثل عقاب مترصد فرصت برای قاپیدن او از دست شما هستند. اما با مشتری دیگری که هیچ انتخابی بجز خرید از شما را ندارد همه شرایط ناعادلانه خود را با منت بر او تحمیل می‌کنید. برخورد چین با ما و عربستان دقیقاً مشابه مثال بالاست. چین بعنوان یک تاجر بین المللی که در ۴۰ سال گذشته عمده هَم و غم خود را بر کسب هر چه بیشتر منافع اقتصادی گذاشته، چرتکه بدست در حال محاسبه هزینه - فایده در روابط خود با کشورهای دیگر است. چین بخوبی میداند عربستان در انتخاب شرکای اقتصادی خود انتخابهای زیادی پیش رو دارد، پس برای نزدیک شدن به آن باید حسابی سر کیسه را شل کند، تا آنجا که حتی اگر لازم باشد برای بدست آوردن دل عربستان تمامیت ارضی ایران را که مثلاً متحد آن است را زیر سوال ببرد. ناگفته نماند که عربستان هم برای نشان دادن چشمه ای از استقلال خود از آمریکا کمی به چین نزدیک می‌شود تا آمریکا هم حساب دستش بیاید. این محدودیت خود خواسته ما در روابط بین الملل ناشی از استراتژی قهر کردن با غرب و گذاشتن همه تخم مرغها در سبد شرق است. وقتی بدست خود امتیاز بزرگ رقابت برای حداکثر کردن منافع ملی را کنار میگذاری، شرکای محدود تجاری شما هم از فرصت طلائی خالی بودن میدان از رقیب آسوده خیال شرایط خود را به شما تحمیل خواهند کرد.بیش از سه دهه از اتمام جنگ سرد میگذرد اما هنوز به زعم برخی ، جنگ سرد نه تنها پایان نیافته بلکه در اوج خود قرار دارد. این افراد نمیدانند که در جنگ سرد بر خلاف نوع رقابت شرق و غرب که ماهیتی نظامی داشت، الان رقابت آنها عمدتاً اقتصادی است. چین و آمریکا به رغم رقابت شدید اقتصادی و سیاسی،  روابط تجاری گسترده و پیچیده ای در عرصه اقتصاد با هم دارند. صادرات سالانه ٦٠٠ میلیارد دلاری چین به آمریکا نشان دهنده بخشی از این به هم تنیدگی دو اقتصاد بزرگ با هم است، که در کمال تعجب اصلاً توجه ما را بخود جلب نمیکند. ایکاش زودتر متوجه بشویم در روابط بین الملل لوطی گری، اخلاق‌مداری، عدالت و انسانیت محلی از اِعراب ندارد، ما که حتی در ظلم آشکار دولت چین به اقلیت مسلمان اویغور سکوت کردیم، حالا باید اینچنین دستمزد خود از همراهی با چشم بادامی ها را دریافت کنیم. سیاست خارجی متوازنم آرزوست!