بررسی بافت و سیمای بندر تاریخی لنگه و کنگ سواحل خلیج فارس
مریم فروتن- بنادر لنگه و کنگ، از بنادر تاریخی و با هویت کناره های سواحل خلیج فارس بوده و بافت و سیمای شاخص این بنادر لزوم توجه به علل و شرایط شکلگیری و تغییراتشان را در طول تاریخ ایجاب کرده است.
شناسایی تاریخی بندرلنگه
برخی بر این باورند که بندرلنگه در روزگار هخامنشیان گوگانا نام داشته است. اگر گوگانا بندرلنگه امروزی باشد، عمر ایجاد این بندر از زمان هخامنشیان تا به امروز به ۲۵۰۰ سال میرسد. جمعی بر این باورند که بندرلنگه قدمت تاریخی زیادی ندارد و نام و شهرت آن از حدود سه سده پیش به وجود آمده است. (افشار، ۱۳۷۶: ۴۲۸) در قدیم دور شهر حصاری وجود داشته است که اکنون خراب گشته است. در خارج از حصار آب انبارهایی است که سقف گنبدی شکل دارند. (احمد اقتداری، ۱۳۷۵: ۴۷۹) بندرلنگه به سبب تجارت و بازرگانی، لنگرگاه ها، غواصی و صید مروارید و صدف و صدور آن مشهور شد. بنا به برخی روایتها، نام قدیمی این شهر به علت وجود مروارید زیاد و مرغوب در آن، بندر مروارید بوده است. تجارت صدف تا سال ۱۳۴۰ در بندر لنگه وجود داشته است ولی اکنون از میان رفته است.
آثار تاریخی به جامانده از شهر تاریخی بندرکنگ
قلعه لشتان: قدیمی ترین بازمانده شهر بندرلنگه، قلعه لشتان در یک کیلومتری حومه شهر واقع است که از سنگ و ساروج ساخته شده و تعدادی مغازه و دخمه های سنگی شبیه غار در ارتفاعات آن باقی مانده است. تاریخ بنای قلعه ۹۰۴ ه.ق است. تاریخ مذکور نشان میدهد این قلعه قبل از دوران صفوی ساخته شده است. البته برخی بر این عقیده اند که تاریخ بنای قلعه لشتان مربوط به دوران هخامنشیان است. طبق نظر احمد اقتداری این قلعه پیش از آمدن پرتغالی ها وجود داشته است. ولی گفته میشود پرتغالیها از این قلعه استفاده میکردند. طبق بازدید اینجانب در موقعیت استراتژیکی آن نسبت به بندر کنگ، که در دوران پرتغالیان محل گمرکات و رفت و آمد اصلی آنان بوده است و مقبره های به جای مانده از آنان چنین گمانهای صحیح به نظر می رسد. دوران صفویه: در سال 1638میلادی سیاح فرانسوی «تارونیه»، طی سفری که از بصره به بندرلنگه داشت، مدت دو روز در این بندر اقامت نمود از محاسن آب و هوای این بندر یاد کرده است. مدارک و اسناد تاریخی بنیان نخستین شهر لنگه را به آغاز دوره صفوی و هنگام استقرار پرتغالی ها در سواحل و بنادر خلیج فارس، نسبت میدهند. در این دوره بندرکنگ رشد روز افزونی داشت. در آغاز استقرار پرتغالی ها در بندر کنگ و در عهد شاه عباس صفوی، لنگه قریه کوچکی در کنار بندر کنگ بوده است. عمران این بندر از اواخر صفویه و دوران زندیه و شروع می شود.دوران زندیه: از زمان کریم خان زند سهولت ارتباط دریایی سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس در سواحل بندر لنگه و وجود راههای کاروانی از این دو بندر به شیراز، رونق بازرگانی فوق العادهای به لنگه و کنگ بخشید. در کتب تاریخی ذکر شده است که بیشتر اهالی بندر لنگه از اعراب جواسم بودهاند. طایفه عرب جواسمی یا (قواسمی)، که دریانوردانی دلیر و بازرگانانی خبره و پرآوازه شدند، به امر و اجازه کریم خان و نظر به سیاست نظامی و بازرگانی زندیه در بندرلنگه سکونت گزیدند. این طایفه با هزار خانواده در اواخر سلطنت کریم خان از راس الخیمه به ایران آمدند (۱۷۶۰ میلادی)، به تابعیت ایران در آمده و سکونت آنان بر آبادانی و رونق بندر لنگه افزود و تا سال 1896 میلادی، جواسم در بندرلنگه زندگی میکردند. شیخ سعیدابن قصیب- رئیس جواسم در بندر لنگه- حکومت این منطقه را به مبلغ دویست تومان از خوانین بستک در فارس اجاره کرد. آنها به مدت ۱۰۹ سال بر لنگه و توابع آن حکومت کردند. (اقتداری، ۱۳۷۵: ۴۸۱) لازم به ذکر است که در آن مقاطع زمانی اجاره دادن شهرها و بنادر امری طبیعی و مرسوم تلقی میشد. دولت ایران همانگونه که لنگه و توابع آن را به جواسم اجاره داد، بندرعباس را به رقیب آنها امام مسقط واگذار کرد. در شرایط آن روز ایران و بالا بودن هزینه های نظامی، این شاید بهترین راه به نظر میرسید که میتوانست امنیت سواحل را، حفظ کند. (روزنامه دنیای اقتصاد، سال هشتم، شماره ۲۲۳۳، 02/09/1389) سدید السلطنه، تاریخ بندرلنگه را در قالب قبل از جواسم، دوران حکومت جواسم و حکومت بعد از جواسم تقسیم بندی کرده است. در دوران قبل از جواسم وی به طایفه بنی کنده، بنی حارث اشاره کرده و این ناحیه را تحت سلطه خوانین بستک اداره میشده است. بعد از آن بنی معین ریاست این دیار را به عهده گرفتند و سپس جواسم با راندن بنی معین- در زمان زندیه- زمام امور را به دست گرفتند. جواسم در کوه بستانه ساکن شدند و حکومت را از خوانین بستک اجاره کردند و بندرلنگه را بنا گذاشتند و محدوده لنگه را توسعه دادند. (سدید السلطنه، ۱۳۸۹: ۲۰۲) دوران قاجاریه: در دوران قاجار بندرلنگه از نامورترین بنادر شد و عروس بنادر ایران نام گرفت. (اقتداری، ۱۳۷۵: ۴۸۱) در گزارش محمد ابراهیم نادری کازرونی در خصوص بندرلنگه (به دربار قاجار) آمده است: «بندرلنگه بندری است در نهایت آبادانی و از همه بنادر آبادتر و معمورتر است و در این بندر پنج هزار خانوار از اعیان و تجار با مکنت صاحب و سفائن و به معاملات عمان و یمن و هندوستان همواره در کارند. در این بندر عمارات عالی از سنگ، گچ، غرف و بادگیرها و سامان آراسته است و به قدر سه ربع فرسنگ طول و ربع فرسنگ عرض دارد و تمام آن سامان نخلستان و سایر اشجار بسیار است. آن بندر را من حیث الآبادی و معموری، میتوان عروس بنادر سواحل بر فارس برشمرد. شیخ سعید جواسمی عامل آن بندر است». «در آن بندر معادل ۳۶۶ آب انبار مملو از آب باران است و هر روز یکی از آنها به واسطه کثرت خلائق خالی میشود. آب شیرین آنها اکنون تا آخر اسد از انواع آب انبارها است و در اول سنبله محتاج به آب چاه می شوند و آب چاه های آنجا در کمال حلاوت است مگر در سالهایی که نزول رحمت الله کم شود، به شوری و تلخی می گراید». به روزگار قاجاریه بندرلنگه و بندرکنگ نیز مانند سایر بنادر سواحل خلیج فارس گهگاه به اجاره حکام مسقط در میآمدند. در این میان بین اجاره دادن مسقطی و حکام جواسمی، اختلاف و کشمکش و جنگ و صلح به میان میآمد و در این اختلافات بازرگانی و سیاسی، بندرلنگه و کنگ هم بدون آسیب نماندند.دوران پهلوی: در دوران پهلوی با مهاجرت طایفه بنی جواسم، قطع ارتباط بازرگانی بندرلنگه، لار، شیراز، تاسیس بندر بزرگ خرمشهر (۱۳00 شمسی) و تمرکز امور بازرگانی در تهران و خرمشهر، بندر لنگه از رونق افتاد تا بدآنجا که بسیاری از سکنه آن مهاجرت کردند. نوادگان خاندان بنی جواسم که با شیخ های راس الخیمه خویشاوند بودند به جایگاه اصلی خود، نزد عموزادگان خویش بازگشتند. از دیگر دلایل ذکر شده مهاجرت در دوران پهلوی، قانون کشف حجاب (در سال ۱۳۱۴شمسی) و همچنین تصویب قانون انحصار تجارت خارجی که فعالیت های بازرگانی را محدود میساخت و مهاجرت تجار به کشورهای آن سوی خلیج فارس را موجب گردید می باشد. طبق گزارش سدید السلطنه با عنوان «احوال لنگه» که در سال ۱۳۱۶ ه.ش (دوران پهلوی) به نگارش درآمده است، آمده است
: «اولیا دولت ایران بندرلنگه را چنانچه به نگارش آید، متصرف و شیخ نشینی آن نقطه را موقوف داشتند.» از شروع جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم که بیماری همراه با فقر و قحطی شیوع پیدا کرد، اکثر مردم این شهر فعالیت خود را تعطیل و به نقاط دیگر رفته و نیز عدهای از بیماران تلف شدند و به همین جهت به مرور زمان نقاط مسکونی شهر خالی از سکنه اصلی خود گردید و شرح فعالیت و چهره واقعی خود را از دست داد.