printlogo


آیا گفته های رییس سازمان بنادر و دریانوردی صحت دارد، اقتصادسرآمد بررسی می کند
7،000،000 گردشگر دريايي در ايران!؟

گروه گردشگری دریا - ایرج گلشنی - در منابع مديريتي، از آمار كاربردي، به عنوان «ابزار شناخت و تصميم‌گيري مدير» ياد مي‌شود. ابزاري كه يك متر است براي اندازه‌گيري يك پديده كاري يا اجتماعي. زماني كه شمردن دقيق(رياضيات) ممكن نباشد، آمار به ميدان مي‌آيد و با محاسبات بر مبناي اصول علمي، درصدي را به عنوان «بيشتر احتمال ممكن» به مدير مي‌دهد تا بتواند ضمن توضيح مطلب به افكار عمومي، براي تصميم‌گيري از آن استفاده كند. در برنامه صف اول شبکه خبر صدا و سيما، صفايي- رئيس سازمان بنادر و دريانوردي- خبر داد كه در سال گذشته، 7000.000 گردش‌گري دريايي داشته‌ايم! آيا اين خبر و اين آمار درست است؟
چرا دولتي‌ها علاقه‌ زيادي به آمار سازي دارند؟ در گفتار مختصر سعي مي‌كنيم به اين دو پرسش بينديشيم:

آمار درست- آمار غلط
همانطور که می دانید آمار مانند شمشير دو دم عمل مي‌كند. اگر درست باشد، مدير را در تصميم‌گيري و مخاطب را در باور خبر، كمك مي‌كند و اگر غلط باشد، هر دو طرف را به بي‌راهه مي‌برد.آمار درست، زماني به دست مي‌آيد كه موضوع مورد بررسي آماري به دقت تعريف شده باشد و اصول علمي محاسبات رعايت شده باشد، بنابر اين اگر موضوع را دقيق تعريف نكنند و محاسبات هم نيم‌بند باشد، چيزي حاصل مي‌شود كه كسي باورنمي‌كند و مديريت را به خطا مي‌برد. 

تعريف نادرست گردشگري دريايي
برخي از تعاريف، به نحوي سوءاستفاده مي‌كنند. وقتي مي‌گوييم كه اين 7 ميليون نفر، گردش‌گر نبوده‌اند، سريع تعريف جهاني گردشگري را رو مي‌كنند:
هر كس، به هر قصدي، حداقل 24 ساعت از محل اسكان خود دور شود، گردشگر است! 
بعد با افتخار مي‌گويند، اين 7 ميليون، به هر قصدي، حداقل 24 ساعت از تهران و... فاصله گرفته‌اند و به سمت شمال يا جنوب رفته‌اند!
مي‌گويم: خدا خيرتان بدهد؛ سر چه كسي را مي‌خواهيد كلاه بگذاريد: ما يا خودتان؟
مي‌پرسم: از اين 7 ميليون نفر كه بر اساس اطلاعات موبايل و شبكه‌هاي هوشمند جاده‌اي و... به سمت دريا رفته‌اند، چند نفرشان در ساحل و چند نفر به دريا رفته‌اند؟
اينجا كمي گير مي‌كنند. يكي مي‌گويد: گردشگري ساحل و دريا يكي است!
ديگري مي‌گويد: همين كه پاي‌شان به دريا برسد و دستي به آب دريا بزنند، مي‌شود گردشگري دريايي!
يكي ديگر توجيه ديگري مي‌كند، در حالي كه گردش‌گري دريايي با گردشگري ساحلي با گردشگري كويري، با گردشگري كوه، با گردشگري جنگل و... همه با هم متفاوت هستند و تعريف مشخص دارند. 
طبق آمار اين آقايان آمارساز، ما 7 ميليون گردشگر جنگلي هم داشته‌ايم، چون اغلب اين مسافران يا از جنگل‌هاي آمل يا از جنگل‌هاي گلستان گذشته و به شمال رسيده‌اند و طبق تعريف اينان، اگر از جنگل رد شده‌اند پس ما سالانه 7 ميليون گردشگر جنگل هم داشته‌ايم. 
بخش بزرگي از اين جمعيت از سمت كوير مي‌آيند و از كوير مي‌گذرند، پس شاید 7 ميليون هم گردشگر كويري داريم، نه.
همين عده از گردنه‌هاي مهمي مانند تنگه فني، گردنه قلاچه، گردنه اسدآباد، فيروزكوه، هراز، چالوس هم گذشته‌اند، پس ما چند ميليون هم گردشگر كوهستان داريم!
سرجمع اين‌ها چيزي بيشتر از كل جمعيت ايران مي‌شود! آيا چنين تعاريف و چنين آمار دادن‌هايي، معقول و مديريتي است؟ آيا افكار عمومي را اقناع مي‌كند يا عصباني؟
گردشگري دريايي
براي درك درست موضوع، براي كمك گرفتن از آمار، براي برنامه‌ريزي درست و براي توسعه متوازن و معنادار، بهتر است خودمان را گول نزنيم و با تعريف دقيق‌تري به سوي جامعه آماري برويم. در ابتدا بهتر است كه گردشگري دريايي را با ساحل گردي، و ساحل گردي را با جنگل‌گردي و... جدا كنيم. دقيق‌تر تعريف كنيم تا دقيق‌تر آمار بگيريم. گردشگري دريايي زماني شروع مي‌شود كه پاي گردشگر از روي خاك كنده شود و بر آب سوار شود. با هر وسيله و به هر صورتي كه در آب دريا باشيد، گردشگري دريايي آغاز مي‌شود. در تعريف سخت‌گيرانه‌تري، گردشگري دريايي زماني شروع مي‌شود كه خشكي ديده نشود. طبق اين تعريف- كه تعريف معنادار و جالبي است- كساني كه در كنار ساحل، كفش در مي آورند و تا زانو توي آب دريا مي‌روند، گردش‌گر دريايي محسوب نمي‌شوند؛ زيرا پاي آن‌ها هنوز بر ماسه‌هاي ساحل است. 
گردشگري دريايي، از بعد از ساحل آغاز مي شود و تا عمق‌درياهاي دور ادامه مي ‌يابد. با ديدن خشكي به پايان مي‌رسد. زماني كه ملوانان به سبك قديم، فرياد مي‌زنند: خشكي! خشكي! به خشكي رسيديم... يعني سفر دريايي به پايان رسيده است. 

آيا 7 ميليون آمار درست است؟
با اين توضيحات من از افكار عمومي مي‌پرسم: خبر 7 ميليون گردشگر دريايي را قبول داريد؟ باور مي‌كنيد در ايران 7ميليون گردشگر دريايي داشته باشيم؟ آيا همين كه مي‌گويند: پاشيم بريم شمال! بريم دريا! بريم جزيزه! آيا گردشگري دريايي اتفاق افتاده است؟ آيا به نظر شما وقتي خانواده‌اي مي‌رود تا كيش و قشم، گردشگري دريايي كرده است؟

گردشگري دريايي:
گردشگري دريايي آن است كه يك گردشگر حداقل يك‌ساعت خشكي را به چشم نبيند. برود در عمق دريا. اين مي‌شود درياگردي. با اين تعريف آيا موافقيد؟ 

مسافرت- گردشگري
من همواره بر اين باورم كه بين مسافرت و گردشگري فرق وجود دارد. براي آمارسازي ما اين دو را يكي مي‌انگاريم و خيال مي‌كنيم مسافر، همان گردشگر است! تعاريف جهاني هم از اين تركيب عجيب دفاع مي‌كنند. عجيب است اما كاريش نمي‌شود كرد؛ مگر اين كه يك سازمان، براي برنامه‌ريزي دقيق و فتح موفقيت‌هاي بزرگ در آينده، مسافر را از گردشگر تفكيك كند تا بداند چه بايد بكند. الان كه دولتي‌ها كه علاقه عجيبي به آمارهاي چهار ميليوني و هفت‌ميليوني دارند و رقم آمارهاي‌شان را توسعه مي‌دهند. الان پايه آمارهاي دولت سيزدهم 4 ميليون است! در آينده  اين پايه ارتقاء خواهد يافت و ما با 85 ميليون جمعيت، 200 ميليون آمار توليد خواهيم كرد! آيا اين توليد، نفعي به حال مردم دارد؟

آمار واقعي گردشگري دريايي
حداقل سرانه سفر دريايي در ايران، رقمي بين 7 تا 9 ميليون تومان در روز است. يعني هر ايراني براي يك سفر 5 روزه دريايي حداقل حداقل بايد 30 ميليون تومان پرداخت كند و اگر همراه با همسر و تك فرزندش به سفر دريايي برود، براي پنج روز بايد 90 ميليون تومان پرداخت كند! حالا خود شما محاسبه كنيد: آيا ما 7 ميليون ايراني كه بتوانند براي گردشگري دريايي براي 5 روز، 90 ميليون پرداخت كنند داريم؟ با اين رقم، چند نفر در ايران مي‌تواند سفر دريايي برود؟ همان 7ميليون آقای صفايي؟
معلوم است كه محاسبات رئيس سازمان بنادر و دريا نوردي از جنس آمارها و وعده‌هاي دولتی است و البته  شبيه دروغ سيزده. اما سخن امير ايراني، به واقعيت نزديك‌تر است که اخیرا گفته اند: مي‌توان گردشگري دريايي را آرزوي ايرانيان قرن 21 دانست. 

چند كشتي كروز داريم؟
براي گردشكري دريايي، نياز به كشتي كروز داريم. ما چند كشتي كروز داريم؟ اگر هر كشتي، یک هزار نفر در خود جاي دهد، چند كشتي لازم است كه 7 ميليون نفر را به گردشگري دريايي ببرد؟اگر داريم، پس من در اين تحليل به اشتباه رفته‌ايم و پوزش‌خواهي مي‌كنم. و اگر ديگران اشتباه كرده‌اند كه هيچ! چون ديگران كاري جز آمارسازي نمي‌دانند. مي‌دانند؟

سخن پاياني ملانصرالدين
عصايش را بر زمين نهاد و گفت:‌اينجا وسط زمين است؛ هر كس باور ندارد، مترش كند!
ما 7 ميليون گردشگر دريايي داريم؛‌هر كس باور نمي‌كند برود بشمارد!
اي زنده باد آمار
زنده باد گوينده آمار
زنده باد شنونده آمار...