ساخت شهرهاي ساحلي از شعار تا عمل
فیروز اسماعیلی نژاد- امید و آرزو در سخنان مهرداد بذرپاش به عنوان برنامههای مدون وزارت راه و شهرسازی در حوزه اقتصاد دریا موج می زند
برنامههای که کورسوی امید را در دل نگارنده متن براي توسعه و ترقي سواحل روشن کرده است. برنامهاي تحت عنوان «ساخت شهرهاي ساحلي در جنوب كشور» كه فعلا در حد شعار باقي مانده است. خبري مسرتبخش براي مسكوني كردن سواحل جنوبي كه در شرايط فعلي شبيه بيغوله است.
ظرفيت سواحل
اولين نكتهاي كه نظر را به خود جلب ميكند، ظرفيت سواحل خليج فارس از هرمزگان تا سيستان و بلوچستان به طول 700 كيلومتر است كه ميتواند جاي وسيع و زيبا براي دهها شهر و شهرستان ايجاد كند.
امكان ايجاد زيرساختها براي ساخت مسكن در سواحل به راحتي مهيا است. مهمترين نيازمندي، آب شيرين است كه با استفاده از تكنولوژي روز، امري بسيار ساده و كم هزينه است.
با توجه به تراكم انبوه جمعيت در مركز و در چند استان خشك و كويري، ساخت و ساز در سواحل ميتواند نقطه اميد باشد؛ هم براي توسعه اقتصاد دريا محور، هم براي آباداني سواحل و هم براي تحقق مهاجرت معكوس. اين است كه خبر بذرپاش را بايد با جان و دل آرزو كرد و خواستار تحقق آن شد.
خانههاي حياطي
ساخت خانههاي حياطدار و ويلايي، كه زندگي در آنها مزه اصالت و راحتي ميدهد، گزينه خوبي است تا هم سواحل بيشتري آباد شود و هم مردم انگيزه مهاجرت بگيرند تا از تنگناي زندگي آپارتماني به زندگي زيباي ويلايي برسند.
نياز به ساخت شهر
جغرافياي ايران ازيك سو و تلاش براي ازدياد و جواني جمعيت از ديگر سو و نيز خفه شدن برخي شهرهاي بزرگ مانند تهران، همه و همه ايجاد ميكند كه ساخت شهرهاي جديد در دستور كار قرار گيرد.
در چنين حالي، به جاي اين كه برويم قوطيكبريتها را در پرديس و پرند بالا ببريم، بهتر است برويم در سواحل بكر و دستنخورده، خانههاي بزرگ و زيبا بسازيم و مزه زندگي به سبك ايراني را بچشيم.
دولت سيزدهم بايد انقلابي عمل كند و هر گونه ساخت و ساز جديد را در حريم تهران و شهرهاي بزرگ و سرزمينهاي خشك و بيآب و علف ممنوع كند و مسير دريا را به ايرانيان نشان دهد.
هر ايراني 196 متر
كارشناسان ميگويند « اگر فقط یک درصد از زمینهای کشور به ساخت و ساز اختصاص یابد به هر ایرانی 196 متر زمین میرسد». در چنين نعمت بزرگي از سرزمين پهناور ايران به سر ميبريم، اما مجبوريم در قوطي كبريتهاي تهران و شهرهاي ديگر روي هم تلانبار شويم. يك همت انقلابي مي تواند ما را به سمت سرزمينهاي جديد ببرد. با فرهنگسازي دل ما را از دود و دم تهران بكند و به زيبايي آفرينش در كنار دريا ببرد. وقتي امكانش هست، چرا ارادهاش نيست؟
اما اگر سواحل دلباز و نسيم خوش دريايي را به مردم نشان دهيم با خانههاي حياطدار با حوض ايراني و گلهاي رنگ رنگ و درختان ميوه چه ميشود؟