خلاء مديريت واحد بر اقتصاد درياپايه ايران
فیروز اسماعیلی نژاد- در جنگ كريدورها و در نبرد اقتصادي دريا، كشورهاي گوناگوني شروع به سرمايهگذاري و تلاش مضاعف كردند. تركيه با سرمايهگذاري بزرگ بر روي صنعت كشتيسازي و تجهيز بنادر خود، عراق با تجهيز گسترده دو بندر فاو و بصره، چين با سرمايهگذاري هنگفت بر روي بندر گوادر پاكستان و امارات با تجهيز فوقالعاده جفيره، همه حركت شتابندهاي شروع كردند تا در جنگ كريدورها و بنادر، پيروز ميدان شوند و فقط اين ايران است كه لنگلنگان تازه به مرحلهاي رسيده است كه با التماس و نامهنگاري، بند اقتصاددرياپايه را به برنامه هفتم با هزار منت و اطوار برگرداند. وقتي يك كشور به مزيتهاي نسبي و قابليتهاي رقابتي خود واقف ميشود، براي بيشترين بهرهبرداري از آن، تلاش و سرمايهگذاري ميكند. اين تلاش و سرمايهگذاري حاكي از وجود سياستگزاران و تصميم سازان و تصميمگيران متعهد و متخصص است؛ و كشوري كه داراي چنين تعهد و تخصصي نباشد، هميشه عقب غافله ميافتد و با خواب غفلت ميرود. ظهور اين قدرت جديد در پهنه اقتصاددرياپايه، كار را براي كشورهاي رقيب- از جمله ايران- سخت و سخت تر خواهد كرد. ايجاد بنادر جديد و كريدورهاي جديد، باعث كاهش ارزش كريدورهاي ايران خواهد شد و نيز، بينيازي هند به بنادر ايران، باعث كاهش فعاليت بندري مانند چابهار خواهد شد. هر كشوري در منطقه كه زيرساختهاي لازم را ايجاد نكرده، عقب خواهد ماند و البته بازيافت و جبران عقبماندگيها هر روز سختتر از ديروز خواهد بود. زماني كه ما در مجمع تشخيص مصلحت نظام، در كابينه دولت، در سازمان برنامه و بودجه و در مجلس شوراي اسلامي درحال چانهزدن بر روي اهميت دريا هستيم و به توافق هم نميرسيم؛ كشوري مانند هند، نه تنها گوي سبقت از ما ربود؛ بلكه براي جهانيان حرفها براي گفتن دارد و خواهد داشت. تدبير اين ضايعه و عقبماندگي آسان است: مديريت واحد بر اقتصاد درياپايه ايران؛ اما اجراي آن غيرممكن به نظر ميرسد.