عبداله قاضیزاده در تحليل يك ائتلاف دریایی به اقتصادسرآمد نوشت:
تأثیر ائتلاف دریایی ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس بر امنیت منطقه
گروه امنيت دريايي - عبداله قاضیزاده - همانگونه که میدانیم خلیج فارس به سبب وجود منابع غنی نفت و گاز یکی از مناطق استراتژیک در دنیا محسوب میگردد. این موضوع باعث گردیده است که از گذشتههای دور کشورهای استعمارگر نگاه ویژهای به این منطقه داشته باشند. در دوره معاصر نیز کشورهای صاحب قدرت همانند ایالات متحده با اعزام ناوهای هواپیمابر، زیردریاییهای اتمی و هواپیماهای استراتژیک خود حضوری فعال در این منطقه داشتهاند.
عبداله قاضیزاده - کارشناس ارشد مدیریت دفاعي در مقاله اي به روزنامه دريايي اقتصادسرآمد نوشت: اگرچه این موضوع با نگاه سطحی و به بهانه تأمین امنیت نقش تأثیرگذاری در منطقه دارد اما با نگاه عمقی و بررسی تجربه سالیان اخیر نه تنها منجر به ایجاد صلح و آرامش در منطقه نبوده بلکه بحرانهای شدیدی را نیز به دنبال داشته است. در جهت رفع نگرانی در خصوص ناامنی و بیثباتی ناشی از حضور کشورهای فرامنطقهای، جمهوری اسلامی ایران در زمان ریاست جمهری دکتر حسن روحانی طرح تشکیل ائتلاف دریایی با حضور کشورهای منطقه را مطرح نموده است. اگر چه در ابتدا این طرح مورد موافقت قرار نگرفته است اما پس از توافقات صورت گرفته بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان صعودی، خبرها حکایت از تشکیل ائتلاف دریایی با حضور کشورهای منطقه دارد که این موضوع طی مصاحبه امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی راهبردی مورد تأیید قرار گرفته است. در این مقاله درصدد هستیم تا نقش این ائتلاف دریایی را بر امنیت کشورهای منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
تاثیر ائتلاف دریای ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس بر امنیت منطقه:
1-پایان حضور ایالات متحده در منطقه خلیج فارس:
جنگ جهانی دوم انگیزه حضور نظامی آمریکا در سراسر جهان شد. اقدام متفقین و در رأس آنها آمریکا سبب دخالت نظامی شوروی و انگلیس در ایران و به دنبال آن حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس گردید؛ که علایق سیاسی و اقتصادی آن دولت را در پی داشت. اما با تحولات جهانی و افزایش قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جمهوری خلق چین، ایالت متحده را در پی آن داشت تا رویکرد خود را از منطقه خلیج فارس به سمت دریای چین و تنگه تایوان معطوف نماید. از طرفی توافق جمهوری اسلامی ایران با عربستان صعودی که با وساطت چین به وقوع پیوست این فرصت برای کشورهای منطقه ایجاد گردید تا برای تأمین امنیت خود به دیگر کشورها متکی نباشند. لذا با توجه به توضیحات داده شده حضور ایالات متحده به عنوان متضمن امنیت منطقه دیگر توجیهی نخواهد داشت.
2- اتمام پروژه ایرانهراسی در سطح منطقه:
در چند سال اخیر به واسطه سیاست ایرانهراسی و با ادعای مهار ایران شاهد ائتلافسازی علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس با حضور برخی از کشورهای منطقه و خارج از منطقه بودهایم. چنان که این کشورها بعضا ادعاها و اتهاماتی را علیه ایران در این حوزه مطرح میکردند، ولی اکنون به نظر میرسد این ائتلافها به نوعی در حال فروپاشی است و ابتکار مطرح شده از سوی تهران میتواند جایگزین این گونه ائتلافها گردد که هم چهره جمهوری اسلامی ایران را در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس موجه سازد و هم هزینههای امنیتی کشورهای یاد شده رو به حداقل میرساند.
3- ثبات امنیت در منطقه خلیج فارس:
با تشکیل ائتلاف دریایی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه، نقطه عطفی در همکاریهای امنیتی منطقهای در خلیج فارس در حال شکلگیری است. برای نخستین بار در طول چهار دهه گذشته میتوان شاهد رسمیت یافتن یک ائتلاف نظامی متشکل از ایران و اعضاء شورای همکاری خلیج فارس بود. به تبع از آن تحولات منطقهای روند متفاوتتری از گذشته را سپری میکند و در عین حال میتوان شاهد پویاییهای جدیدی در نظام امنیتی منطقه بود که میتواند چشمانداز با ثباتتری از مجموعه سیاسی امنیتی خلیج فارس، غرب آسیا و شمال آفریقا به دست دهد و تأثیرات این ثبات نیز به پیشرفت در همگرایی کشورهای منطقه در حوزههای سیاسی، نظامی و اقتصادی بیانجامد.
4- کاهش خرید و فروش تسلیحات در منطقه:
با تشکیل ائتلاف دریایی با حضور کشورهای منطقه میزان تهدید کاهش پیدا میکند و به دنبال آن امنیت نیز فراهم میگردد، چرا که کشورهای منطقه دیگر با ایران یک پیمان و توافقنامه امضاء کردهاند و دیگر لازم نیست نگران باشند که ایران امنیت آنها را به مخاطره بیندازد. در صورت تشکیل چنین ائتلافی ایران ضمانت میدهد که امنیت این کشورها به مخاطره نیفتاده و در نتیجه از دید آنها در صورت تحقق و توفیق این توافقنامه دیگر جای نگرانی در ارتباط با ایران وجود ندارد که البته این امر در گرو توان و قدرت دستگاه دیپلماسی ما است.
5- افزایش قدرت اقتصادی کشورهای منطقه:
کشورهای حوزه خلیج فارس در کنار الجزایر و لیبی با اکتشاف متوالی منابع انرژی از دهه پنجاه میلادی، اهمیت خود در بازار بینالمللی نفت و در درجه دوم گاز را به اثبات رساندهاند. حدود 1.55 تریلیون بشکه ذخایر قطعی نفت خام در جهان وجود دارد و در این میان، کشورهای حوزه خلیج فارس با در اختیار داشتن حدود یک سوم این ذخایر، بازیگری مهم و کلیدی در بازار انرژی جهان به شمار میروند. مجموع ذخایر شش کشور حوزه خلیج فارس( عربستان، بحرین، قطر، سلطنت عمان، امارات و کویت) 510 میلیارد بشکه نفت است که حدود 32.7 درصد مجموع ذخایر قطعی جهان(1.55 تریلیون بشکه نفت) را تشکیل میدهند. پدیدار شدن قدرتهای اقتصادی روبه رشد و شکوفایی آنها ضرورت این نگرش استراتژیک به حوزههای تأمین انرژی در جهان را روشنتر ساخته است. بنابراین مرزهای امنیت با منافع کشورهای جهان انطباق پیدا کرده است. با تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج فارس با حضور کشورهای منطقه ، افزایش قیمت نفت و گاز در منطقه امری طبیعی است چرا که خود این کشورها از تأمین کنندههای اصلی منابع نفت و گاز در دنیا به شمار میآیند. بنابراین این ائتلاف بومی محور میتواند امنیت صنعت کشتیرانی را نیز تضمین نماید و اقتصادهای بزرگ دنیا با خیالی آسوده و در فضای امن نسبت به خرید نفت و گاز از خلیج فارس اقدام نموده که سبب شکوفایی اقتصاد کشورهای منطقه گردد.