printlogo


دریا، گنجینه میراث فرهنگی ساحل نشینان

 دکتر سیدرضا هاشمی‌زاده
 جامعه شناس و کنشگر حوزه فرهنگی

دریا همچون هر اقلیم و بوم‌زاد دیگری در پهنه زمین، دارایی‌ها و ارزش‌های مادی و معنوی بسیاری دارد. زایندگان کرانه‌های آن از گذشته با خوی و خصلت دریا انس گرفته زیسته و در شادی و غمش شریک و همراه بوده‌اند. در جنوب ایران نیز چنین قدمتی رایج بوده و دریاکناری و همسایگی با آن در اعماق باورها، آیین‌ها و مناسک فردی و جمعی تبلور یافته و رسم‌ها و آداب ماندگاری را بر سینه تاریخ نقش زده است. دریا نه فقط برای جنوبی‌ها منبع و مخزن قوت و نان و صید بوده و کم و بیش هست بلکه مردمان دریازی در سبک و اسلوب زیستی خویش و جنبه‌های فرهنگی و هویتی این همجواری از آن الهام و مشق ستانده‌اند. دریانشینان جنوب از بادها، موج‌ها، طوفان‌ها، کشتی‌ها، ماهیان و روزان و شبان دریای مجاور خود خاطره‌ها و یادهای رنگارنگی را از گذشته تا به امروز در انبان خاطر دارند. در پس و پشت قصه‌ها و افسانه‌های دریایی روایت شده پیران و سالخوردگان این دیار که پریانی ایستاده‌اند، نیمه انسان و نیمه ماهی که گاه و بیگاه در عمق یادمانده‌های سینه به سینه نیاکانی آن‌ها غوطه‌ور می‌شوند و داستانی از دوردست را با موج و ماهی و مرغان آواره نقل می‌کنند و یا موجوداتی عظیم و هول‌آور، محو و کم رنگ پیدایند که پهنه نورد آب‌ها و سواحل جنوبند تا هر آنجا که نگاه آب قد بکشد یا موجوداتی نامرئی و بادهایی که بر جان سواحلی‌ها زار می‌شوند و از تن آنان بیرون نمی‌روند مگر به هزار شب بازی و دعا و نیایش و رقص و نغمه دریا برای ساحل نشینان. هم مادر است و هم خواهر و هم پدر و هم برادر. مادری که بخشنده و عطا دهنده و صله‌ده است سینه های پرشیر و شیرینی دارد و برای زندگی و حیات آنان، شیره جان نثار می‌کند. آغوش نوازشگرش از خرد و کلان و طفل و سالخورد را پناه و مامن است و خواهری که غمخوار و مهربان و چشم نگران و در فصل خواهرانگی، آرامش بخش و عاطفه‌ریز است و دستان گرمش را بر سرو روی آن‌ها می بارد و به شادی و بازیشان دل می بازد و پدری که راه و رسم زندگی در خود و میان خشم و خروش های خود می آموزد و گاه چشم غره‌ای می‌رود و به دیگر حال مهر پدری از سرشان برنمی‌گیرد و برادری که شانه به شانه آنان می‌آید و بزرگتری می‌کند و بر دوش خود این سو و آن سو می برد .دریا برای مردمان این دیار، تنها یک هویت جغرافیایی نیست بلکه گستره ای از معنا، فرهنگ، ارزش و دانش و رسوم و میراث تاریخی است.
چه داستان ها و حکایت های تلخ و ناگواری که از غضب و غیظ او گفته نشده و از نهنگان غول پیکری که کشتی‌های بزرگ را کنده و بلعیده‌اند و گرداب‌های مهیبی که جهازات را در خود فرو خورده‌اند و چه سوگوارانی که چشم به افق ناپیدای آن دوخته‌اند و رد امیدی از بازگشت دریا رفته خود نیافته‌اند و چه داستان‌های هوش‌ ربایی از گنج‌های اعماق و مرواریدهای غلتان و درخشان که هدیه او بوده و ثروت یک شب های که برای صیدگر خود یمن و برکت آورده و کوخش را به کاخ رسانده است . 
دریا برای اینان دایره المعارف زندگی از نوزادی تا مرگ است، مجموعه‌ای از باور، آداب و سبک زندگی هنر و مهارت همسایگی و فرهنگ و میراث اجدادی آنان نیک دریافته‌اند چنین همسایه مهرزاد و دیرینه‌ای چه اندازه در رگ‌های تن و هویت آن‌ها جاریست . خوراک و روزی و رزقشان از اوست و در همه لحظه‌های زیست فردی و جمعی آنان طعم پدیداری دارد. 
از این رو باید قدرش را داشت، احترامش کرد، بزرگش داشت و از آنچه او را خشمگین و دلزده می‌کند دوری جست. دریا در جنوب با نوزادان به دنیا می‌آید و همانگونه در کنارشان نفس می‌کشد تا روزی که رخت از خاک بربندند .دریایی که جز سفره اهل خود، شعر، خاطره ، افسانه جامعه و پوشش و فرهنگ خویش را نیز پیشکش همسایگان خو گرفته‌اش می‌کند.
مهری دوسویه و همگنانه از او و گردآمدگانش، او رازهای بسیاری در دل دارد، شب ها و روزهایش در دیرینه تاریخ، لبالب قصه و افسانه و دلیری‌ها و سوزها و سوگ‌ها و وصل‌ها و فصل‌هاست و میراثی گران بار از آیین ها و سنت ها را در کوله بارخود حمل می‌کند که پر از خاطره‌های دریا رفتگانی است که سفرها کرده‌اند و مردمان هند و زنگبار و دور و نزدیک دیده اند، بارها برده و آورده‌اند و در هر برگ تاریخ ، ردپایی بجا گذاشته‌اند . .
نوروز دریا یکی از آن ارثیه‌های دوران پیشین است که از دریا نوردان و بحریان سواحل این خطه به ثبت تاریخ کتبی و شفاهی مانده است جشنی برای آغاز سال دریایی در جنوب .‌از روزگاران پیشین ماهیگیران و دریانوردان در پایان ماه نخست تابستان و اعتدال روح دریا‌، بزمی و سروری می‌آراسته‌اند و سنت‌ها و آدابی را به جا می‌آرودند که نشان دلبستگی و پیوستگی آنان با دریا بوده است. نوروز البته در میان ایرانیان جایگاه والا و خجسته‌ای از دگرگونی و تغییر حال و ایام دارد .‌همانگونه که در ابتدای بهار هر سال و نوپوشی طبیعت و زمان از گل و سبزه و ترانه و آوا‌، نوید رسیدن سالی نو و ورق خوردن تقویم است اهالی دریا نیز، بهار برکت و روزی خود از دریا را در پایان ناآرامی آن و فرونشستن طوفان‌ها آغاز می‌کردند.
 از خوردن گوشت آبزیان دوری می‌جستند، به دریا هدیه می‌دادند و شکوه و فرش را می‌ستودند و خویش و نزدیکان را در آب دریا شست و شو می‌دادند. نوروز دریا با همه رسوم، آداب، سنت ها و مناسک گواه روشنی بر ارزش و اصالت دریا برای ساحل نشینان است. پاسداشت میراث دریا، ارج گذاری به روح بخشاینده و گشاده دلی ست که مهرو سخاوتش را قرن هاست بی‌دریغانه برهمه ارزانی کرده و توقعی جز حرمت موی سپید خود نداشته است؛ گنجینه‌ای گهرینه از ماهی و صدف و نواو نجوا و آیین .