ازخلیج فارس با تو میگویم
مسعود خدیوی کاشانی- از سرزمین پارس با تو میگویم، نمیدانم چقدر نام ایران را شنیده ای؟
همان که تاریخچه تمدنش چند هزار ساله است و با آبی خلیج فارس ریشه دارد در کتاب های تاریخ و با نماد دماوندی از قاب نقاشی زیبایی ها سری به آسمان.
و اندیشمندانی را تقدیم بشریت ساخته است : ابوعلی سینا متولی طب مکمل و زکریای رازی کاشف الکل و ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی و دنیایی از نام هاي دگر که هر یک خدمتی را برای بشر رونمایی کرده اند.
استوانه منشور آزادی و انسانیت کوروش را دیده ای ؟ حاصل اندیشه ابر مردی از اساطیر ایران که از نفی خونریزی و اسارت میگوید و شاید فصلی از گشایش اخلاق پیش از میلاد عاشقانه های کلام صلح شاعرانم را شنیده ای؟
که بر درب سازمان ملل، انسانیت را به شیواترین سخن جار میزند و عارفانه های حافظ و مولانا که تو را از قید زمینی بودن رها میسازد برای پیوند به آسمان ها
و چقدر زیبا سروده است سعدی که بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند...
کشوری خالق زیبایی های هنر دَست و معماری خیره کننده شهرهایی چون اصفهان و شیراز با سوغاتی از گز و سوهان و فالوده که کام را نمک گیر این شیرینی ها میسازد با ساز زیبایی از سرنا و سنتور که باخود آرامش درون را رهارود دارد.
گل های رنگارنگ نقش قشنگ فرش های کاشان و تبریز که چشم ها را اسیر خویش میسازد و اقلیم هایی متنوع که اعجاز این آب و هوا را به رخ میکشد تا به آساني چهار فصل را در این سرای دریابی مناسب برای رویش زعفران و پسته و خرما و انبوهی از گیاهان داروییست که با تجویزی از طب ایرانی برای درمان به جهانی عرضه می گرددو باز از وطنم با تو میگویم که دشمن صفتی با خوی درندگی بسیار برای غارت نفت، زیباترین شهر ایرانم را از آبادانی خرمشهر به خونین شهر تغییر میدهد و هشت سال تمام به جنون و با تازیانه شلاق بر این سرای به بمب و موشک می کوبد!
اشرف مخلوقاتی ناشایست و بهره گیری از علم و عقل برای آزار و اذیت موجودات و قطع درختان و جنایاتی که در رفتار با حیوانات رقم زده است و انفجارهایی که آرامش خواب زمین را سِتانده اند و میتواند به یک اشاره، زمین را ویران کند، کافیست مردان سیاست یک روز ، پیاله جام مستی به جنون بنوشند تا قیامتی را برای بشریت و زندگی ایجاد سازند اما اینک چنین ناتوان و درمانده اند! سردی گفتمان فرهنگ ها و جنگ، سایه انداخته به مذاکرات ملت ها و دولت ها به دنبال سهم اند و جان و انسانیت و اخلاق بازنده اصلی این معامله.
ای انسان بیا باهم شویم فارغ از حصار و سیم خاردارِ مرز تا باهم سرود انسانیت را زمزمه کنیم و رو به قبله نشانِ پروردگار خویش و تحت هر آیین ، خدا را صدا کنیم با سازی از زلالی و پاکی فطرت
به عنوان یک درس آموخته علم حقوق از انسان ها می خواهم که ضعف ساختاری در نظام عدالت بین المللی و آپارتايد نژادی و مذهبی و قومی را فریاد بزنند ، شاید که چاره ای اندیشه شود!
امید که سازمان های جهانی هویت خویش را بازیابند و تکامل یافته و بر اساس نیاز دموکراسی امروزی و با ساختاری تازه و نهادی استوار بر مقام والای انسانیت شکل گیرند.
به امید فردا