printlogo


میان خدمت و خیانت «شورانشینان فرهنگ ستیز و مدیران تمدن گریز»؛
مطالبه گری برای «بازپس گیری» یک عمارت ساحلی بندرعباس

گروه فرهنگ دریا -  مهدی ده دار، پژوهشگر و فعال رسانه ای - عمارت فرهنگی دلربا و سپیدجامه ساحلی بندرعباس همجوار با مجتمع ستاره جنوب مشهور به «کتابخانه شهدا» سابق و مرکز فعلی اسناد و پژوهشکده شهرداری، اوایل دهه ۹۰ خورشیدی، با مطالبه گری جمع گسترده ای از اهالی رسانه، فرهنگ و هنر از خطر تخریب قطعی توسط بولدوزرهای ویرانگر کمیسیون های  استانی و شهری، با اسم رمز توسعه اراضی جاده آسفالته بلوار ساحلی نجات یافت؛ این مجموعه کم نظیر، شوربختانه با کم و کاستی ها و امکانات ناچیزش، هرچند برای صیانت از تمدن و تاریخ کهن مرکز هرمزگان، اصلا در شأن روایتگری برند و بازنمایی هویت تمدنی بزرگترین شهر ساحلی و بزرگبندر بازرگانی ایران نیست، اما یک دهه اخیر «پاتوق» جمعی از پژوهشگران و کنشگران فرهنگی برای برگزاری رویدادهای تمدن پایه مختلفی از جمله سلسله رویدادهای مردمی و نشست های تخصصی «گرامیداشت ۴۰۰ سالگی نامگذاری بندر مبارکه عباسی»، برنامه های ستودنی تدوین تاریخ شفاهی بندرعباس، رونمایی به همراه نقد و بررسی کتاب و رویدادهای هرمزگان شناسی بوده است ( لازم است به جنابان رامین آذرمهر، حسین شهابی، اسماعیل موحدی و همکاران دغدغه مندشان در این مجموعه، علیرغم همه بی توجهی ها و کم لطفی های مقامات مافوق، دست مریزاد بگوییم.)
همینجا، فرصت غنیمت است که برای عملکرد درخشان برخی مدیران پیشین حوزه شهری و فرهنگی در زمینه مقابله با جریان تخریب گرای بافت تاریخی بندرعباس، کوشش آنان برای مرمت این بنای منحصربفرد و توسعه آن، از سر انصاف و سپاس مداری، از برخی شهرداران و مدیران شهری پیشین و تعداد انگشت شماری از اعضای فرهنگ‌دوست شورای شهر در ادوار گذشته، (نه قاطبه اعضای شورای «فرهنگ ستیز و تمدن گریز» فعلی)  کمال قدردانی و ابراز قدرشناسی داشته باشم؛ اما.... و اما... و باز هم اما، بخش عمده جامعه فرهنگی و رسانه ای استان هرمزگان، در حال حاضر «تحقیقا و تاکیدا» اذعان خواهند کرد که شوربختانه علیرغم تلاش های صورت گرفته و هزینه های انجام شده از جیب بیت المال و بودجه عمومی متعلق به شهروندان بندرعباس برای ایجاد زیرساخت های فرهنگی، شهرداری بندرعباس و به طور خاص تر، سازمان ورزشی - و تا حدودی فرهنگی- هنری- نه لجستیک تشکیلاتی کارآمدی برای اداره چنین مکان هایی در قالب مرکز اسناد و پژوهشکده دارد و نه از توان فنی و کارشناسی و اجرایی «فرهنگسراداری» برخوردار است
 این سازمان به یادگار مانده از ایده توسعه گرایانه «عبدالرضا نادری پور» مدیر فرهنگی خلاق و خوشفکر دهه هشتاد خورشیدی شهرداری وقت، امروزه روز( مردادماه ۱۴۰۲) پس از دو دهه حضور اجتماعی در عرصه بازتولید سرمایه اجتماعی در زیست بوم شهری، هم اکنون  کمیتش، لنگ لنگ است و با عرض تسلیت فراوان به اهالی فرهیخته فرهنگ و شهروندان فرهنگدوست، سازمان مذکور به هیچ وجه نه قدرت ساختاری و سازمانی اداره اماکن فرهنگی را دارد و نه خلاقیت لازم را برای جذب نسل جوان گریزان از برنامه های سطحی و ملال آور و رویدادهای شعاری.
از این ها که بگذریم، نکته اصلی را یادمان نرود که روزی روزگاری، قرار بود این عمارت زیبای کتابخانه شهدا - با وعده وعیدهای توخالی مدیران شهری وقت و حتی «وعده سرایان» استانداری وقت - در قالب «فرهنگسرای رسانه»*، به یک «مأمن رسانه ای» و پاتوقی برای گردهم آمدن «اهالی بی پناه مطبوعات محلی» و خبرگزاری ها و پایگاه های خبری تبدیل شود...
افسوس و صدها افسوس، که شهرداری چی ها و دیگر مجموعه های حکمرانی محلی همچون «دستگاه وعده پراکن استانداری» وقت، ناجوانمردانه خلف وعده کردند و نسبت به تعهدات خود در خصوص مطالبات جامعه رسانه ای، پشت پا زدند.
به عقیده بنده، مدیرکل فرهنگ دوست، خوش آتیه، جوان و پرانرژی اداره کل کتابخانه های هرمزگان، در این فقره خبر منتشر شده در جلسه انجمن کتابخانه های عمومی استان، مطالبه گری به حق و درستی را در خصوص انجام عملیات «بازپس گیری یک کتابخانه عمومی به یغما رفته» را داشته است؛ جناب فرشاد محمدی واژه دقیق و درستی به کار برده است «بازپس گیری»؛ کاری سترگ و ترسیمی مینیاتوری از بازپس گیری جزیره هرمز از  استعمارگران پرتغالی!
بسان تجربه های تاریخی پیشین در سال ۸۹ و ۹۲ هجری خورشیدی و حتی بعدتر در اواخر دهه نود خورشیدی، این عملیات حماسی «بازپس گیری کتابخانه شهدا از شهرداری»، قطعا بدون مطالبه گری حداکثری و حمایت همه جانبه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه، به نتیجه عملی و عینی نخواهد رسید. هرچند در این فقره، شهردار از همه جا بی خبر شهر بندرعباس چندان تقصیرکار نیست*؛ زیرا جناب نوبانی هم به تعبیری چوب بی تدبیری «منسوبان» و «منصوبان» سفارش شده از سوی سیاسیون و نهادهای حامی ش، در کسوت مدیران سازمان های متولی حوزه فرهنگ شهروندی را می خورد.

«گل به خودی» برخی مدیران ناکارآمد حوزه فرهنگی
 از همه بدتر، مهدی نوبانی، شهردار فعلی بندرعباس علاوه بر متحمل شدن هزینه های اقدامات «گل به خودی» برخی مدیران ناکارآمدش به ویژه در حوزه فرهنگی، از سویی دیگر، در مجموعه مشوش شورای شهر نیز همسفره سوداگرانی تازه وارد به عرصه حکمرانی محلی شده است که به علت فقدان روحیه خردورزی، پرداختن به حاشیه های منفعت طلبانه توسط برخی اعضای سیاست پیشه و حتی شماری از تصمیمات و اقدامات ضد فرهنگ و تمدن در شورای شهر فعلیکه منجر به تخریب بافت تاریخی بندرعباس شده، جز سرافکندگی و شرمساری حرفی دیگر برای عرضه به اهالی فرهنگ و هنر و رسانه ندارد؛ «توفیق اجباری» همنشینی با این جماعت شورانشین فرهنگ ستیز و تمدن گریز که جز دعوا بر سر لحاف ملا و سوداگری قدرت از طریق باندبازی کودکانه ۷+ ۴ و ۶+۵ و هزاران ماجرای تهوع آور و امورات فرعی دیگر، گویا پیشه دیگری ندارند، نه تنها برای جناب شهردار، سرمایه اجتماعی و پشتوانه مردمی را به دنبال نداشته، بلکه مدت هاست که با اعمال اینچنین بی تدبیری های «شورانشینان شهرآشوب» و «مدیران گل به خودی»، شاهد فرود آمدن تازیانه های رنج آوری بر پیکر و روح فرهنگ، تمدن و هویت شهر باعظمت بندر عباس هستیم... 
در توصیف حال و هوای مشوش این روزهای شهردار بزرگترین شهر ساحلی ایران و آنچه بر کتابخانه شهدا و سازمان فرهنگی شهرداری طی یک دهه اخیر گذشته است، شاعر حماسه سرا و شیرین سخن، محتشم کاشانی چنین می سراید: 
«اگر سرشک پی شستن غبار غم است/بجای هر مژه‌ام دیده‌ای هنوز کم است
شکسته بال‌تر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است»