توسعه مَكُران، روياي ايرانيان؛ اقتصادسرآمد بازخوانی می کند؛
«نگین مَکُران» پنهان در پنهان!
گروه اقتصاددریاپایه – امید متین - ديرزماني است كه «گنج پنهان» همچنان پنهان مانده و با روندي كه به نظاره نشستهايم، اميدي به اكتشاف گنج پنهان به اين زوديها به چشم نميآيد و توسعه سواحل مَكُران، براي ايرانيان به رويايي دستنيافتني بدل شده است.
شعارها و حرفهاي خوب و وعدههاي قشنگ، تند و تند از راه ميرسند اما ديگر باور آنها مشكل شده است و مردم تا به چشم نبينند، حرفهاي اهالي سياست را ديگر باور نميكنند و با خود ميگويند: ما از اين حرفها زياد شنيدهايم!
چابهار نگين مَكُران!
دبیر شورای توسعه سواحل مَكُران، چابهار را نگین سواحل مَکُران ميخواند تا حرف قشنگي به حرفهاي قشنگ گذشته اضافه كرده باشد. وي ميگويد: طی سه سال با سرمایهگذاری ۳ میلیارد دلاری، کریدور شمال جنوب تکمیل شده، فاز ۲ بندر شهید بهشتی چابهار اجرایی و فرودگاه چابهار ساخته میشود.
به ظاهر خبر قشنگ است؛ اما باطن تلخي دارد؛ يعني بعد از اين همه سال، آنچه نگين مَكُران خوانده ميشود، هنوز فرودگاه ندارد. هنوز فازهاي مهم آن اجرايي نشده است. هنوز كريدور شمال جنوب تكميل نشده است. اين در حالي است كه رقبا، بسيار تند و تيز در حال سبقت گرفتن از ما هستند و از دور براي ما با نيشخندي جانسوز براي ما دست تكان ميدهند. در شماره قبل روزنامه دریایی اقتصادسرآمد بخش مهمي از ناگفتهها در سخنان اخير حسين دهقان نهفته بود را منتشر کردیم تا مخاطبان آگاه با دقت در آن به راحتي ميتواند اين ناگفتهها را تشخيص دهد.
چند برداشت از يك نما:
در سخنان دبیر شورای توسعه سواحل مکران، نكاتي قابل تأمل است و ما برداشت خود از اين سخنان را بيان ميكنيم:
يك: نگین سواحل مَکُران
اگر مَکُران «گنج» است، چابهار به عنوان «نگين» در اين گنج ميدرخشد. با اين توصيف، تمام دولت و مردم ايران بايد بسيج مي شدند تا مَکُران را به اوج برسانند و به زعم رهبري، «گنج پنهان» را كشف كنند؛ اما هرگز اين طور نشده است و تمام اين حرفهاي قشنگ و توصيف هاي شاعرانه، كاري از پيش نبرده است.
دو: دولت احمدینژاد
اينگونه نيست كه دولتها كار نكرده باشند. بر اساس گفته دهقان كه در متن سخنانشان آمده، دولت احمدينژاد ورود كرده و سپس دولت روحاني هم تلاش داشته، اما كار و تلاش زماني معنا ميدهد كه نتيجهاي هم در بر داشته باشد. تلاش اين دولتها تشكيل جلسات به همراه انواع ميوه و آب ميوه بوده است؛ اين سطح تلاش طبيعي دولتيهاست. كارشان همين است:جلسه به صرف ميوه. اما نتيجه؟
قصه همچنان همان قصه است: آفتاب و لگن هفت دست، شام و نهار هيچ. اين قصه به دو دولت قبلي بر نميگردد، بلكه هماكنون به دولت رئيسي هم رسيده است؛ زيرا هنوز اتفاق خاصي نيفتاده است و ماجرا در شهر روياهاي نگين مكران با حرف پيش مي رود و از عمل خبري نيست.
سه: زیرساختهای ذهنی و برنامهای و سیاستی
اين كه دهقان به صراحت از ضعف زيرساختهاي ذهني و برنامهآي و سياستي ميگويد، همان خشكيگرا بودن مسئولان ايران را مي رساند. خود آقاي دهقان هم دريايي نيست. نه تخصص دريايي دارد، نه ايدههاي خاص، نه تجربه خاص. اما دلسوز است و پستهاي مختلفي را تجربه كرده و ما در دل سوزي و مسئوليتپذيري ايشان و ديگران هيچ حرفي نداشته و نداريم؛ اما به شدت د راين نكته كه زيرساخت ذهني براي توسعه دريايي در ميان اغلب مسئولان كشور ما وجود ندارد، مصر و محكم هستيم. بارها هم نوشتهايم كه تا اين ذهن خشكيگرا جاي خود را به ذهنهاي دريايي ندهد، تا تخصص دريايي جانشين تخصص خشكي نشود، هيچ اميدي به توسعه اقتصاد درياپايه ايران نميتوان داشت. غير ممكن است با ساختار ذهني خشكيگرا، بتوان توسعه دريايي ايجاد كرد.
چهار: منطقه مکران یک منطقه تقریباً منزوی و کنار افتاده:
چنين سخني از دهقان بعد از اين همه سال، شوك آور است. در حالي كه همه رسانهها- به ويژه روزنامه اقتصاد سرآمد- بارها براي انعكاس خبر و گزارش از حوزه مكران اعلام آمادگي كردهاند، به رغم اينكه چندين طرح فرهنگي براي خروج مكران از انزوا مطرح كردهايم، هرگز دبيرخانه اين شورا وقعي ننهاده و براي كار فرهنگي و براي معرفي مكران هيچ نگاه فرهنگي نداشته است.
نگاه، فقط نگاه بودجهاي است كه بودجهاي بيايد و جايي خرج شود. اين تنگناي تفكر و عمل دولتي است كه نميگذارد مكران به اوج برسد و گنج پنهانش از زير ذهنهاي خشكي گرا بيرون بيايد. نگاه كنيد به گوادر. يك بندر متروكه ديروز كه امروز دارد آقايي ميكند. از يك بندر متروكه كه حتا جاده خاكي هم نداشت، با تفكر چيني و پاكستاني به يك بندر قوي و مدعي در منطقه تبديل شده است؛ و ما همچنان ميشنويم كه مكران هنوز متروكه مانده است. آيا جاي تامل و بازانديشي در رويه فكر و عمل نرسيده است؟ آيا بهتر نيست حوزه مكران را به تمام در اختيار بخش خصوصي قرار دهيم؟ آيا بهتر نيست چابهار را به طور كامل در اختيار هنديها قرار دهيم تا شايد اتفاقي بيفتد؟ اين آياها از آن جا مطرح ميشود كه بعد از نيم قرن، هنوز از متروكه بودن و انزواي مكران حرف ميزنيم. سخت آزاردهنده است كه حدود 30 سال از امر رهبر عزيزمان در باره مكران بگذرد و ما امروز در سال 02 بشنويم كه مكران متروكه و منزوي و عقبمانده و ناشناخته است. دست مريزاد!
پنج: باید حتماً به این منطقه متفاوت نگاه شود
ما اين سخن را سنجيده مي دانيم. نگاه متفاوت را در بند بالا اشاره اي كرديم. اگر ما نمي توانيم، اجازه بدهيم هنديها كار كنند. اگر هندي ها نمي توانند، مانند گوادر بسپاريد به چينيها. يا خود ما بايد عرضه نشان دهيم يا اجازه بدهيم ديگران دست مرحمت به سر ما بكشند. اين كه نه خودمان كار مي كنيم و نه اجازه به ديگران ميدهيم، چه فايده دارد؟
هر چه هست نگاه متفاوت لازم است. نگاه متفاوت به مسئولاني كه قرار است مكران را زنده كنند. لزوما بايد دريايي باشند و انگيزه و همت دريايي داشته باشند. نگاه متفاوت به همكاري با كشورهايي مانند هند تا نگويند: «ما جرثقيل بزرگ صنعتي به چابهار برديم و تازه فهميديم كه برق ندارد!»
نگاه متفاوت مبني بر اين كه ما زيرساختهاي ذهني و زميني را ايجاد نكردهايم و پناهي داريم به اسم تحريم. تا كمكاري ما رو ميشود، سريع ميرويم پشت تحريم قايم مي شويم.
نگاه متفاوت يعني اين كه مكران و چابهار را جدا از ساير بخشها بنگريم و در واگذاري مسئوليت، در برنامهريزي و در تخصيص بودجه و نيز در ورود بخش خصوصي به اين سامان، تجديد نظر جدي كنيم.
نگاه متفاوت يعني اين كه با اين روند لاكپشتي به جايي نميرسيم. لازم است در طول و سرعت گامها تجديد نظر شود و براي اين منظور بايد نفرات خاص با اختيارات خاص به كار بگماريم.
شش: مدل حکمرانی متفاوت
دهقان نيز به اين نتيجه رسيده است كه با روند كنوني، نه تنها به رقبا نميرسيم بلكه از آنها همچنان دور خواهيم ماند. به همين دليل «مدل حكمراني متفاوت» را به زبان ميآورد و انگار جز اين هم راهي نيست. بايد منطقه ويژهاي تاسيس و مدير ويژه با اختيارات ويژه داشته باشد تا سد مقاومتها را بشكند و همه فرايندها براي توسعه مكران را در يك جهت قرار دهد. اين كه يك ده پيدا شود و براي ورود به آن بايد صد كدخدا را ببيني و از هزار گردنه بگذري، راه و زمان را چنان طولاني ميكند كه به عمر بسياري از مسئولان گذراي امروزي قد نميدهد.
هفتم: دولت قبل 17 جلسه
دولت روحاني طي 8 سال، 17 جلسه براي مكران تشكيل داده است! اين ميزان جلسات آن هم در كميسيونها و كارگروههاي درجه دو و سه، براي موفقيت در مكران اصلا كافي نيست. اما واقعيت اين است كه حركت لاكپشتي دولتيها به اين جلسات وابسته است. جلسات را كه بگيري، نفس دولتيها را گرفتهاي. كاري جز جلسه ندارند. همين جلسات اغلب ابتر و بدون مصوبه بودهاند و اگر مصوبهاي هم بوده، بنا به هزاران دليل اجرايي نشدهاند.
فقط دولت نيست. از آن سو، مجلس هم ادعا دارد. اين راه، يك گردنه ندارد. چند گردنه دارد كه براي اجازه گذر بايد عمري وقت هدر شود.
با اين رفتار كند، چه چيزي را بايد انتظار داشت؟ آيا توسعه مكران از اين روند بيرون ميآيد؟
هشتم: مقاومت كدخداها
وقتي دهقان از روند تاسيس سازمان توسعه مكران سخن به ميان ميآورد به مقاومت روساي سازمانها و ارگانهاي متعدد اشاره ميكند. به طور طبيعي سازمانها كه خود را دولتهاي مستقل ميدانند، مايل نيستند «وظایف خودش را یک جایی کمرنگ ببیند». اين از آفتهاي دولتهاي عقب مانده است كه نميتوانند زيرمجموعههاي خود را مديريت كنند. ميگويند كسي پسري داشت و نامش را رستم گذاشت و ديگر ميترسيد او را صدا كند. اين لطيفه دولتهاي ما در ايران امروز است. يك سازمان ميسازد، كسي را رئيس سازمان ميكند و ديگر جرآت بر هم زدن خلوت رئيس را ندارد.
مقاومت سازمانها و ارگانهاي متعدد در حوزه مكران بايد يك جايي شكسته شود تا توسعه مكران با مديريت واحد شتاب گيرد. چه كسي ميتواند اين كار را بكند؟ چه كسي جرأت و توان و شهامتش را دارد؟ از اين روند و رويه كنوني، چنين انتظاري بيمعناست.
نهم: هاب ایران
ما هم با دهقان همنظريم كه «چابهار ميتواند هاب ايران»باشد. همين همنظري و همين توقع از چابهار است كه ما را رنج ميدهد وقتي ميبينيم با هاب منطقه دارند چه ميكنند؟ دولتهاي چهارساله، در چهار سال اول انتظار راي چهار سال دوم را دارند و در چهار سال دوم، همين انگيزه را هم ندارند.
اين دولتهاي چهارساله فقط به فكر مسائل روز جامعه هستند، مانند تورم و بيكاري و قيمت مرغ و بنزين. از بس چاله چوله هم در مباحث مختلف خود دارند كه ديگر حالي برايشان براي توسعههاي جهادي و بزرگ پيدا نميكنند. وقتي شلوغي صفهاي بنزين اين روزها، ميشود دغدغه اول دولت، كي ياد مكران و هاب منطقه و اين حرفها ميافتد؟
واقعا لازم است كه مكران را جدا ديد و جداگانه براي آن تصميم گرفت. لازم است كه بندهاي شوراها و كميتهها و كميسيونهاي دولتي را از دست و پاي مكران باز كرد.
دهم: مسیر کاهش 40 درصدی فاصله و30 درصدی هزینهها
بندر چابهار كه نامش با منطقه مكران گره خوده است، به گفته دهقان باعث كاهش 40درصدي فاصله و 30 درصدي هزينههاي ترانزيتي و حمل بار ميشود و اين يعني يك فرصت بي نظير. اين فرصت دارد ازدست ميرود تا كشورها بيخيال اين 40 و 30 بشوند و بروند سراغ بندرهاي ديگر مانند جفيره و گوادر و حتا فاو و بصره. وقتي زمان از دست بدهيم و مشتريها با جاهاي ديگر ببندند، ما بيمشتري ميمانيم. مشتري كه نباشد، انگيزه براي سرمايهگذاري نميماند. تا فرصت هست بايد آس چابهار را رو كنيم.
بنا بر گفته دهقان به نظر ميرسد «این فرصت را اینجا از دست میدهیم» مگر اين كه تجديد نظر جدي از سوي مسئولان عالي صورت گيرد و به يكباره رويه انقلابي در تصميم و روشن جهادي در اجرا در پيش بگيرند و بروند و بدوند به سمت كشف گنج پنهان.
يازدهم:لابیگری، خواهش و تمنا
بر اساس نظر دهقان، با لابيگري و خواهش و تمنا نميتوان به توسعه منطقه مكران رسيد. اگر من بودم، كلماتي مانند سهمخواهي را هم به آن مي افزودم. مسئولاني در دولت و مجلس هستند كه براي موافقت با يك تصميم، سهم خواهي خاص خودشان را دارند. مانند شاسيهاي فاطمي امين.
دهقان به صراحت به زبان مي آورد: «سیستم اداری و اجرایی ما همکاری نمی کند!» پس با كدام همكاري بايد به سمت كشف گنج پنهان رفت؟
يكي بايد اين رويه را بشكند. يكي بايد منطق و برنامه را جايگزين لابي و ناله كند. يكي بايد تصميم بگيرد. يكي بايد قصه انزواي مكران را تمام كند. يكي با تفكر انقلابي و مرام جهادي.