منافع ملی در آمایش نوین سرزمینی
ایرج گلشنی- با آمايش نوين سرزميني ايران ميتواند به معناي واقعي كلمه، كشوري دريايي شود و مردم باور كنند كه در كشوري درياپايه زندگي ميكنند و بهتر است كه فرزندان خود را به سمت فعاليتهاي دريايي راهنمايي كنند.
اكنون، استانهاي بزرگي - مانند هرمزگان - بخش بزرگي از كناره دريا را در بر گرفته و استانهاي ديگر-مانند فارس- به رغم توانايي و استعداد، دستشان از دريا كوتاه شده و تبديل شدهاند به استان خشك غير دريايي.اكنون كه بحث آمايش نوين سرزميني در ميان است و قرار است قالبهاي سنتي و جغرافيايي گذشته را شكسته و دگرگون كنند، برخي فعالان حوزه دريايي نقطه نظرات جالبي مطرح ميكنند كه يكي از آنها، افزايش استانهاي دريايي كشور است كه جالب و عملياتي به نظر ميرسد.
براي مثال، فرض كنيد كه بخشي از استان هرمزگان – فقط به عرض چند كيلومتر و طول دريا تا استان فارس، به استان فارس افزوده شود و استان هرمزگان به دو استان تقسيم شود. آن گاه به جاي يك استان دريايي به نام هرمزگان، سه استان داريم كه هر سه به دريا دسترسي دارند.
اگر چنين ايدهاي براي ساير استانهاي مشابه –مانند سيستان و بلوچستان و كرمان- در نظر گرفته شود و نيز با واگذاري بخشي از استان مازندان به استان گلستان و دسترسي اين استان به آبهاي عميقتر، به خودي خود ديگر هفت استان ساحلي نخواهيم داشت، بلكه تعداد آنها بسيار افزوده ميشود و همين اقدام باعث ميشود كه ايران رنگ و بوي دريايي بگيرد.
علاوه بر اين، در ساخت و سازهاي نوين كه خبرهايش از حوزه سواحل درياي مكران (عمان) ميرسد، ميشود، شهرهاي متعدد بنا كرد و جمعيت كشور را به آن سو سوق داد و اين گونه، حجم بزرگي از جمعيت كشور را هم به سمت دريا برد.
با چنين رويهاي است كه ميتوان توسعه دريايي كشور را معنا بخشيد. با كارهاي مرسوم و معمول و پافشاري روي جغرافياي كذايي گذشته، نميتوان چهره ايران را از كشوري خشك به كشوري دريايي تبديل كرد.
مدیرعامل شرکت عمران شهرهای جدید گفته است: براساس سیاست دولت در طول برنامه هفتم توسعه ۷ درصد جمعیت کشور در سواحل مکران اسکان داده میشوند.
اين خبر بسيار خوب و از نوع توسعههاي بزرگ و واقعي است؛ اما چگونگي انجام آن طي برنامه هفتم، قابل تامل است. بايد دانست كه صرف ايجاد سازه هاي فيزيكي نميتواند چنين دستاوردي در پي داشته باشد؛ بلكه آن چه كه ابتدا بايد ايجاد شود، تحول فكري و باور فرهنگي مردم ايران نسبت به درياست.
براي تحول فكري مردم ايران از خشكي به درياييشدن، لازم است يكي ار اركان دريايي كشور، پرچم فرهنگ و فرهنگسازي را برداشته و پيشرو شود و سپس ساير اركان دريايي را به اين امر مهم جلب و جذب كند . بعد از آن، دستگاههاي فرهنگ ساز مانند وزارت فرهنگ، وزارت آموزش و پروش و وزارت علوم را پاي كار آورد؛ برنامه بچيند و خوراك فرهنگي- ادبي- هنري آماده و در اختيار ابزارهايي مانند صدا و سيما و ديگر رسانهها قرار دهد. با اين اقدام و اين روند است كه ميتوان فرهنگسازي دريايي را پيشبرد و به نتيجه رساند و انتظار داشت كه مردم به سمت دريا ميل كنند و علاقهمند به زندگي در سواحل و كار در دريا باشند.