فرهنگ پرایدی
عابدین عابدی زاده
فرهنگ اقتصادی(تولید و مصرف...) به مانند فرهنگ سیاسی( انتخابات، رفتار سیاسی، احزاب...) ریشه در فرهنگ عمومی جامعه دارد؛ خرید و مصرف، هجوم و هیجان، منفعت طلبی شخصی، ترس و ناامیدی، غر زدن، همه و همه از جنبه های زیست فرهنگی غالب جامعه ایرانی است، هر چند چنین زیست اجتماعی و فرهنگی در بحران های اقتصادی به همراه ترس و نگرانی از فردا برجسته تر می شود و در موارد نادری چون سیل و زلزله کمی رنگ و بوی اخلاقی و انسانی تر می گیرد، در هر صورت بخشی از کلاف سردرگم وضعیت فعلی اقتصادی ایران ریشه در زیست فرهنگ اقتصادی ما ایرانیان دارد، گاهی ناخواسته و نادانسته و شاید هم خواسته و دانسته دچار فردگرایی افراطی می شویم و بی تفاوت نسبت به انسان های اطراف خود در تلاش و در رقابتی بیمارگونه برای کسب قدرت و منفعت شخصی خود هستیم تا آنجایی که فردیت ما بر جامعه سیطره پیدا کرده و قربانی می گیرد.
همین دیروز و پریروز، پارسال و پیرارسال چنان از هم گسسته شده ایم که دیگر سخن از وحدت و انسجام در تلاش برای ایجاد یک اقتصاد پایدار در حال کم رنگ شدن است.
نانوائی، کنجد نان خود را کم می کند، صاحب خانه اجاره خانه اش را زیاد.
عابدینک، دوغش را پر از آب میکند، استاد دانشگاه، مهندس و پزشک و ... همه و همه همین طور ....!
این چرخه معیوب می چرخد و جامعهای معیوب ایجاد میکند.
سهم ما در همگرایی و ساختن جامعه چقدر است؟ می دانم که ما هم سهمی در ساختن و ویران کردن داریم! نداریم؟
اقتصادمان را ویران و پرایدی نکنیم!
حساب مسئولان جدا!