يك تناقض آشكار درمديريت فقير بنادر اقتصادسرآمد گزارش می دهد
در بندر شهید رجایی و باهنر چه خبر است؟
گروه بنادر – حمزه رستمی - معاون اول رئیس جمهور راهی بندرعباس می شود برای اینکه اوضاع کالاهای در بنادر و گمرکات مانده از نزدیک بررسی شود. خبرنگار از مخبر می پرسد: تصمیماتی در این دیدار خواهید داشت؟ مخبر می گوید: بله حتماً
روایت خبرنگار از این سفر: آقای مخبر اول به بندر شهید رجایی رفت که بندری مهم در بخش واردات و صادرات ایران است. پلمپ کانتینرها باز شد تا اوضاع دقیقتر بررسی شود، و این لوازم یدکی خودرو که در انبار مانده.
در جریان این بازدید مخبر با اشاره به کالاهای رسوبی و دپو شده در کانتینرها از عباس نژاد مدیرکل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان می پرسد: این ها ثبت سفارش شده؟ نمی دونید؟
مخبر در واکنش به سکوت یا عدم اطلاع عباس نژاد، مدیرکل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان می گوید: هیچی رو نمی دونیدکه، نمی دونید ارز آن را دادند یا نه، چه کسی باید این ها را بداند؟
آقای مخبر همان جا دستور می دهد!
دنبال قضیه بروید مصوبه بدهید. کالاهای متروکه 2ماه به بعد متروکه است، خطاب به مهدی دوستی می گوید: آقای استاندار شما این موضوع را پی گیری کنید.
موضوع بعدی عملکرد سازمان اموال تملیکی بود که مخبر دوباره جلوی دوربین می آید و می گوید: چیزی که به ما گزارش شده بعضی از این اموال 3سال است که در این جا می باشد.
چرا کانتینرهایی پر از کالا از چند سال قبل هنوز این جا مانده است.
کالاهایی بودند که از سنوات قبل بوده است.
مخبرخطاب به متولی انبارتملیکی در استان هرمزگان می گوید: شما از سال 1400 به بعد در انبار تملیکی کانتینر دارید؟
می گوید: ما در حد توانمون ...
مخبر: اگر توان شما این حد است، شما باید فکری به حال توان تون بکنید
و دستور معاون اول رییس جمهور برای کاغذهایی که در گمرک مانده.
ارز این ها پرداخت شود چون کاغذ نیاز کشور است سریع وارد کشور شوند و حداکثر ظرف 2هفته باید این معضل حل شود.
و برخی کالاها به دلیل عدم جواب استعلام از بهداشت یا استاندارد معطل ترخیص مانده بود و دستور تلفنی به وزیر بهداشت: جواب استعلام بهداشت بیشتر از یک هفته طول نکشد که اگر بیشتر شد نتیجه اش مثبت است و وزارت بهداشت مسئول است.
معاون رئیس جمهور در ادامه بازدید خود به بندر شهید باهنر رفتند جایی که خودرو، اتومبیل، اتوبوس و خودروهای سنگین زیادی در این بندر وجود دارد و خودروهایی که روی هرکدام خاک نشسته بود.
الان می گن قصد وارد کردن خودرو دارند چندین برابر آن این جا است. وباز هم پای استعلام ندادن استاندارد به میان آمد و اتوبوس هایی که نیاز کشور هستند اما این جا زمینگیر هستند.
تهران گرفتار کمبود وسیله عمومی بعد این جا ریخته. آقای اشتهاردی روز شنبه تمام مسائلی که با استاندارد دارید جمع بندی می کنید به شکلی که ماشین های سنگین و سبک ظرف یک ماه از این جا ترخیص شوند بیایید اون جا من حل کنم.
و قرار شد برای تسریع در ترخیص کالاها بعضی از مقررات و دستورالعمل ها در جلسه ای اصلاح و بازنگری شوند.
واقعا بعضی از مسائل در آن جا قابل تحمل نیست و قرار شد آقای استاندار هم محکم پای این مصوبات بایستند و هرکجا ایرادی پیش آمد ما هم به کمک او می رویم تا ان شالله کار صورت گیرد.
روزنامه دریایی اقتصادسرآمد معتقد است: گفتهها در باره فقر مديريت در فعاليت هاي دريايي كشور فراوان است. از هر زاويه كه به قضيه نگاه كنيد، ضعف و سوءمديريت را به راحتي مي توان ديد. فقر مديريت دريايي كشور در جاي جاي فعاليتهاي اين حوزه، مانند كوچه پس كوچههاي شوش، پر از ايراد و تنگي و بنبستي و ناراستي است كه نياز دارد به كسي كه بتواند آن را جمعآوري و ساماندهي كند. اين فقر متظاهر و متجاهر، جلوه عمومي بدي به كشور داده است و باعث ضايعات فراواني شده است.
رسوب در بنادر كشور
ميگويند گل بود و به سبزه نيز آراسته شد. اين وصفالحال بنادر كشور ايران است كه بسيار خندهدار به نظر ميآيد. از يك سو تلاش ميكنند كه با وجود تحريمها، وارداتي صورت بگيرد و بخشي از نيازمندي هاي مردم تامين شود، از ديگر سو تلاش نميكنند كه اين واردشدهها را از بنادر خارج كرده و به مردم برسانند. يك تناقض آشكار در يك مديريت فقير.
آن گونه كه در خبرها منعكس شد، بخش مهمي از كالاها در بنادر رسوب كرده است. بخشي از اين رسوبيها نابود و فاسد شد و خودش يك هزينه ميخواهد براي خارج كردن از بندر و انهدام آن. خرج ديگر اين است كه كالاهاي رسوبي، هزينههاي مهمي را به خود اختصاص دادهاند. فاسد شدهاند و بايد دور ريخته شوند، اما همچنان هزينه بر ميدارند. مثلا، سولههاي متعددي را به خود اختصاص داده اند تا در آنجا جا خوش كرده و بدتر بگندند و مديريت عالي بنادر، هاج واج نگاه ميكند و به جاي اين كه اين رسوبها بكند و از بنادر دور كند، آرزو ميكند كه مثلا گندم گنديده به جوي دو سر تبديل شود! اين هويت و ماهيت مديريت فقير بنادر كشور است.
فقر مديريت بنادر
فقر مديريت بر بنادر كشور تا آن جاست كه نميتواند كالاي فاسد از غيرفاسد را تشخيص دهد. فقر مديريت تا جايي است كه رسوب را نميشناسد و درك نميكند. فقر مديريت بنادر تا جايي است كه اگر رسوبي هم مشاهده ميكند، سكوت ميكند و دستور ميدهد كه صدايش را در نياوريد! سند اين مدعا اين است كه در مواردي كه رسوب بنادر رسانهاي شد، همه از سوي كساني غير مديران بنادر كشور بود. مثلا قوه قضاييه ورود كرده و رسوب را تشخيص داده است، اما مديريت بنادر خود تشخيص نداده است. همين اخيرا كه دادستاني ورود كرد و خبرساز شد كه بخش مهمي كالاهاي رسوبي كه ماهها و بلكه سالها از زمان ترخيص آنها گذشته، در بنادر وجود دارند و تعيين تكليف نشدهاند.
فقر مديريت: انباري به جاي بنادر
بنادر كشور ما تبديل شدهاند به انبارهاي بزرگ ضايعاتي. وقتي به اطراف تهران ميرويد و كارخانهجات بازيافت را ميبينيد كه در كوهي از زباله و ضايعات غرق شدهاند، ميتوانيد بنادر كشور را به همين راحتي تصور و تصوير كنيد. بخش مهمي از بنادر كشور تبديل شدهاند به انبار. آن هم انبار كالاهاي فرسوده و فاسد و از رده خارج.
با چنين تدابيري است كه فقر مديريت از سر و كول بنادر ما بالا ميرود. بنادر كشور ايران مانند دورهگردهايي هستند كه براي گذران عمر، زباله جمع ميكنند و خود را از زباله پر ميكنند. اين علاقه به جمعآوري زباله، قصه تلخ و بدبوي بنادر كشور ما هستند كه به دليل «فقر مديريت» به چنين فلاكتي افتادهاند و انگار فريادرسي هم ندارند.
فقر مديريت: مديريت دولتي
مدير دولتي كه دستش براي بذل و بخشش در جيب ديگران است و ماليات مردم بينوا را مانند شربت كامپاين هورت ميكشد و اگر يك بندر سود كند برايش مهم نيست و اگر زيان دهد برايش مشكل نيست؛ زيرا در هر صورت حقوق او از جيب ملت مي آيد و ربطي به خوبي يا خرابي بندر ندارد. اگر پول مدير دولتي از همان منبع تامين ميشد، خودش را براي بهبود وضعيت به آب و آتش ميزد نه به بيخيالي. خيالي، خصيصه مديريت دولتي است. نه در ايران بلكه در تمام جهان. ذات مديريت دولتي بر بيخيالي است زيرا خرج از جيب مهمان است و مدير دولتي چند صباحي حاتم طايي است كه با پول ديگران قيافه و عكس ميگيرد. اين است كه بايد بنادر را به بخش خصوصي واگذار كرد. از مديريت دولتي هيچ نفعي به مردم نرسيده كه اكنون به آن قسم ياد كنيم. بايد مديريت فقير دولتي را به مديريت غني خصوصي بدهيم تا وضعيت همه ما خوب شود؛ حتا وضعيت همان مديران دولتي.