برنامه بيبرنامه «اقتصاد سرآمد» گزارش می دهد
غایبان بزرگ هم اندیشی شورای عالی صنایع دریایی
گروه اقتصاددریاپایه – ایرج گلشنی - ديروز سه شنبه، با دعوت دبيرخانه شورايعالي صنايع دريايي كه قرار است صنايعاش بيفتد و تبديل شود به شوراي عالي دريايي و از زيرمجموعه وزارت صمت بكند و برود زيرمجموعه وزارت راه بشود تا يك تحول خارقالعاده رخ دهد و اهداف دريايي ايران به سه شماره حل شود، برنامهاي براي بررسي برنامه 10 سال آينده دريايي ايران برگزار شود كه شد؛اما چه شدني؟! چند نكتهاي در باب اين شدن و اين برنامه« تحت عنوان نشست هم اندیشی برنامه راهبردی صنایع کشور» با مخاطبان خوشذوق خود در ميان ميگذاريم تا چه شود؟
اول: جلسه همانديشي
قرار بود جلسه همآنديشي باشد كه البته مي دانيد كه سازوكار خود و روش اجراي خود را دارد؛ اما مانند بارباپاپا يهو تبديل شد به جلسه سخنراني! در پايان سخنرانيها، لطف كردند و ميكروفن دست چند نفري دادند تا اظهار نظر كنند! ما كه ترجيح داديم ساكت بمانيم و حرفهايمان را به جاي گفتن در ميكروفن، در تریبون روزنامه دریایی بزنیم و البته بنويسيم.
دوم: صاحب مجلس رفت
نيمههاي سخنرانيها بود كه صاحب مجلس لطف كردند و اعلام داشتند كه كار دارند! و رفت! حوالي پايان برنامه هم ديگر صاحب مجلس رفت! حضاري چند مانده بودند و يك ميكروفن و دبير نشست كه بايد جور مسئول و رئيس و كارشناس برنامه و... همه را با هم ميكشيد. ذوق حضار براي اظهار نظر كور شد.
سوم: غايبان بزرگ همانديشي
بر اساس فهرست دعوتنامهاي كه ما در اختيار داريم، قرار بود 27 نفر از مسئولان عالي اركان دريايي حضور داشته باشند كه فقط دو نفر از آن ليست حاضر بودند. چند نفري هم به نمايندگي آمده بودند، مثل نماينده سازمان بنادر و دريانوردي كه مدعي پرچمداري توسعه دريايي ايران است! با دو نفر اصلي و چند نفر نمايندگي و چند نفر متفرقه مثل من، باز هم جمع به 27 نفر نرسيد تا نشان دهد كه شوراي عالي از چه هيبت و هيمنهاي برخوردار است و چقدر با استقبال پرشور اهالي دريا مواجه هستند. البته ما قبلا هم گفته بوديم كه اين شوراي عالي نميتواند و اين يك نمونه ديگر از نتوانستن. مقايسه فهرست مدعوين با فهرست حاضران در جلسه، مويد اين نكته است. قضاوت با شما.
چرا مدعوين نيامدند؟ شورا مهم نيست؟ برنامه مهم نيست؟ برنامه را قبول ندارند يا همديگر را؟ اگر به جاي سردي در حضور، گرماي حضور بود ما اكنون در اين روزنامه دريايي با شعف و شادي چه مينوشتيم؟ كلاه اگر داريد قاضي كنيد!
چهارم: پرزنت برنامه
تشريح و توضيح برنامه، يك سويه بود و يك سخنران آن بالا، هر چه دلش خواست گفت! اما اي كاش فقط يك سويه بود و ما مي گفتيم كه تا آن جا كه ما مي دانيم، هم انديشي در تحليل يك برنامه نمي تواند يكسويه باشد و نميتواند با سخنراني يكسره باشد و نميتواند جزء به جزء مطرح نشود و شنوندگان در باره هر نكته نظر تحليلي بدهند؛ يك سويه و يك سره بود و آخر كار خيلي نكته از ذهنها فراموش شد. به همين هم قانع بوديم؛ اما روش توضيح مانند اين بود كه يك استاد پايه يك با دانشجويان ترم اولش با نگاه از بالا به پايين، بگويد و برود كه گفت و رفت!
پنجم:روششناختي برنامه(متدولوژي)
اگر سخنران، وقعي به دانش و تجربه حاضران ميگذاشت، ابتدا و قبل از هر چيز، از روششناختي تدوين برنامه سخن مي گفت. مثل هر نمونه ديگر. ابتدا روش و فرمول كار را توضيح ميداد كه مخاطب (دانشجويش!) بداند كه بر اساس كدام فرم و سبك و سياق، تحقيق و تحليل برنامه صورت گرفته تا بتواند روند علمي مشخصي براي درك و دريافت و اظهار نظر مشخص كند. اما چنين نبود و سخنران گفت: بر اساس تحقيقاتي كه كردهآيم چنين است و چنان است! اما نگفت كدام تحقيق با چه روش تحقيقي. در ادامه مشخص شد كه تحقيقي به روش علمي صورت نگرفته بلكه هر چه هست، حدس و گمان خودشان است كه به كمك پاورپوينت در گوش ما چپاندند و رفتند!
ششم: برنامه بدون راهبرد!
كي و كجا شنيده يا در كدام خوانده كه مي توان بدون توجه به راهبردهاي اصلي و سياستهاي كلان حاكميتي در بدنه دولت برنامه نوشت؟ چنين اقدام عجيبي را با كدام منطق علمي ميتوان سنجيد؟ ما الان اينجا چه بنويسيم؟ راهبردها را گربه خورد و سياستها را موريانه جويد و يك برنامه ده ساله مانند قارچ روييد. چيز ديگري ميتوان نوشت؟
هفتم: برنامه منهاي برنامه
اين ديگر از عجايب روزگار است كه دانش مديريت بايد داشتههاي خود را كيسه كند و برود يه گوشه و بميرد! شوراي عالي مملكت برنامهاي ارائه ميدهد كه هيچ ربط و مبطي به «برنامه هفتم توسعه» ندارد! اين معماي عجيب و غريب را چگونه ميتوان فهميد و چگونه ميتوان حل كرد؟ انگار دو اقليم است؛ يكي در اينجا و يكي در كره مريخ. هيچ ارتباطي با هم ندارند! هيچجا به مباني و اصول برنامه هفتم و مفاد آن ارجاع داده نشده است. آنها به قول اين همكار لر ما، هر كي سي خوش رفته يه گوشه نشسته و برنامه نوشته. البته، نقطه اشتراكشان اين است كه هر دو پولش را گرفتهاند!
قصه ديگ به ديگ!
سخنران چندين بار در طول سخنانش به برنامه گذشته كه سال 94 تدوين شده بود، كنايه زد! ده سال آينده كه تاريخ انقضاي اين برنامه هم خواهد رسيد، گروه ديگري پولي ميگيرند و برنامهاي مينويسند و به اين برنامه طعنه ميزنند. قصه ديگ به ديگ نيست؟ اين برنامه كه خودش صافي تمام عيار است. اگر آن برنامه دو سوراخ داشت، اين برنامه هزار سوراخ دارد. حال انصافا قصه ديگ به ديگ نيست؟
برنامه بدون متخصص برنامه ريزي
همه اينها و دهها مورد ديگر كه اكنون از آنها ميگذريم نشان داد كه هيچ متخصص برنامهريزي و برنامهنويسي در تيم قهار برنامهنگاري شوراي عالي نبوده و نيست كه اگر بود، حداقل يكي دو جا به روشهاي علمي برنامه ريزي براي خالي نبودن عريضه اشاره مي شد. اگر وارد بحث فني برنامه نويسي بشويم،اين مصداقها مانند دم خروس بيرون ميزند.
در تحليل آماري برنامهنويسان هم بايد با تعجب وارد شد. تعجبي كه اگر آدم شاخ گوزني هم در بياورد باز هم كم است. مثلا، نسبت جمعيت ايران به جمعيت جهان! يك مبنا براي عدد و رقمسازي براي برنامه تشخيص داده شده است! بر چه اساس و با چه منطقي، واقعا نميشود فهميد. قابل درك و هضم نيست. هيچ بنيان علمي ندارد كه بتوان آن را بر فرمول يا روشعلمي مشخصي استوار كرد و سپس آن را تجزيه و تحليل كرد و نتيجه گرفته كه درست است يا غلط. جز سكوت كاري نميتوان كرد. قصه ملانصرالدين است كه نوك عصايش را بر زمين گذاشت و گفت اين وسط زمين است؛ هر كس باور ندارد، برود مترش كند! اينها هم ميگويند چون ما يك درصد جمعيت جهان هستيم، بنابراين نتيجه ميگيريم كه بايد فلان عدد رشد داشته باشيم! ما هم مثل مارمولكي كه عقاب ديده باشد، خشكمان زد!
به ما ربطي ندارد
وقتي برنامه شوراي عالي به رييس سازمان بنادر و دريانوردي، به رييس سازمان شيلات، به ايزوايكو، به صدرا، به كشتيراني، به نفتكش، به وزارت گردشگري و... ربطي ندارد و در جلسه يا حاضر نبودند يا با نماينده دست سوم و چهارم شركت كردند، به ما چه ربطي پيدا ميكند كه بخواهيم حرص و جوشش را بخوريم؟
ما در اين برنامه و توضيح آن، هيچ وجه علمي، هيچ منطق روشمند و هيچ نقطه اميدي –مخصوصا در اجرا و ضمانت اجرايي همين برنامه- نديديم. هيچ حرف مثبتي هم در بارهاش نداريم. بر اين باوريم كه باز هم وقت و پول تلف كردند؛ اگر غير از اين است، درب روزنامه دريايي اقتصاد سرآمد به روي هر كسي كه نقطه مثبتي از اين برنامه دريافت كرده است باز است. بيايد و بگويد و ما را سر جايمان بنشاند كه اين همه نقادانه به برنامه پر ملات آقايان نگاه نكنيم. بسمالله.