سهلتيهاي دو لتي
امید متین- مديريت دولتي را همان اوان كه دانشجوي اين رشته بودم، مديريت دو لتي ناميدم. دو+لت. دو لت جدا و عجيب متفاوت. يك لتش، مخالف است و لت ديگرش موافق كه مخالف و موافق بودنش بستگي دارد به عنصر معجزهآسايي به اسم «پست مسئوليت.» اكنون سال ها از آن دوران ميگذرد؛ اما هر چه ميگذرد به اين دو لت بيشتر باور مي كنم؛ حال بر آنم تا يك بار ديگر در باره آن چند نكته بنويسم.
مصاحبه مخالف
فردي كه از كاروان جا مانده و مسئوليت دولتي ندارد، به لت مخالفت ميافتد و نقدهايي ميكند. مهمترين نقد مسئول جا مانده از حكم مسئوليت، نقد عليه مديريت ضعيف است. همه ضعفها را به گردن مدير ضعيف مياندازد. منظورش روشن است. او با زبان بيزباني ميگويد: اين مديري كه بر سر كار است، مدير ضعيفي است؛ بايد او را بر كنار كرده و مرا بر سر كار بياوريد تا مشكل ضعف مديريت بر طرف شود.
مصاحبه بينابين
فردي كه حكم مسئوليت ندارد؛ اما بو ميبرد كه احتمالا به او حكم مسئوليتي تعلق بگيرد، لحن و نظر و نگاهش تغيير ميكند. بينابين حرف مي زند. ديگر مستقيم نقد نميكند. با دست پس مي زند و با پا پيش ميكشد. ديگر مستقيم به ضعف مديريت حمله نميكند؛ زيرا به نظرش ميرسد كه ممكن است خودش مدير شود؛ پس بهتر است اين نكته از ذهن مخاطبان پاك شود.
مصاحبه موافق
همين فرد، وقتي دستش به حكم مسئوليت ميرسد، به طور كامل، رنگ عوض ميكند. اگر بگويم 180 درجه مي چرخد، كم گفتم. يكهو همه چيز در نظرش گل و بلبل است. همه چيز برنامهريزي شده و توسعه آرماني عن قريب است رخ دهد. او ممكن است نقصها را به گردن مدير قبلي بيندازد مانند دولتها كه همواره خرابه تحويل ميگيرند. اما ديگر به «ضعف مديريت» نميپردازد.
مصاحبه حزب بادي
خلاصه نظر اين افراد، بستگي دارد به جهت و ميزان شدت باد. از هر طرف كه بوزد، بادبان هوا ميكند. باد كه موافق باشد، موافق است؛ باد كه به پرچمش نوزد، مخالف ميشود در حد دزدان دريايي!
تغيير در نظرات حزب باديها را ميتوان با كنار هم گذاشتن مصاحبههاي آنها در دوره هاي مختلف به عينه مشاهده كرد. ما در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد اين كار را كرديم و چند نفري را رصد رسانهآي كرديم. ديديم لت موافق و لت مخالف كاملا مشهود است؛ ضمن اينكه لت سومي قابل تشخيص است كه لت ملايم و بينابيني است. اين است كه مايلم، مديريت دو لتي را مديريت سه لتي بنامم. سه لتيها بسيار حرفهاي و از خودممنون هستند و البته ميدانند كه روزي به آرزوي خود ميرسند. همواره قبل از خواب بارها با خود تكرار ميكنند: غير از من چه كسي را دارند؟
انواع مصاحبه با يك مسئول
يك نفر است، اما چند جور بايد با او مصاحبه كرد. سوالها را بايد بر اساس اين كه حكم دارد، حكم ندارد يا قرار است حكم بگيرد تنظيم كرد؛ و گرنه ترجيح ميدهد كه اصلا مصاحبه ندهد. وقتي هم مصاحبه ميدهد، التماس دعا دارد كه مصاحبهاش قبل از انتشار به رويت ملوكانه برسد. گاهي هم زنگ مي زند و با نگراني خواهش دارد كه فلان جمله آن جور شود و فلان كلمه اين جور و بعضي جاها هم ميگويد حذف كنيد لطفا. تازگيها هم چيزي ياد گرفتهاند به اسم «آف د ريكورد». همان ضبط خاموش خودمان. مدعي مي شوند كه فلان حرف را آف د ريكورد زدهام و قرار نبوده شما منتشر كنيد. خلاصه ماجراها داريم با اين سهلتيهاي دو لتي نشان.
مديريت تك لتي
مديران بخش خصوصي تك لتي هستند. همان هستند كه بايد باشند. مگر اين كه اينها هم بخواهند مثلا وامي بگيرند يا از جايي مويي بكنند. اين جا به سرعت تيپ و تال دو لتي به خود ميگيرند. يك لتشان نگاه به بخش خصوصي و بازار خودشان دارد و لت ديگرشان سوداي تسهيلاتي كه قرار است فلاني درخواستش را امضا كند. اين جا اينها هم عين بوقلمون رنگ به رنگ ميشوند. اما آنها كه به خود وابسته و به خود متكي هستند، بيتوجه به لتهاي دوم و سوم، راه خود ميروند و كار خود ميكنند. آفرين به يك لتيها.