printlogo


آیا نفت اهمیت خود را در تامین انرژی  حفظ می‌کند؟

همایون الهی - تقریباً همه کشورهای جهان کم و پیش وابسته به نعمت این حوزه می‌باشند و حیات اقتصادی، نظامی و سیاسی بسیاری از این کشورها، به خصوص کشورهای صنعتی غرب و ژاپن به ادامه بی وقعه جریان نفت از حوزه خلیج فارس وابسته است.
در دو دهه ۱۹7۰-۱۹8۰ برخی از متخصصین چنین استدلال می‌نمودند که تا دهه ۱۹۹۰ کمبود نفت وجود نخواهد داشت و بحران انرژی پایان خواهد یافت. ‌با این استدلال آن‌ها وابستگی جهان به نفت اوپک را انکار نموده و یا حداقل اهمیت این وابستگی را ناچیز جلوه می‌دادند. آن‌ها چنین استدلال می‌کردند که: 
الف - استفاده از انرژی جایگزین سهم بیشتری در تامین کلی انرژی جهان به دست آورده است. 
ب - اعمال سیاست‌های صرفه جویی در کاهش مصرف نفت موفقیت آمیز بوده است و هرچند مقدار تولید نفت اوپک و کشورهای حوزه خلیج فارس تا سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) کاهش داشته است ولی تولید او یک از سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۲) رو به افزایش نهاده است تا جایی که در سال ۲۰۰۰ کل تولید نفت خام او یک به ۲۷،۷4۵میلیون بشکه در روز رسید
ج - كشف منابع نفت جدید، دسترسی به منابع خارج از حوزه اوپک را افزایش داده است. در نهایت این عوامل منتهی شده است به اینکه در دهه ۱۹۸۰: 
1- سهم تولید نفت خام اوپک (بخصوص کشورهای خلیج فارس که تولید کننده اصلی در اوپک هستند) در سال‌های بعد از ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) در مقایسه با تولید جهانی کاهش یابد و این کاهش حدود ۵۰ درصد را تا سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵) دربر می‌گیرد. از این سال تولید اوپک افزایش را نشان می‌دهد. 
۲- قیمت نفت در بازار جهانی بعد از چندبار افزایش در دهه ۱۹۷۰ در سال‌های اول دهه ۱۹۸۰ کاهش چشمگیر بیابد. 
اما واقعیت آنست که عامل اصلی این تحولات یکی وضع نابسامان و رکود اقتصادی جهانی در سال‌های اول دهه ۱۳۶۰ (دهه ۱۹۸۰) و دیگری اعمال مکانیزم‌های غیرطبیعی بر بازار تولید، مصرف و صادرات نفت جهان بوده است. از جمله این عوامل غیرطبیعی (که البته نمی‌توانست در دراز مدت ادامه یابد) می‌توان به کارگیری ظرفیت تولیدی کامل عربستان، استفاده از منابع ذخیره شده نفت، استفاده از شیوه‌های دامپینگ، پائین نگه داشتن مصنوعی قیمت‌های نفت و ایجاد رقابت‌های ناسالم در سطح بازار جهانی را نام برد. اما این عوامل و اعمال فشارها نمی‌توانست مستمر باشد. چنانکه با مختصر بهبود در وضع اقتصادی جهان در سال‌های بعد از ۱۳۶۱ (۱۹۸۲) مصرف انرژی افزایش یافت. هرچه وضع اقتصادی بهبود یابد صرفه جویی‌ها نیز کاهش یافته و مصرف انرژی افزایش می‌یابد، در عین حال ازدیاد مصرف انرژی، به علت آنکه توان جایگزین کردن سایر انرژی‌ها محدود است، فشار اصلی را بر مصرف نفت قرار خواهد داد. با توجه به همین محاسبات بود که نه تنها در دهه ۱۹۹۰ و در آغاز قرن بیست و یکم نفت اهمیت خود را از دست نداد، بلکه همچنان به عنوان محور اصلی در تولید انرژی جهان باقی مانده است.
با توجه به اینکه کشورهای صنعتی ۶۰ درصد نفت جهان را مصرف می‌کنند ولی فقط ۳۰ درصد آن را تولید می‌کنند، بدیهی است کشورهای عضو اوپک (در نتیجه کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج فارس) نقش تعیین کننده خود را به خصوص با توجه به مزیت‌های ویژه نفت منطقه همچنان حفظ نموده‌اند. این مزیت‌ها عبارتند از:
الف - منابع نفت فراران منطقه - در سال ۱۳۷۹ (۲۰۰۰) – 5/78 درصد کل ذخایر نفت جهان متعلق به کشورهای عضو اوپک بود که بخش اعظم این ذخایر در کشورهای حوزه خلیح فارس قرار دارد. 
ب - سهولت استخراج 
ج - هزینه تولید پائین (هزینه تولید اوپک بین ۱ تا ۳ دلار در مقایسه با هزینه ۶ تا ۱۰ دلار برای هر بشکه تولیدکنندگان غیر اوپک می‌باشد).
د - مازاد ظرفیت، تولید، به طوری که این کشورها دارای مصرف بسیار محدود بوده و در واقع جهت صادرات اقدام به تولید و استخراج نفت می‌نمایند. کل کشورهای اوپک ۲درصد و کشورهای حوزه خلیج فارس کمتر از یک درصد مصرف جهانی نفت را دارند. 
ه - کیفیت بالای نفت خام منطقه
و - سهولت حمل و نقل
ز - توان تولید زیاد چاه‌های نفت (در حوزه خلیج فارس از هر حلقه چاه نفت حدود ۲۵۰۰۰۰ تن نفت در سال می‌توان استخراج کرد، در حالی که حجم قابل استخراج در آمریکا فقط ۱۰۰۰ تن در سال است.)