printlogo


از راش به صمت از صمت به راش... به گوشم!

امید متین - اگر شنود مي‌كرديم و بي‌سيم صمت و راش را گوش مي‌داديم، چنين مي‌شنيديم: (در شماره پیشین روزنامه دریایی اقتصادسرآمد گفتیم که منظور از «راش» وزارت راه و شهرسازی است)
راش: چطوري صمت؟ ديدي تك زديم و دبيرخونه رو برديم! نه چك زديم نه چونه، دبير اومد توي خونه!
صمت: دبير ارزوني خودتون. بودجه نمي‌ديم بهتون. يادتون مياد با ما همكاري نمي‌كرديد و هي چوب لاي چرخ‌دنده ما قرار مي‌داديد! حالا بگير كه اومد. جواب هاي هوي است. ما هم ديگه با شما همكاري نمي‌كنيم.
راش: اوهو! كي حالا همكاري شما رو خواسته. ما دبيرخونه رو مي‌خواستيم كه برديم حالا دلتون بسوزه.
صمت: آش دهان سوزي نبود. يه مدت ما باهاش وقت تلف كرديم، حالا شما هم يه مدت دست شما باشه، نوبه خنده ما هم مي‌رسه.
راش: شما اين كاره نبوديد. ما از بس به اسم راه خاكي، راه آسفالتي و ريل چوبي و آهني و سيماني، بودجه مي‌گيريم كه اشك‌تان در بياد. 
صمت: اوهو! بودجه گرفتي سلام ما رو هم برسون. تك خور بي‌سواد، اقتصاد دريا كه فقط راه‌كشي نيست. هزار تو دارد. 
راش: اوهو! مگه اقتصاد دريا همه‌ش صنعت بود كه مي‌خواستي همش صنعت‌كشي كني. حالا به ما رسيده اخ شد؟
صمت: تجربه نداري. خبر نداري. تازه به دوران رسيده اي. ما يه عمر در اقتصاد دريا دبيرخانه‌بازي كرديم مي دونيم چي مي گيم. تو بذار مُهر حكم ت خشك بشه بعد بيا ادا در بيار.
راش: وقتي جاده ساختيم و انواع ريل زديم، همه مشتاق مي‌شن برن طرف ساحل. وقتي رفتند طرف ساحل، جيب‌شان را خالي مي‌كنيم ، خرج آباداني سواحل مي‌كنيم.
صمت: اوهو! اول بساز بعد شعارش را بده. 
راش: نه‌خير. حسوديت مي‌شه. رسم اينه كه اول شعار بديم؛ بعدش هم شد شد، نشد هم كه نشد. 
صمت:‌ در اين مورد حق با توه. ولي من يه جو صنعت به اونجا نمي فرستم تا چپقت چاق بشه.
راش: اوهو! نفرست. منم همه تقصيرها رو مي‌ندازم گردن تو. خودت كه بهتر مي دوني. وقتي شعار مي‌زني به بدن، حتما بايد فكر نشدنش هم باشي و از همين الان مقصر بتراشي كه فردا رو كني و دستت خالي نباشه.
صمت: خيلي نامردي! الان كه بهانه تحريم ها هست. ديگه چرا مي خواي سر ما رو ببري.
راش:‌ خب اگه يه دو سه كيلو حال بدي و چند تا كارخانه درب و داغون بفرستي اون ور، اون وقت مي ندازيم گردن تحريم‌ها. خوبه؟
صمت: خوبه. موافقم. بين خودمون دعوا راه نندازيم بهتره. من هم يه چند تا چانگان و شاسي بلنداي خفن برات كنار مي‌زارم.
ولي خودمونيم. از شما هم براي دريا آبي گرم نمي‌شه.
راش: نشه كه نشه. مگه شما آبي گرم كرديد؟ كسي چيزي گفت؟ هيچي نمي‌شه.
صمت: به تجربه گفتم رفاقتي كه يه كم هواي شعارهاي‌تان را داشته باشيد. يهو هوا ورتون نداره. 
راش: ما خودمون گرگ باران ديده‌ايم. همچي دبيرخانه بازي بكنيم كه فلك نديده باشه. 
صمت:‌ پس هواي همو داشته باشيم. نشون به نشوني شاسي بلند.
راش: باشه. نشون به نشوني شاسي بلند.
تمام.