printlogo


«اقتصادسرآمد» بررسي مي كند، سرنوشت شوراي عالي دريايي چه مي شود؟
ضرورت تغيير نگاه حکمر انی دريايي

گروه اقتصاددرياپايه – اميد متين - ما در روزنامه دريايي اقتصادسرآمد نوشتيم كه مصوب شده كه شوراي عالي صنايع دريايي در يك اقدام متهورانه و متحولانه و چند لانه ديگر، دبيرخانه‌اش از صمت به راش(راه و شهرسازي) برود و بيفتد دست راه و شهرسازي با نيابت سازمان بنادر و دريانوردي!
نوشتيم كه كل اگر طبيب بودي، سر خود دوا نمودي و سازمان اگر مي‌توانست فكري براي انبوه كالاها و كانتينرهاي دپو شده مي‌كرد. 
نوشتيم كه شاعر فرموده است كه «تو در برون چه كردي كه درون خانه آيي!» و شما در سازمان خود چه كرديد كه الان دعوي حكمراني بر دبيرخانه داري؟
نوشتيم كه صمت و راش چه كري‌هايي براي هم خواندند و چه بده بستاني كردند. طعنه‌ها آمد و رفت تا اين كه سر و كله مجلس شوراي اسلامي پيدايش شد و مصوبه مذكور را رد كرد و آه از نهاد سازمان بر آورد و راش دست از پا درازتر، با گوش‌هاي آويزان برگشت در حالي كه دبيرخانه را از دست داده بود.
نوشتيم كه صمت و راش يكي هستند. فرقي بين دو سامانه دولتي نيست. هر دو ته ديگ يك ديگ هستند. رفتن دبيرخانه از صمت به راش، هيچ ارزش و اعتباري ندارد كه آن همه فكر سوزي كردند كه مصوب كنند دبيرخانه شوراي عالي صنايع دريايي از وزارت صمت به وزارت راه و شهرسازي(راش) منتقل شود. تنها دليل اين انتقال، لابي‌گري سازمان بنادر و دريانوردي است كه خيال مي‌كند قطب بزرگ دريايي ايران است؛ اما ديديم و ديديد كه هيچ به حساب نيامد. 

راه كار منطقي
از اين طعنه‌هاي رسانه‌اي كه بگذريم، يك منطق علمي را مي‌توان در اين نقل و انتقالات بررسي كرد. 
حالا كه نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تشکیل «شورای عالی دریایی کشور به دبيرخانه اي وزارت راه وشهرسازي موافقت نکردند» ما ر روزنامه دريايي اقتصادسرآمد يك نگاه اجمالي به اين موضوع داريم كه در ذيل به ان مي پردازيم:
در منطق علمي، زماني نقل و انتقال معنا دارد كه دو عنصر كارايي و اثربخشي محقق شود. يا حداقل يكي از آن‌ها با درصد معناداري افزايش يابد. لازمه اين افزايش اين است كه نقل از مكاني نامناسب به مكاني مناسب باشد. اما اگر يك گل را از يك گلدان كوچك با خاك نامرغوب، به يك گلدان كوچك با همان خاك نامرغوب منتقل كنيد، انتظار باغ بهشت داريد؟ به طور طبيعي هر دو يك نتيجه در بر خواهد داشت و آن افت و ريزش گل است. 
در اين مثال، وزارت صمت همان گلدان كوچك با خاك نامرغوب است كه وزارت راه و شهرسازي(راش). اين دو با هم هيچ فرقي ندارند؛ نه از حيثت ماهيت متفاوت‌اند، نه از نظر توان مالي، نه از نظر ساختار و بازي برروكراسي و نه... هيچ فرقي ندارند. دو برادر تني هستند از يك مادر ضعيف كه بچه‌هايش هم مانند خودش نزار تشريف دارند. 
اين ضعف به امروز هم ربطي ندارد و نمي توان گفت دولت سيزدهم باعث و باني آن بوده است. بلكه به ماهيت سامانه‌هاي دولتي بر مي‌گردد كه از ديرباز دامن‌گير اين كشور بوده است. ضعف مديريت دولتي، چيزي نيست كه امروز به آن رسيده باشيم. مديريت دولتي همواره زيان‌آور است و موفقيت را تضمين نمي‌كند. اين نكته، خاص كشور ما هم نيست؛ در هر كشوري كه مديريت دولتي در آن خيمه برپا كرده باشد، وضعيت به همين منوال است؛ بنابراين، چه دبيرخانه را به وزارت صمت بدهيد و چه به وزارت راش و چه به وزارت ديگر، هيچ توفيري در شكل و ماهيت مساله ايجاد نشده است. با اين وصف، راه كار منطقي اين است كه دبيرخانه به جايي منتقل شود كه تفاوت‌هاي معناداري با صمت و راش داشته باشد. 

اختيارات بيشتر
مكان مناسب كاشت، داشت و برداشت دبيرخانه شوراي عالي دقيقا جايي است كه از اختيارات بيشتر، فراجناحي، قوه مالي بيشتر و امكان تصميم گيري قطعي داشته باشد. در چنين صورتي است كه مي‌توان از اين دبيرخانه انتظار كارهاي موفق و بزرگ داشت. 
دبيرخانه فعلي كه ترب مي‌اندازد. فعاليت معناداري ندارد. نمونه كارش برنامه ده‌ساله‌اي بود كه اگر مطرح نمي‌كرد سنگين تر بود. دبيرخانه كه توان اجراي يك هم‌انديشي ساده براي طرح و بحث برنامه ابداعي خود را هم نداشت. حال اين دبيرخانه كه اكنون زير نظر وزارت صمت است، به وزارت راش برود، اتفاقي مي‌افتد؟ مسلما نه. مهم‌ترين اتفاق اين است كه بگويند جعفري كه صمتي است برود و معفري كه راشي است بيايد. باقي بدنه و رويه يكي است و آش، همان آش است و كاسه‌اش عوض شده است. 

سازمان حاكميتي
بايد توجه داشت كه دبيرخانه يك جزء از يك ساختار بزرگ تر است و به همين دليل، اهميت راهبردي ندارد. بنابراين بايد ابتدا اصل ماجرا را نظم و نسق داد و سپس به اجزاء توجه كرد. اصل و اساس اين است كه نظام فكري و برنامه‌اي توسعه دريايي ايران بايد تحت يك سازمان قوي و حاكميتي باشد كه بتواند پازل هاي پراكنده حوزه دريايي كشور را كنار هم بچيند و مقتدرانه و آمرانه برنامه‌هاي مناسب را اجرايي كند. در اين صورت است كه اتفاق بزرگ رخ خواهد داد نه با انتقال يك دبيرخانه كوچك از اين جيب به آن جيب. 
با توجه به جميع جهات، واقعيات توسعه دريايي ايران، ضعف‌ها و كمبودها و موقعيت خاص تحريم و ... همه و همه ايجاب مي‌كند كه توسعه دريايي ايران بايد از لنج‌ها و قايق‌هاي كوچك و فرسوده و تنبل جمع‌آوري شده و همه در يك كشتي بزرگ و قوي و مجهز به فناوري روز و تحت سكان يك كاپيتان دانا و تصميم‌گيرنده نهاد تا با قدرت به موج‌هاي تحريم و بروكراسي بكوبد و پيش برود. وضعيت كلي را بايد دگرگون كرد. اين صورت با نشاندن يك خال بر گونه زيبا نمي‌شود، كل صورت را بايد جراحي كرد تا ابتدا زگيل‌ها از صورت پاك شود و چهره‌ اصلي و زيباي دريايي ايران نمود پيدا كند. كار اساسي براي توسعه اقتصاددرياپايه در كشور ايران به عنوان يك كشوردريايي، تغيير مكان يا انتقال و يا حتي تقويت دبيرخانه شوراي عالي دريايي نيست؛ بلكه تغيير نگاه حاكميت و تغيير سبك و روش مديريت توسعه دريايي ايران است.