تاسيس استان مردم درسواحل جنو بی
گروه راهبردی - ایرج گلشنی - تجربه نيم قرني از داعيه حكومتي براي توسعه منطقه مَكُران به اينجا رسيده است كه ميبينيم. آب از آب تكان نخورده است. آن چه طي نزديك به نيم قرن اخير شاهد آن بودهايم، بيتوجهي محض از يك سو و تغيير در مديران و تاسيس كميته و شورا و سازمان براي مَكُران بوده است و ديگر هيچ. اين روند، شوربختانه ادامه دارد و از يك سو با ميل مسئولان به سمت خشكي، از ديگر سو با بيميلي مجلسيها براي تصويب قوانين كارآ، چه بررسي سازمان پيشنهادي دولت براي مَكُران و چه خود دولت براي سرمايهگذاري قابل توجه كه معطوف به آباداني سواحل شود، همه و همه باعث شده است كه اميدي به اين زوديها به آباداني سواحل مَكُران نباشد.
مقايسه درست كدام است؟
زماني كه بحث از توسعه به ميان ميآيد، دولتهاي جمهوري اسلامي علاقه شديدي دارند كه خود را با زمان شاه مقايسه كنند؛ بيتوجه به اين كه اين مقايسه معنادار نيست؛ زيرا زمان براي دوره شاه به سكون رسيده است. نكته ديگر اين كه خود را طوري مقايسه ميكنند تا پيشرفتهاي آن زمان را نبينند. مثلا هيچ نميگويند كه پهلوی ايزوايكو و صدرا را ساخت و ما بعد حدود نيم قرن مشابه آنها چه ساختهايم؟ پهلوی ورزشگاه آزادي را ساخت كه ما هنوز نمونه آن را نياوردهايم. به هر روي، اين مقايسههاي ناقص، فقط جنبه شعاري دارد و براي گولمالي افكار عمومي است كه اين هم ديگر از حيز انتفاع ساقط شده است.
اما مقايسه درست كدام است؟ مقايسه درست و واقعي، مقايسه درصد رشد و توسعه ما با كشورهاي رقيب است. اين كه سنگاپور 40سال پيش كجا بود و الان كجاست؟ كره جنوبي كجا بود و الان كجاست؟ ژاپن كجا بود و الان كجاست؟ تركيه كجا بود و الان كجاست؟ اينها همه كشورهايي بودند كه تا نيم قرن پيش، مثل ما بودند. بعضي مانند ژاپن كمي جلوتر و برخي مانند كره جنوبي خيلي عقببر. اما الان كجا هستند و در اقتصاد درياپايه و آباداني سواحل به كجا رسيدهاند و چند سال از ما جلو زدهاند.
مقايسه غلط ديگر دولتهاي جمهوري اسلامي اين است كه خودشان را با خودشان مقايسه ميكنند! مي گويند نسبت به دولت گذشته ال و بل شده است. ميگويند نسبت به سال گذشته فلان مقدار رشد داشتهايم؛ اما نميگويند چه اين دولت و چه دولتهاي گذشته و حتا دولتهاي آينده، نسبت به وضعيت مطلوب كجا هستند. فاصله بين وضعيت موجود خود با وضعيت مطلوبي كه بايد باشند را هرگز مد نظر قرار نميدهند و نتيجه مي شود مشتي شعار بيعمل، انبوهي آمار فلهاي و سپس توقع از مردم براي حضور در صحنه!
استان مردم مَكُران
بسيار موفق و موثر خواهد بود كه از طول 700 كيلومتري سواحل مَكُران، بخشي از آن به طور كامل در اختيار مردم و بخش خصوصي قرار گيرد. استاني با نام استان مردم تاسيس شود. نقشههاي كلان و كلي آن ترسيم شود. شهركها و نقشه همه سازههاي عمومي مشخص شود و به طور كلي زيربناي يك شهر ايجاد شود و سپس آباداني اين استان را به خود مردم و بخش خصوصي واگذار كنند. استاني شبيه يك منطقه آزاد تجاري. به نحوي كه كاشت و داشت و برداشت به وسيله خود مردم انجام شود.
براي تاسيس اين استان كه ميتواند تمامي سرمايههاي سرگردان را به خود جذب كند، كافي است بخشي از سواحل مَكُران آزاد شود و از سيطره دولت خارج گردد. حدود 100 كيلومتر ساحل به مردم واگذار شود و اين استان به سمت عمق خاك ايران تداوم يابد. قوانين مناطق ويژه يا شبيه آن گزارده شود و سپس طبق يك سياست مشخص، واگذاري زمين به شرط ساخت و ساز به مردم شروع شود.
براي مثال، به هر ايراني كه بتواند در مَكُران سرمايهگذاري كند، حداقل 200 متر زمين داده شود. شرط اول اين باشد كه خانه خود را حداكثر تا شش ماه بسازد و سپس كسب و كاري كه دارد را راهاندازي كند. همه اينها ميتواند در يك قانون مشخص و روشن تدوين و ارائه شود. چيزي شبيه يك اساسنامه براي استان مردم. چيزي شبيه يك مرامنامه. استان مردم ميتواند چيزي شبيه يك منطقه آزاد تجاري با رويكرد نوين باشد. با قوانيني كه دست و پا گير نباشد. استاني كه به وسيله خود مردم اداره شود و دولت ناظر ماجرا باشد.
در اين استان، دولت فقط اعمال حاكميت كند. يعني نظارت بر حسن اجرا. قوه قضاييه، قوانين عمومي را جاري كند. پليس نظم و امنيت را. مجلس قوانين كلي را. فقط مشروط به اين كه نخواهند مانند هر جاي ديگر، در هر چيزي سرك بكشند و مديران انتصابي خود را وارد كنند. مدير انتصابي كه مدير نيست؛ يك بيكارهاي است كه با زد و بند سياسي و روابط سياسي به يك حكم كاغذي رسيده است. حكم كاغذي كه به مدير انتصابي، سواد و تخصص نميدهد، ميدهد؟
بنابراين بگذارند بخش خصوصي وارد شود. سواحل را به بخش خصوصي و آنان كه طبق تعهدات مشخص، به ساخت بندر و اسكله مبادرت ميكنند، واگذار كنند. بخش خصوصي بندر بسازد، اسكله بسازد، كشتي بياورد، حمل و نقل كند، سرمايهگذاري كند و سرمايه ديگر اهالي را بپذيرد. بانكهاي خصوصي در آنجا شعبه بزنند و ورود هر گونه بانك دولتي يا هر بخشي از دولت كه نياز جمعي نيست، ممانعت شود. بخش كوچكي از اين شهر بزرگ (استان) به خدمات دولتي اختصاص يابد و ديگر دولت در هيججاي اين شهر پيدايش نشود.
استاندار(شهردار) و ديگر مسوولان شهري به وسيله خود مردم استان مَكُران انتخاب شوند. به راحتي ميتوانند يك انجمن بزرگ يا يك مجلس استاني داشته باشند و انتخابات و انتصابات را خودشان انجام دهند. نمونه اينشهرها را در ايران و جهان داشتهايم. يك ايالت كه خودمختار نيست؛ اما از نفرات دولت مركزي استفاده نميكند. به همين سادگي!
دولت نميتواند
آن چه بر ما مسلم شده است؛ اين است كه دولت قادر به توسعه سواحل مَكُران نبوده است. نه تخصصش را داشته، نه پولش و نه انگيزهاش.
به سبك هستهاي-موشكي
مردم همواره مي پرسند اين چه سري است كه ما در هستهاي و موشكي و برخي موارد خاص به اوج جهاني ميرسيم اما در ساير موارد پا در گل ماندهايم؟ نه پرايد تكان ميخورد، نه بزرگراه شمال احداث ميشود، نه متروي پرند افتتاح ميگردد به زودي! و نه يك ميليون خانه ساخته ميشود، نه سواحل مَكُران تكان ميخورد و نه هيچ! چه رمز و رازي هست؟ همان رمز و راز را در توسعه مَكُران به كار بگيريم تا «گنج پنهان» آشكارا شود.
واقعيت اين است كه سامانه هستهآي، موشكي، امنيتي و هر بخش موفقي، به طور مستقيم از «رهبر جمهوري اسلامي» نشأت ميگيرد. اگر موشكي در اختيار دولتها بود، تا كنون پوشك هم نساخته بودند تا برسد به موشك. نيروي دريايي اگر مستقيم از يك حكمت برتر فرماندهي نميشد، جرأت حماسه 360 درجه را داشت؟ قدر مسلم نه. اين است كه بياييد اين استان مردم مَكُران را كه متشكل از تمامي مردم ايران و سرمايههاي آنهاست را به همين حكمت بسپاريد تا استان تراز مكتب بسازد. پيشرفته، قوي، سريع و چابك و موفق.
استان مردم چاره ساز است
تشكيل يك شهر بزرگ يا يك استان يا هر چيزي كه بتوان در چارچوب آن، يك خطه از مَكُران را در اختيار مردم گذاشت؛ به نحوي كه سرمايهگذاري و اداره آن به خود مردم (بخش خصوصي) وا نهاد. يك بندر آزاد. يك منطقه ويژه. يك منطقه آزاد مسكوني-تجاري. يك چيزي كه بتوان روي مردم و سرمايههاي مردمي حساب باز كرد. يك چيزي كه سرمايههاي مردم دغدغه رشوه و زيرميزي نداشته باشند. يك چيزي كه نياز به تصويب اساسنامه سازمان مَكُران نداشته باشد. يك چيزي كه نياز به برنامه هفتم توسعه و بزن برقص سازمان برنامه و بودجه نداشته باشد. يك جايي كه در اختيار خود مردم باشد و خودشان پرچم ايران را بالا ببرند. اين چاره ساز است. صبر كردن تا بزك نميرد و بهار بيايد و مجلس دوازدهم تازه بخواهد به مقوله مَكُران ورود كند و تا بيايد ياد بگيرد و بفهمد و تصويب كند، دم خر به زمين رسيده است. چاره اين است كه در سطح كلان، يك ايده خارقالعاده باشد و اجرايش به دست مردم سپرده شود. سرعت مردم هزار برابر سرعت دولت است. دولتهاي جمهوري اسلامي عرضه افتتاح پرند را ندارند، عرضه توسعه مَكُران را دارند؟