ویژگیهای مشترک و تفاوتکشورهای حوزه خلیج فارس
دکتر همایون الهی- موقعیت جغرافیایی کشورهای حوزه خلیج فارس، این کشورها را از دو نیروی متضاد جذب به مرکز و گریز از مرکز متأثر ساخته است. نیروی اول از تمایل به همگرایی و همکاری ناشی میشود در حالی که محرک نیروی دوم تحت تأثیر تمایلات واگرایی به وجود میآید. در بررسی اولیه از عوامل مؤثر بر این دو نیرو چند نکته اساسی قابل تشخیص هستند:
تفوق یک نیرو بر دیگری تحت شرایط خاص داخلی یا خارجی قرار دارد و بنابراین کشش به همکاری با جدایی با تغییر شرایط، تغییر مینماید. این امر منتهی به آن شده که همکاریها، اتحادیههای منطقهای و روابط بسیار شکننده باشد.
تأثیر یک عامل بر اتحاد یا تفاق منطقهای ثابت نیست بلکه در طول زمان و مکان تغییر مینماید و تابعی از عوامل دیگر است.
عوامل سیاسی داخلی و خارجی (و به خصوص خارجی) بر نوع تأثیرگذاری عوامل دیگر نقش بنیادی دارند. به عبارتی دیگر عوامل سیاسی نقش اصلی را در جهت دادن به روابط کشورهای منطقه بازی میکنند.
عوامل سیاسی خود تحت تأثیر شدید عوامل جغرافیایی (انسانی و طبیعی) قرار دارند، در واقع ژئوپلیتیک منطقه جهت دهنده وقایع است.
اما مهمترین عواملی که خصوصیات مشترک این کشورها را تشکیل میدهند عبارتند از:
منبع اصلی ثروت آنها نفت است.
دارای اقتصاد وابسته به سرمایه داری غرب هستند.
سیستمهای دفاعی آنها همگی متوجه خلیج فارس میباشد.
در اکثر بخشها تجارت خارجی آنها از طریق خلیج فارس انجام میگیرد.
اسلام دین رسمی مردم آنها میباشد.
سیستم سیاسی آنها تحت تأثیر غرب قرار داد (جمهوری اسلامی ایران کوششهای عمیقی را در راه رفع این تأثیر به عمل آورده است).
اما با وجود این مشترکات برخی تفاوتهای اساسی نیز بین آنها وجود دارد که عوامل گریز از مرکز را تشکیل میدهند به عنوان مثال سه کشور ایران، عراق و عربستان مجموعاً حدود ۴ میلیون کیلومتر مربع وسعت داشته، جمعیتی نزدیک به ۱۱۷ میلیون نفر دارند، در حالی که کل وسعت بقیه کشورهای خلیج فارس فقط برابر 330.000 کیلو متر مربع با جمعیتی برابر 9/6 میلیون نفر است.
هرچند زبان این کشورها به طور کلی عربی و فارسی است ولی در هر کشور زبانهای دیگری نیز رایج است و حتی زبان عربی که زبان رسمی هفت کشور منطقه خلیج فارس است دارای گویشهای متفاوت میباشد.
از نظر سیستم حکومتی تفاوتها بسیار چشمگیر هستند. در حالی که عراق دارای سیستم حکومتی جمهوری بود (قبل از تهاجم نیروهای آمریکا در مارس ۲۰۰۳) عملاً صدام حسین زمام امور را به صورت مادامالعمر در اختیار داشت. در مقابل ایران دارای حکومت جمهوری اسلامی است. در عربستان و عمان هر کدام یک پادشاه حاکمیت دارد. در کشورهای کویت، بحرین و قطر شیوخ حاکم هستند؛ هر چند به ظاهر کویت دارای نظام مشروطه سلطنتی انتخابی، بحرين مشروطه سلطنتی موروثی و قطر سلطنتی سنتی است. امارات متحده عربی دارای یک سیستم فدرال متشکل از هفت امیرنشین است (دوبی، ابوظبی، شارجه، رأس الخيمه، فجیره، عجمان، امالقوین) که هر یک از آنها بخشی از اختیارات را به دولت فدرال منتقل نمودهاند.
از نظر تاریخی نیز تفاوتهای فاحشی وجود دارد، در حالی که ایران و عراق دارای سوابق تمدنی طولانی هستند، سایر کشورها بخشی از سرزمین اصلی ایران را تشکیل میدادهاند؛ که در طول زمان مورد تجاوز نیروهای فرامنطقهای قرار گرفته و از ایران جدا شدهاند، به همین علت تقریباً به جز ایران بقیه هفت کشور یک دوره مستعمره بودن را تجربه نمودهاند. البته این تجربه در میان آنها متفاوت است به طوری که عمان در سال ۱۰۲۹ (۱۶۵۰) با اخراج پرتغالی ها به استقلال رسید. عربستان و عراق در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) و کویت در سال ۱۳۴۰ (۱۹۶۱) مستقل شدند. کشورهای بحرین، قطر، امارات متحده عربی در سال ۱۳۵۰(۱۹۷۱) و به هنگام خروج نیروهای انگلیسی از منطقه شرق سوئز پا به عرصه وجود گذاشتند. طبیعی است که این سابقه متفاوت تاریخی در رفتار سیاسی جاری این کشورها تأثیر عظیم دارد. به عنوان نمونه برداشت آنها از چگونگی حفظ امنیت متفاوت است.
از نظر ترکیب جمعیتی نیز تفاوتهای فاحشی بین این کشورها وجود دارد، برخی صادر مهاجر هستند مثل ایران و تعدادی از کشورها مهاجر پذیر.