« بُرد-بُرد» سیاست توسعه بندر چابهار برای همه؛« اقتصادسرآمد» گزارش می دهد
منافع ایالات متحده و ژاپن در چابهار
گروه توسعه - توحید ورستان- در سالهای اخیر بحث توسعه بندر چابهار در چارچوب قرارداد سه جانبه ایران، هند و افغانستان به یکی از موضوعات مهم ژئواکونومیکی در جهان تبدیل شده است. البته ازبکستان نیز پیشنهاد پیوستن به این توافقنامه را داشته تا بتواند سرزمین محصور در خشکی خود را به آبهای گرم جنوب ایران متصل کند. البته این بندر از اهمیت بالایی برای سایر کشورها برخوردار است. برای نمونه، هند و روسیه در تلاش هستند تا کانال سوئز را با مسیر زمینی راحتتری جایگزین کنند.
به گزارش اقتصادسرآمد، در مارس ۲۰۲۱، وزیر امور خارجه هند، سوبرهمانیام جایشانکار و وزیر بنادر و کشتیرانی این کشور، تمایل خود را برای گنجاندن چابهار در پروژه کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) اعلام کردند تا بمبئی را از طریق روسیه و آسیای مرکزی به اروپا متصل میکند. کریدوری که هم اکنون از بندرعباس ایران میگذرد، از گنجاندن بندر چابهار و شهرهای کابل و تاشکند افغانستان بسیار سود خواهد برد.
بندر چابهار و کریدور شمال -جنوب
کریدور شمال-جنوب هزینه حمل و نقل کالا بین هند و روسیه را حدود ۳۰ درصد و زمان ترانزیت ۴۰ روزه را بیش از نصف کاهش میدهد. گنجاندن چابهار در این مسیر ارتباطی ریلی/جادهای، پتانسیل صادرات و واردات این بندر را بهطور تصاعدی افزایش میدهد. در واقع، پروژهای است که نه تنها هند، ایران و روسیه، بلکه ۱۰ کشور اروپایی و چندین کشور در آسیای مرکزی و غربی (آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، جمهوری قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، اوکراین، بلاروس، عمان، سوریه و بلغارستان) را شامل میشود. بندر چابهار میتواند از طریق راه آهن چابهار-زاهدان، زاهدان-مشهد و بخش شرقی کریدور شمال-جنوب، قزاقستان-ترکمنستان-ایران را به سیستم حمل و نقل خزر متصل شود. علاوه بر این، روسیه که از دیدگاه ضد آمریکایی همسو با مواضع پکن است، به نفوذ چین به آسیا از طریق طرح کمربند و جاده (BRI) و حضور چین در دریای عرب از طریق بندر گوادر پاکستان نگاه مثبتی ندارد. در واقع، تلاش مسکو در راستای حفظ موقعیت غالب در حمل و نقل انرژی است. از همین روی، انتظار سرمایه گذاری روسیه در بندر همچنان وجود دارد. کارشناسان روسی به نقش حیاتی چابهار در تضمین اتصال دریای خزر به اقیانوس هند اشاره دارند و علاقهمند به استفاده از هاب لجستیکی برای مقاصد تجاری هستند.
منافع ایالات متحده و ژاپن در چابهار
در سالهای اخیر ایالات متحده تلاش کرده است تا اتحاد خود با هند را عمیقتر کند. برای واشنگتن، این رابطه از اهمیت اولیه برای جلوگیری از نفوذ چین در منطقه هند و اقیانوس آرام و به طور کلی نفوذ آن به قاره آسیا برخوردار است. از این منظر، واشنگتن از حضور هند حتی در داخل کشورهای کلیدی مانند افغانستان به ضرر پکن و اسلام آباد حمایت کرده است. طبیعتا منافع ایالات متحده نه تنها استراتژیک است، بلکه به ثروت منطقه از نظر مواد معدنی کمیاب و استخراج آنها، نیز مربوط میشود. در این میان، ژاپن نیز تمایل خود را برای همکاری با هند و ایران و سرمایه گذاری در این بندر اعلام کرده است. این کشور مهمترین سرمایهگذار خارجی برای کشورهای آسه آن و همچنین رئیس بانک توسعه آسیایی، رقیب بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا (AIIB) که در پکن تأسیس شده، همراه با ایالات متحده است. درست مانند واشنگتن، توکیو طرح کمربند و جاده را تایید نکرده و سرمایه گذاری در بندر چابهار، علاوه بر نشان دادن یک مزیت تجاری، بخشی از همان استراتژی ضد چینی بوده که قبلاً توسط هند و ایالات متحده دنبال شده است.
رویکرد پکن به چابهار
چین، اگرچه در حال حاضر کنترل بندر گوادر را در دست دارد، از گنجاندن چابهار در BRI نیز سود خواهد برد. این کشور در معرض نیاز دائمی به منابع انرژی است که بیشتر آن از طریق دریا و از طریق آبها و تنگههای مورد مناقشه که امنیت منابع آن را تضعیف کرده، به آن میرسد. از این منظر، کریدور اقتصادی چین و پاکستان( سیپک) از اهمیت اساسی برخوردار است. بخشی از نیازپکن از کشورهای حوزه خلیج فارس تامین میشود و بندر چابهار میتواند از این نظر بسیار استراتژیک باشد. به علاوه، گسترش همکاری چین در بندر ایران در راستای هدف اصلی در جابجایی هند در منطقه عمل میکند. در نهایت، نباید فراموش کرد که منطقه آزاد اقتصادی (FEZ) نیز در چابهار ایجاد شد که بهویژه به منافع اقتصادی-استراتژیک چین کمک میکرد. حدود ۸۰ درصد کل انرژی مورد نیاز چین از آفریقا و خاورمیانه از طریق تنگه مالاکا و دریای چین جنوبی به طول ۱۲۰۰۰ کیلومتر میگذرد که دسترسی به بندر چابهار مسیر تامین را به شدت کاهش میدهد و از این مسیر عبور میکند. باید توجه داشت که تهدیدات دریایی در آبهای مورد مناقشه و در مورد تنگه مالاکا که به طور فزایندهای توسط محور هندوستان-ایالات متحده زیر ذره بین بوده، همیشه برای پکن دردساز است.
توسعه چابهار به نفع همه
بندر چابهار ادغام اقتصادی بین اروپا و آسیا را تسهیل و هند را به روسیه متصل میکند. این پروژه میتواند یک عنصر کلیدی برای تولد دوباره اقتصادی بخش خصوصی افغانستان باشد و به یک عنصر ثبات منطقهای تبدیل شود. در عین حال، افغانستان که برای مدت طولانی از نظر جغرافیایی به عنوان یک چهارراه ضروری برای کریدورهای عبوری از این قاره بوده، خطر سلب این نقش از سوی ایران را در پی دارد که در دوران تحریم زیرساختهایی ایجاد کرده است که دوباره نقش استراتژیک آن در قاره آسیا را تقویت خواهد کرد. با توجه به توافقات منعقد شده برای بندر چابهار، میتوان بازی قدرتهای بزرگ منطقه را مشاهده کرد. هند و چین برای ایفای نقش ابرقدرت منطقهای رقابت و تلاش میکنند تا حتی مناطق نفوذ یکدیگر را محدود کنند. در نهایت، جمهوریهای آسیای مرکزی که برای بازار انرژی خود به خریدار نیاز دارند و روسیه که هدف آن نه تنها تجارت، بلکه تضمین حضور خود در اقیانوس هند است نیز به بندر چابهار نیاز راهبردی دارند. در مجموع، بندر چابهار میتواند به تحقق همه این منافع تبدیل شود که موفقیت و رقابت آن را در صحنه بینالمللی تضمین میکند. باید توجه داشت که یکی از مزایای این بندر و عموما مسیرهای ترانزیتی ایران، ضریب امنیتی بالای آن در مقایسه با سایر کشورهای منطقه مانند افغانستان و عراق است. البته نباید فراموش کرد که تحریمهای غرب به یک مانع جدی و اصلی در توسعه نقش ترانزیتی ایران تبدیل شده است.