کودکان زیربمباران صهیو نیست
پاییز ژولیدگی بهار عاشق شده است
مسعود خدیوی کاشانی- به حق پاییز همان بهار عاشق شده است که رنگ و لعابی از ژولیدگی را در خلوت خود عیان می کند، نگارستانی از تنوع با خنکایی که به کالبد وجود حظی خارج از تصور می بخشد شاید روایت مستی در میکده طبیعت!
نظم و دلربایی انار و انگور تمثیلی است از شکوه بی نظیر پاییز که هر چشمی را چون افیونی حیران و حیرت زده خویش می سازد کافیست برهنه و عاری از توشه سنگین تعلقات زمینی گردیم و با جامه ساده احرام ره به سوی شناخت بیشتر معبود مهربانی ها داشته باشیم و لبخند او را بیشتر جستجو کنیم و طواف دل کنیم یادش را.
درکوچه باغ های فرش شده به برگ های درختانی سر به آسمان کشیده و در میان شلوغی خوش آهنگ خش خش گام ها، رهایی را دریابیم بر آنچه که ذهن را در تسخیر خویش گرفته است.
آنجاست که می چسبد از اعماق وجود خدا را صدا بزنیم که مهربانا مرا یادت هست !
هم او که بشارت داده، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را پس با قنوت شاکرانه ای به درگاه یادش متوسل می گردیم و عهد می بندیم که دست نیاز را فقط رو به قبله اش دراز کنیم.
پاییز فصل شاعر شدن است ذوق چندانی هم نیاز نیست، ورق و کاغذی کافیست برای سرایش زیبایی ها، آن وقت است که شعری خواهیم داشت شاید بی قافیه اما مملو از احساس ناب و حس پویایی و سرزندگی و خلاصه در یک واژه پیله دریدن از کالبد وجود برای طی طریق انسانیت و آفرین بر آنان که انسان زندگی می کنند و خارج از حصار عصر و زمان نقشی ماندگار را در ذهن ها ترسیم می کند .
خوشا پاییزی که کوچه ها را به طاق نصرت شاخه های درختان آذین می سازد تا با همهمه و خنده و شادی های بچه ها جلوه حیات زیباتری بگیرد، کودکان و جوانان جویای نام یکی ره به مدرسه و دبستان دارد و آن یکی مسیر دانشگاه را با قدم هایی مصمم می پیماید، باشد که هر کلاس دانشگاه کرسی شود برای تحقیق و پژوهش و تکامل بلوغ در شخصیت انسان و ترسیم فردایی شایسته ایران.
کاش به همت من و تو و متولیان این امر شرایطی ایجاد گردد که وقتی زنگ دبستانی می خورد هیچ کودک کاری را سر چهارراهی شاهد نباشیم و جوانان این دیار نیز در کسب علم و دانش سرشار از شور و اشتیاق نشان دهند چون دیروزی که انشا تمامی بچه ها در پاسخ به سئوالی که علم بهتر است یا ثروت، جواب همگی آنان یکدست بود.
یادباد آن روزگاری که تنها نشریه تخصصی کودکان آن نسل کیهان بچه ها بوده است، مجله ای که همان روز اول بارها و بارها آن را می خواندیم تا هفته ای به پایان برسد و بچه هایی که ساعت ها را یکی یکی می شمردند تا سه شنبه ای فرارسد تا شماره جدید آن را دریافت کنند تازه اگر از بخت بد سه شنبه هم تعطیل می گشت، آه با انتظاری دیگر بلای جان می گردید.
و امروز نسلی از جنس آتش حاصل عصر تکنولوژی و پیشرفت با سطح معلوماتی غیرقابل توصیف و دسترسی آسان به انبوهی از دانش و اطلاعات اهل نقد و مذاکره که اگر بر هدفی واحد که همانا رشد و تعالی مام وطن است هم سو باشد، تعامل هم جای تقابل نسل ها را خواهد گرفت و همراه و دوشادوش هم کاری را شکل خواهند داد، کارستان، میهن هم چه می بالد به این حضور چرا که فردایی درخشان تر را برای ایرانی قشنگ رقم خواهد زد.
گرچه فریبکارانی با نقابی بر چهره و در لباس هنرمند، فرهنگ و باور این نسل را مورد تهاجم قرار داده اند تا کنسرت هایشان ترویج لودگی و نشر واژگان زشت و زننده باشد، امید که با بها دادن به هنرمندان واقعی ، جامعه و خانواده از گزند چنین آفاتی مصون نگاه داشته شوند.
پاییز امسال شاید اولین خزان بعد از رهایی از حصار قرنطینه هم باشد، روزگاری که مشکلاتش را یکی یکی لمس کردیم آن طور که در فیلم های تخییلی هم قابل تصور نبوده است، هر روز شنیدن خبری تلخ جای رصد طلوع خورشید را گرفته بود و جگر را به عمق جان می سوزاند و اختلالی قابل توجه در شریان زندگی، کسب و کارها و فراگیری علم تعطیل و امید بی رمق فقط گذران زندگی می کرد اما به لطف پروردگار و تلاش فرهیختگان بشریت از آن روزهای سرد و سیاه با موفقیت گذر می کند اینجاست که کلام سروده شده مهربانا شکرت خود معنای یک غزل است
یادمان نرود که در آن شرایط سخت، سپیدپوشانی شبانه روز در میدان رزم حضور داشتند تا کمبودها عیان نشود، کادر درمان و کارگران و کارمندان شرکت های دارویی همه تلاش خود را وقف سلامتی هموطن خویش کرده بودند و شاید اعجاز داروهای گیاهی با گیاهانی خو گرفته به اقلیم وطن در آن شرایط سخت مرهمی شد برای ایران و ایرانی تا تازیانه تحریم کمتر در نظام داروئی کشور نمایان گردد پس دستمریزاد و خداقوت.
بی شک آرامش و آسایش حق نظام بشریست حیف که قدرت های بزرگ نمی گذارند و جهان صحنه خونریزی و نیرنگ و دسیسه آنان است !
بشر آموخته است که اگر ملت ها از هم فاصله بگیرند آسیب پذیرتر خواهند شد و در شرایطی که درد مشترکی را تجربه می کند،جنگ در جهان کمرنگ می شود اما درست آن زمان که پیروزمندانه کتف های زمخت دیو کرونا را به خاک می نشاند باز صدای مهیب بمب ها به گوش می رسد، آری فاجعه ای تلخ در جریان است و شورای امنیت در حال بازی شطرنج و حق وتو تنها سرگرمی آنان و متاسفانه بی توجه به جان انسان .
کودکان و بیمارستان زیربمباران صهیونیست
هدف قرارگرفتن غیرنظامیان و کودکان و بیمارستان توسط صهیونیست ها چه معنایی خواهد داشت جز جنایات جنگی و نسل کشی آشکار در مقابل چشم بیدار وجدان ها، اجماع جهانی و سازمان ملل بدون قدرت الزام آور، چاره ای می جوید برای صدای مهیب انفجار که لالایی را برای کودکان شکل داده است، ننگ باد که کودک امروزی باید از سایه انسان بترسد!
امید که به سخاوت مهر ایزد یکتا پاییزی را با دلی و اندیشه ای آرام پذیرا باشیم.
دانش آموخته دکتری حقوق