ضرورت ایجاد پل اشتياق بين مردم و شيلات
امید متین - مصرفكننده نهايي شيلات، مردم هستند. اگر مردم نباشند، شيلات بيمعناست مصرفكننده كه نباشد، توليد محلي از اعراب ندارد.پرروش ماهي و ديگر آبزيان براي مردم است. مردم گرايش نداشته باشند، سرمايهگذار تمايل نخواهد داشت که بیاد و پولش را در آب بيندازد؟
اينها يعني پل اشتياق بين مردم و شيلات بايد ايجاد شود. پلي كه وجود خارجي ندارد. پلي كه نيست. اگر چيزي به عنوان پل ارتباطي هست، به واسطه خود مردم و هوس هاي گاه و بيگاه آنها براي خوردن ماهي يا ميگو است و ديگر هيچ. در حالي كه دانش بازاريابي به ما ميآموزد كه نقش تبليغ براي تقويت ذائقهها به سمت يك خوراكي مشخص اهميت فراواني دارد. با اين وجود، سيماي جمهوري اسلامي مملو است از تبليغ پفك و چيپس و در باره ماهي سخني به ميان نميآورد. پفك و چيپسي كه تبليغ آنها ممنوع است زيرا خوراكي مضر محسوب ميشوند! اما انگار در فضاي تبليغ كشور ما جاي ماهي و چيپس عوض شده است. اين نشان ميدهد كه ما در راهبرد تبليغي-ترويجي خود در باره خوراك سالم بايد تجديد نظر كنيم. اين نشان ميدهد كه سازمان شيلات، علاوه بر مسئوليت برنامه ريزي و نظارت و پيگيري توليد ابزيان، رسالت تبليغ و ترويج خوراك سالم راهم دارد. همه اينها ميتواند و ميتوانست خود را در جايي مانند نمايشگاه شيلات نشان دهد كه بازديد ميداني خبرنگاران اقتصاد سرامد نشان ميدهد كه خبري از این ها نيست.
نمايشگاه كتاب- نمايشگاه شيلات
يك مقايسه بدون مناقشه داشته باشيم بين نمايشگاه كتاب و نمايشگاه شيلات. شايد كمي معالفارق باشد كه البته نيست؛ زيرا در قاموس بازاريابي، نمايشگاه با نمايشگاه هيچ فرقي ندارد. نقطه تشابه اين دو نمايشگاه، مصرفكننده نهايي است؛ يعني مردم.
در نمايشگاه كتاب، جلوه از نمايشگاهي بودن خارج شده و تبديل شده است به بازار عمومي كتاب. كه البته با حال و هواي مردم ايران تناسب دارد. نمايشگاه مطلق زماني است كه فقط براي مشتريان كلان و بازرگانان كتاب و نويسنده و ناشر شكل بگيرد. اما موج عظيم مردم كه به نمايشگاه كتاب سرازير ميشود و اغلب خريد هم ميكنند، جلوه بازاري از اين نمايشگاه ساخته و پرداخته است كه به نظر ميرسد آثار مثبت و قوي به همراه دارد. هم در باب فرهنگسازي كتاب و كتابخواني و هم در باب تجارت كلان كتاب.
اما نمايشگاه شيلات به نظر مي رسد نیازمند تقويت بیشتر است. ارتباطش با مصرفكننده نهايي وصل شود. وارد نمايشگاه كه بشوي، از همان ابتدا 12 هزار تومان جريمه ميشوي! ميگويند حق بازديد از نمايشگاه است! اما در نمايشگاه كتاب، كسي ورودي نميخواهد. نكته ديگر اين كه تبليغ آن چناني براي نمايشگاه شيلات نشده است. تقريبا فقط كساني خبر دارند كه در ارتباط مستقيم صنعتي و توليدي با شيلات هستند و مابقي مردم كاملا بيخبرند. گزارش ميداني خبرنگار دریایی اقتصاد سرآمد نشان داد كه از يكصد نفر كه در خيابان سهروردي و چهارراه ولي عصر، مورد پرسش ما قرار گرفتند، به طور مطلق هيچ كدام از نمايشگاه شيلات خبر نداشتند. اين نشان مي دهد كه هيچ برنامه اي براي مردم در نظر گرفته نشده است.
نكته ديگر اين است كه بجز یک کارگاه ماهیگیری با قلاب هيچ برنامه جنبي معطوف به ذوق و ذائقه مردم ديده نشده است. حتا در بخش تفريحي مانند ماهيگيري يا بخشهايي مرتبط با آموزش پخت ماهي يا فروش ماهي. يا هر بخشي كه بتوان به بهانه آن با مردم ارتباط مستقيم برقرار كرد و موج مردمي را در نمايشگاه ديد. چيزي در اين قد و قواره وجود خارجي ندارد.
كمبود بودجه
البته اگر خودم را جاي شيلاتيها بگذارم، حتما دلايلي براي اين نقصان بيان ميكنم. مثلا كمبود بودجه مناسب براي تبليغات. يا عدم همكاري ساير سازمانها مانند صدا و سيما. يا اين بهانه كه قوي تر است: نمايشگاه تخصصي و اختصاصي است و براي توليدكنندگان و بازرگانان كلان ايجاد شده است. كه البته اين توجيه با نص دانش بازاريابي همساني هم دارد. ولي واقعيت اين است كه ما به جرياني بزرگ براي ارتباط با مردم و تقويت گرايش آنها به گوشت سفيد نياز داريم و نمايشگاه فرصت گرانبهايي است كه بتوان براي فرهنگسازي از آن استفاده كرد. پس توجيه و تاويل را كنار بگذاريم و براي نمايشگاههاي شيلات، برنامههاي جنبي براي مردم ديده و اجرا كنيم و جاي خالي مردم در نمايشگاه را با توجيهات دولتيپسند پر نكنيم. هر چند تمام اين مباحث، جاي زحمات شيلاتي ها را تنگ نميكند و زحمات آنها در جاي خود بر چشم ماست.