عربستان و دو راهی استیصال تصمیم
علی مظفر- چشم انداز افق 2030 برای عربستان سعودی و محمد بن سلمان، جز همراهی با همه کشورهای موافق و مخالف میسر نیست و مهره های شطرنج این ولیعهد جوان در توافق با ایران، رفع کدورت با قطر، آرامش بخشی به ترکیه و نگاه همراه با انعطاف به سوریه و آتش بس با حوثی ها، چینشهای ماهرانه بازی رو به جلو جوان جویانی نام عربستانی بود که افق روشنی برای 2030 ترسیم کرده است و در این میان جسارت در عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل مهره پایانی بود که در بزنگاه انجام، با «طوفان الاقصی» مواجه شد و این طوفان صفحه شطرنج ولیعهد را بر هم ریخت و بن سلمان را در پیشبرد اهدافش با چالشهای جدیدی مواجه کرد. اکنون ولیعهد سعودی هم با فشارهای منطقهای و هم فشارهای بین المللی همراه است، از وی به عنوان رئیس پادشاهی عربستان در سطح منطقه، حمایت از فلسطینان غزه انتظار میرود و در سطح بین المللی، چشم انداز آینده و منجر به توفیق عربستان، همسویی با دول اروپایی و آمریکایی تعریف شده است.
با شناختی که از این جوان جویای نام می رود در سطح منطقه وی علاقمند به همراهی با نیروهای حماس و حمایت از جنگ غزه نیست و در بازسازی این منطقه نیز آستین همتی بالا نخواهد زد و هزینه ای نیز در کارزار جنگ غزه نخواهد داشت. و آنچنان که معلوم است در لشکرکشی صحنه غزه؛ نقش خنثایی را ایفا خواهد کرد و حتی از سلاح نفت (کاهش تولید) هم برای تقابل با رژیم اشغالگر قدس و اعتراض به آمریکا بهره مند نخواهد شد.ریاض بر ضرورت ثبات منطقه ای برای یکپارچگی بیشتر در توسعه اقتصادی تاکید دارد و تلاش بر کاهش وابستگی به نفت و تنوع پذیری اقتصاد در حوزه های مختلف را هدف قرار داده است و بر این منوال؛ نیل به مقصود جز خروج از بحرانهای پیرامونی و همراهی با منطقه و دولت غربی و عادی سازی با اسراییلی چاره ای ندارد.
بنابراین، در سیاست بینالمللی خود تشکیل کشور فلسطینی را رسم الخط همراهی با کشورهای عربی و مسلمان بیان نموده و به رژیم اشغالگر قدس هم شرط همراهی در عادی سازی را اقدامی کلی و قانع کننده در مسأله فلسطین عنوان داشته است، هرچند که این مهم، مانعی بر سر توافق بر روابط با رژیم اسرائیل و مشکلی در همراهی آمریکا برای پیشبرد همکاریها در سطح کلان و در حوزههای مختلف خواهد بود.
با توجه به فاکتورهای ارائه شده؛ ولیعهد عربستان دنیای سردرگمی را تجربه میکند و تنها به ثبات و آرامش در خاورمیانه میاندیشد تا در اولین فرصت هم به ارتقاء روابط با آمریکا بپردازد و هم در رویکرد عادی سازی با رژیم اسرائیل در فرصت کوتاه هفت ساله تا افق چشم اندازه تلاشی منجر به انجام داشته باشد و در این راستا، ایران، یمن و کشورهای عربی نیز موانع عمده در مسیر تحقق رویای ولیعهد هستند و در کنار همه این موانع، تا تنور جنگ غزه و رژیم اسرائیل شعلهور است، دنیای اسلام و عرب که نگاه ویژه ای به فلسطین دارند، توافق و عادی سازی با غده سرطانی منطقه را بر
نمیتابند.
آنچه مسلم است، اقتصاد رژیم اسرائیل برای عربستان حائز اهمیت است و ریاض و تل آویو هر دو ایران و رد پای تهران را در جریانسازی مواضع کشورهای عربی، اسلامی و فضای رسانه ای کشورهای جهان به عنوان یک تهدید میبینند و شعلهور شدن جنگ غزه را نیز فاصله گرفتن از توافقی متصور هستند که آمریکا برای آن تلاش ویژه و آرزویی دیرینه داشته است.
بر این اساس؛ عادی سازی روابط با اسرائیل در کوتاه مدت هزینهبردار و دور شدن از افق چشم انداز 2030 خواهد بود. مسلم است که نقش آفرینیهای پشت پرده به آسانی علنی و عملی نخواهد شد هرچند که مقامات عربستانی و آمریکایی چشم انداز پایان جنگ غزه را آغازی برای توافقی چشمگیر میان ریاض و تل آویو میپندارند و رویکرد ولیعهد نیز در این برهه از زمان، سردرگمی در تصمیم نهایی بر سر دوراهی استیصال است.
کارشناس امور بین الملل مجلس شورای اسلامی