«اقتصادسرآمد» شاکله وجودی مدیریت در حمل و نقل را بررسی میکند
«مدیریت لجستیک» دست انداز بزرگ حمل و نقل ایران
گروه ترانزیت- ایرج گلشنی - وقتی سخن از «لجستیک» به میان میآید، واژه «مدیریت» تداعی میشود تا آن جا که لجستیک را باید همان مدیریت دانست با موضوع حمل و نقل. زمانی که به «راهبرد، سیاستگذاری، برنامهریزی، هدایت، کنترل، بودجه بندی و نظارت» به عنوان ارکان مدیریت نیاز و موضوع حمل و نقل در کارباشد، مفهومی به نام لجستیک خلق میشود تا تمامی این معانی و مفاهیم را یک باره در خود جمع کند.
این است که مدیریت لجستیک، یعنی مدیریت برای حمل و نقل صحیح، روان، موثر و کارآ باید پا به میدان بگذارد و «تسهیل کننده حرکت از نقطه مبدا تا نقطه مقصد» باشد. این مدیریت از سطح خرد در حد یک فروشگاه معمولی تا سطح کلان در حد حمل و نقل کشوری و بین المللی معنای واحد دارد؛ هر چند که گستردگی آن باعث تفاوت آنها در سختی و پیچیده شدن کار میشود.
این نکته معنی روشنی با خود دارد: «مدیری لایق و توانمند و مجرب» باید مدیر لجستیک باشد تا بتواند تمامی فرآیندها را شناسایی و برای آنها تصمیم سازی کارشناسانه و تصمیم گیری متعهدانه و پیگیری مسئولانه داشته باشد. این جا پای یک فرد یا یک مجموعه به میان میآید. فرد و مجموعه ای که مسئولیت لجستیک را به عهده دارد، می تواند و می توانند یک لجستیک موفق یا ناموفق را رقم بزنند.
در بخش حمل و نقل، عوامل اجرایی فعال هستند. آن ها از منطق فکری و برنامههای بخش لجستیک پیروی میکنند. به عبارتی، لجستیک مغز حمل و نقل است. نقشه راه و چگونگی طی مسیر را مشخص میکند. روند را کنترل و پایش میکند و برای تمامی فرآیندها برنامه دارد و بر همه فرایندها نظارت میکند. این مفهوم روشن از کارکرد یک «مدیر لجستیک» است. از این رو، اگر در فضای حمل و نقل مشکلی وجود داشته باشد، یک راست باید مغز را هدف قرار داد و لجستیک را مورد سوال قرار داد. وجود مشکل یعنی ضعف در مدیریت لجستیک. وجود مسائل حل نشده یعنی کم کاری مجموعه لجستیک.
«مدیریت لجستیک» باید آن قدر توانمند و فعال باشد که بتواند تمامی فرایندهای داخلی و خارجی را بررسی و بهترین روش ممکن را برای مجموعه تحت مدیریت خود تعریف کند. اگر این فرد یا مجموعه فعال نباشند، انبوهی از مسائل پیش میآیند و حمل و نقل را دچار سختی و بحران میکند. بر اساس آن چه در کشور ایران مشاهده و در برخی مجموعهها دیده می شود، حمل و نقل دارای ایرادات متعددی است. از فرسودگی تجهیزات شروع می شود و نارضایتی و خستگی مجریان - به خصوص رانندگان - را در مینوردد و به اتلاف زمان، انرژی میرسد و در نهایت به تاخیر در رسیدن کالا، خرابی کالا و نارضایتی مشتری نهایی میانجامد. به رغم زحمت زیادی که عوامل اجرایی- به خصوص رانندگان- میکشند، بار به درستی و به موقع حمل نمیشود و به موقع هم به مقصد نمیرسد. همه این ها یک مقصر دارد و آن مدیر و مجموعه لجستیک است. به بیانی روشن، لجستیک در بسیار موارد به جای این که یار شاطر باشد، بار خاطر است و به جاف صاف کردن مسیر تردد، تبدیل شده است به دست انداز بزرگ حمل و نقل ایران.
کمکاری در لجستیک ایران
بر اساس مشاهده و مراوده مستقیم با یکی از مجموعههای بزرگ لجستیک ایران، به روشنی مشخص شد که کم کاری در این مجموعه موج میزند. نه کسی به موقع سرکارش حاضر می شود و نه کسی به هنگام پاسخگو است. مدیر ارشد، گاهی میآید و گاهی نمیآید. تلاش آن ها هم مانند بسیاری دیگر، در حد انتخابات است. انتخابات که تمام شد، ریاست شروع میشود نه مدیریت.
یکی از اینان، سه ماه است که خبرنگار روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد را به گفت و شنود دعوت کرده است. در نمایشگاه حمل و نقل و لجستیک قولش را داد و با اشتیاق! دعوت کرد که بنشینیم و گفت و گو کنیم. این نکته ما را هم مجذوب کرد و هم کنجکاو.
بعد از نمایشگاه تا امروز پیگیر وعده هستیم. گفتیم که رئیس خودشان دعوت کردهاند! گفتند خبر میدهیم. خبر دادن به هفته و ماه کشید و هیچ!
کنجکاوی خبرنگاری ما را بر آن داشت که سرک بکشیم و سوال بپرسیم. متوجه شدیم که رئیس مذکور، گاهی و گداری به محل کارش سر می زند. مدیر ارشد دیگری در این مجموعه به ما گفت: «ما هم خودمان گاه و گداری ایشان را می بینیم!»
تازه شصت مان خبردار شد که مجموعه به آن بزرگی و اهمیت، بی ساربان است و از رئیس فقط اسمی می آید و می رود. رئیس از بس در جاهای دیگر سرش مشغول است که فرصت به این ریاستش نمی رسد. درمانده می شویم و می پرسیم: آیا اینان نمی دانند که در رأس یک مجموعه مهم قرار گرفته اند؟ اگر نمی دانند پس چرا تصمیم به مشارکت در انتخابات و رئیس شدن می گیرند و اگر می دانند پس چرا فعالیت نمی کنند؟
شعارها، چه شعارهای سال که راهبرد و رهنمود کلان هستند، چه شعارهای انتخاباتی که بیان کننده یک تعهد و آرمان است، همه را از ذهن می گذرانیم: «وجدان کاری»، «حرکت جهادی»، «به سبک حاج قاسم عزیز»، «تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین»، «همت مضاعف» و... هر چه بررسی می کنیم می بینیم رفتار این روسا با شعارهای سال نمی خواند. بعد جستجوگر شعارهای انتخاباتی که می شویم، می بینیم آن ها نیز فراموش شده اند. چیزی که مانده یک انتخابات بوده که برگزار شده و تمام شده و ریاست دوره ای که به فلانی افتاده است و گذشت زمان و گذشت زمان و گذشت زمان تا انتخابات دوره بعد!
بررسی میکنیم که از این مجموعه چقدر طرح و برنامه و ایده خارج شده و این مغز چقدر در لجستیک حمل و نقل موثر بوده، نه برنامهای دست ما را می گیرد و نه طرحی! دیگر سکوت میکنیم و انتظار مصاحبه و گفت و گو را کنار میگذاریم و از خود میپرسیم: با این اوضاع این رئیس چه دارد که بگوید؟