زن ایرانی در شاهنامه ــ فرانک
محمدجعفر محمدزاده- پدر فریدون آبتین و مادرش فرانک است.
آبتین، در مبارزه با ضحاک کشته شد. مادر که شاهد مرگ همسر بود دل به فرزند خُرد خود شاد کرده و نجات کشور را در نجات جان فرزند دید.
خردمند مام فریدون چو دید
که بر جفتِ او بر چنان بد رسید
فرانک بُدش نام و فرخنده بود
به مهر فریدون دل آگنده بود
(داستان ضحاک، بیتهای ۱۲۳ و ۱۲۴)
از آن سوی، ضحاک در جستوجوی فرزند آبتین بود. فرانک، برای نجات جان فرزند، با کمک دهقانی وطندوست او را از مرگ نجات داد:
بدو گفت کین کودک شیرخوار
ز من روزگاری به زنهار دار!
پدروارش از مادر اندرپذیر
وُ زین گاوِ نغزش بپرور به شیر!
(ب. ۱۲۸ و ۱۲۹)
سهسال فریدون نزد آن دهقان و دور از چشم دشمن زنده ماند.
خبر زنده بودن فریدون خواب ضحاک را آشفته کرده بود:
نشد سیر ضحاک از آن جستوجوی
شد از گاو، گیتی پر از گفتوگوی
(ب. ۱۳۵)
ولی فرانک هر روز در راهی که میپیمود نیروی بیشتری میگرفت و با وجود بیمها امیدهایش افزون میشد؛ فریدون را دور از چشم دشمن به البرزکوه نزد مردی یکتاپرست برد. به او اعتماد کرد و خود را معرفی کرد:
فرانک بدو گفت کای پاکدین
منم سوگواری از ایرانزمین
(ب. ۱۴۳)
فرانک داستان زندگی خود و فرزندش را برای آن مرد بازگفت و از او یاری خواست.
فریدون با تدبیر و جانفشانی مادر زنده مانده بود؛ مادری خستگیناپذیر، با حس مسئولیتی ملی و اجتماعی.
فرانک تا اینجا یک اسطوره است؛ اسطورهای شبیه به مادر موسی (ع) که مأموریتی زندگیبخش و نجاتدهنده برای کشور دارد.
فریدون تا شانزدهسالگی در البرزکوه ماند:
چو بگذشت بر آفریدون دو هشت
از البرزکوه اندرآمد به دشت
برِ مادر آمد، پژوهید و گفت
که بگشای بر من نهان از نهفت
بگویی مرا تا که بودم پدر؟
کیام من؟ به تخم از کدامین گهر؟
(ب. ۱۵۳_۱۵۵)
فرانک در پاسخ فرزند گفت:
تو بشناس کز مرز ایرانزمین
یکی مرد بُد نام او آبتین
ز تخم کیان بود و بیدار بود
خردمند و گُرد و بیآزار بود
(ب. ۱۵۸-۱۶۰)
فرانک ماجرای ضحاک، آبتین، خود، گاو برمایه و... را برای فرزند بازگفت و بار مسئولیتی بزرگ را بر دوش او گذاشت و او را برای خیزشی بزرگ برای رهایی ایران آماده کرد:
فریدون برآشفت و بگشاد گوش
ز گفتار مادر برآمد به جوش
(ب. ۱۷۴)
پس از آمادگی فریدون ، فرانک او را پندهایی میدهد که در جای خود خواندنی است(نک. یادداشت ۷ از فردوسیشناخت).
نقش فرانک در روایت فردوسی و در ادامه پادشاهی فریدون برجسته و زندگیساز است؛ در روایات دیگر مانند ثعالبی و طبری چنین نقشی برای فرانک که با تدبیر و شکیبایی فرزند خردسال را برای کاری بزرگ آماده و در اداره کشور نیز به او کمک کرده باشد نیامده است.