پاسخهای شبهعلمی به مسائل اقتصادی
علی میرزاخانی- اقتصاد آزاد ساخته و پرداخته سرمایهداران است یا این که سرمایهداران گرایش به اقتصاد رفاقتی دارند؟ دست نامرئی بازار در ایران کار میکند یا نمیکند؟ عدالت مقدم است یا رشد اقتصادی؟ توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی؟جهش ارزی باعث تورم میشود یا رشد نقدینگی؟ اگر رشد نقدینگی علت تورم است پس چرا جهش تورمی همواره در پی شوک ارزی اتفاق میافتد؟ ارزش پول ملی را افزایش نرخ دلار تضعیف میکند یا سیاستگذاران پولی؟
قیمتگذاری دستوری کالاها به نفع مردم تمام میشود یا به نفع انحصارگران؟ همپیمانان رانتخواران چه کسانی هستند؟ آدرس کسانی که اقتصاد ایران را درگیر شوکهای بیامان کردهاند کجاست؟گروههای فشار در اقتصاد چه ویژگیهایی دارند؟ تجارت از سیاست جداست یا اینکه سیاستمدار و سیاستگذار هم میتوانند بنگاهداری کنند؟ مشکلات اقتصاد ایران ریشه در بحران مدیریتی دارد یا بحران فکری؟
مناظرههای اخیر نشان داد که پاسخ نادرست به این پرسشها در اقتصاد ایران رواج بیشتری از پاسخ درست به ویژه در بین سیاستگذاران و مشاوران آنان دارد. پرسشهای مهم هم پاسخ علمی دارند هم پاسخ غیرعلمی. اما مشکل آنجاست که پاسخ غیرعلمی همواره رنگ و لعابی علمی دارد و به سادگی از پاسخ علمی قابل تشخیص نیست. منبع اصلی این نوع پاسخها را باید در ایدئولوژی و شبهعلم جستوجو کرد.مصیبت شبهعلم صرفا محدود به این نیست که تاج کشف حقیقت را بر سر ایدئولوژی میگذارد بلکه پیامد مخرب آن در نسخههای استخراج شده از پاسخهای غلط ظهور میکند که برای مشکلات اقتصادی تجویز میشود و مشکلات مضاعف و تسلسلواری را بر سر مردم آوار میکند.ایدئولوژی همان «آگاهی کاذب» است که تفاوت معناداری با شناخت علمی دارد. شناخت علمی همواره در مسیر اصلاح و تکامل است چرا که مبنای شناخت علمی، استدلال عقلی است و استدلالهای ضعیفتر در مقابل استدلالهای قویتر به تدریج و در طول زمان رنگ میبازند تا مرزهای علم وسیعتر شود. اما ایدئولوژی، شناختهای کاذب و ناقص را در بستههای کشف حقیقت عرضه میکند که هیچ نقدی را برنمیتابد و به جای استدلال در مقابل نقدهای وارده، انگیزه و نیت ناقدان را زیر سؤال میبرد.پاسخهای شبهعلمی به مسائل مهم اقتصادی همراه با نسخههای شبهعلمی باعث غلطیدن اقتصاد ایران در چرخهای مخرب شده است که تنها راه خروج از این چرخه باطل را باید در پاسخهای علمی جستوجو کرد.