printlogo


بررسی رابطه هنرهای نمایشی و توسعۀ دریاپایه «روزنامه دریایی سرآمد» باز نشر می کند
لزوم حفاظت از منظر دریاپایه و توسعۀ فرهنگی سواحل

گروه فرهنگ دریایی - نگین رجب بوجانی - توسعۀ یک سرزمین زمانی می‌تواند مفید و کارامد باشد که در جهت ارتقا مفهوم سرزمین باشد نه صرفاً در سطح ارتقا یک زمین بماند. منظر فرهنگی به‌عنوان عنصری منظرساز، مفهوم سرزمین را در زمین متجلی می‌کند.
بکارگیری هنرهای نمایشی استان ساحلی هرمزگان به‌عنوان جلوه‌ای از منظر فرهنگی این سرزمین و ویژگی خاص آن سبب توسعۀ فرهنگی دریاپایه می‌شود اما این امر مستلزم شناخت جوهرۀ هنرهای نمایشی دریاپایه و گذار از چیستی به هستی آن و تبلور مفهوم سرزمین است.
اکتفا صرف به برداشتی شکلی از عناصر منظر فرهنگی و عدم توجه به هستی آن، صرفاً یک سوبژه را نمایش می‌دهد. توسعۀ فرهنگی در جهت حفاظت از منظر دریاپایه باید به شناختی کل‌نگر و هستی‌شناسانه از منظر فرهنگی بپردازد تا بتواند ارتقای کیفیت یک زمین و تبلور مفهوم سرزمین را تحقق بخشد.
سرزمین به مثابۀ یک کل، حاصل زیست افراد در زمین و ادراک آنان از قلمرو است. فرهنگ عنصر منظرساز سرزمین و حاصل ثانویه‌سازی انسان در روند تکامل او در محیط است. منظر فرهنگی، منظری متشکل از اجزا فرهنگی است که میراث ناملموس هر قوم تلقی می‌شود و زمین را به سرزمین مبدل می‌کند.
هنرهای نمایشی به‌عنوان تداومی از منظر آیینی جلوه‌ای از منظر فرهنگی است که اقسام مختلف نمایش از سنت‌های نمایشی نخستین تا اشکال مدرن تئاتر و نمایش را شامل می‌شود. هنرهای نمایشی برای سرزمین هرمزگان به مثابۀ یک سرمایه عمل می‌کند. حفاظت از منظر دریاپایه و توسعۀ فرهنگی سواحل مستلزم حفاظت از منظر فرهنگی دریاپایه است. تئاتر از جمله هنرهای نمایشی است که برای تداوم هویت یک سرزمین می‌تواند نقش به‌سزایی در حفاظت از منظر فرهنگی ایفا کند.

نقش سرزمین هرمزگان در تئاتر مکبث‌زار
تئاتر مکبث‌زار به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشت‌کوهی نمونه‌ای از آثار تلفیق شده با فرهنگ و آیین بومی است
تئاتر مکبث‌زار به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشت‌کوهی نمونه‌ای از آثار تلفیق شده با فرهنگ و آیین بومی است که در تلاش برای تبلور مفهوم «آنیت اجرا و ابدیت ایده» در تئاتر با خوانشی نو از شاهکار نویسندۀ انگلیسی –شکسپیر- است. در متن پیش‌رو تلاش می‌شود با نگاهی انتقادی تبلور منظر فرهنگی هرمزگان به‌عنوان عنصر منظرین سرزمین هرمزگان در این اثر تحلیل شود. هدف از یادداشت پیش‌رو واکاوی لزوم توجه به حفاظت از مفهوم سرزمین در برنامۀ توسعۀ دریاپایه در جهت ارتقا کیفیت زندگی است.

سرزمین و هنرهای نمایشی
سرزمین حاصل خاطرات و زیست افراد در زمین است که پدیده‌ای توأمان عینی-ذهنی قلمداد می‌شود. این مفهوم، نه صرفاً بستر شکل‌گیری معنا، بلکه خود معنا تلقی می‌شود. منظر فرهنگی زیرسیستمی از منظر و روایتگر هویت سرزمین است. منظر فرهنگی بنا بر‌نظر ساور حاصل تعامل فرهنگ به‌عنوان عامل و طبیعت به‌عنوان زمینه در گذر زمان و امری پویا است. نمایش روایتگر یک داستان از ابتدایی‌ترین روش‌های انتقال مفاهیم از نسلی به نسل دیگر است.
هنرهای نمایشی جلوه‌ای از منظر فرهنگی است که گستره‌ای از نخستین سنت‌های آیینی تا مدرن‌ترین شکل‌های نمایش را دربرمی‌گیرد. تئاتر به‌عنوان قسمی از هنرهای نمایشی که مبتنی‌بر نمایش دادن همراه با وجوه دراماتیک است، در زندگی مدرن از هم نمایش‌دهندۀ منظر و هم منظرساز تلقی می‌شود.
در تئاتر امروز سرزمین مفهومی مغموم است. نمایشنامه‌ها و تئاترها یا برداشتی از نمایشنامه‌های معروف اروپایی و غربی با شکل اجرایی نو و یا صرفاً برداشتی شکلی از هنرهای بومی هستند. در این آثار اکتفا به برداشتی سوبژکتیو از سرزمین، و صرفاً نمایش جلوه‌هایی عینی از عناصر فرهنگی تقلیل پیدا کرده است.

هرمزگان و تئاتر مکبث‌زار
تئاتر مکبث‌زار اثری از ابراهیم پشت‌کوهی، برداشتی آزاد از رمان مکبث شکسپیر و تلفیق شده با آیین‌زار و عناصر فرهنگی هرمزگان است. مکبث پادشاه اسکاتلندی در سودای بابازار شدن به جنون کشیده شده است. پشت‌کوهی در این اثر با فرم‌گرایی و استفاده از شیوه‌های اجرایی شرقی و غربی چون کابوکی و بوتو (ژاپن)، کاتاکالی (هند) و کمدیا دلارته (ایتالیا) به‌دنبال ارائۀ شکل جدیدی از اثر باشکوه شکسپیر است.
بستر تئاتر مکبث‌زار هرمزگان -یکی از مناطق ایران با ظرفیت‌های فراوان نمایشی- است اما اینکه نمایشنامه و اجرا تا چه حد مفهوم سرزمین هرمزگان را در خود متبلور می‌سازد در ادامه بررسی خواهد شد. برای پاسخ به این سوال لازم است مختصری از منظر فرهنگی هرمزگان و آیین‌زار گفته و در ادامه به نقد محتوایی و شکلی تئاتر مکبث‌زار با‌توجه به تجلی مفهوم سرزمین هرمزگان پرداخته خواهد شد.

منظر فرهنگی سرزمین هرمزگان و آیین زار
هرمزگان سرزمینی با منظر فرهنگی ویژه است که به سبب همجواری با دریا منظری متفاوت با سرزمین اصلی ایران دارد. دریا عنصر منظرین هرمزگان است. همجواری هرمزگان با دریا و تجارت با ممالک دیگر، سبب داد و ستد کالا و به موازات آن انتقال فرهنگ و شکل‌گیری منظرهایی مشابه برای ساحل‌نشینان شد.
زین‌رو منظر فرهنگی هرمزگان، حاصل آمیزش فرهنگ‌ها است. تمامی این دادوستدها و تعاملات، منشأ پیدایش و بروز آداب‌و‌رسوم ویژه در منطقۀ هرمزگان و شکل‌گیری منظر آیینی ویژه بخصوص فرهنگ نمایشی در منطقه است. نمایش‌های آیینی جلوه‌‌ای از منظر فرهنگی سرزمین هرمزگان که واکاوی ظرفیت‌های آن تأثیر کارآمدی در ارتقای کیفیت زندگی ساحل‌نشینان جنوب دارد.
آیین‌زار جلوه‌ای از منظر فرهنگی هرمزگان با درون مایه‌ای نمایشی است که به‌مثابۀ یک درمان تلقی می‌شود. این آیین نوعی آیین پری‌گیری و به‌دنبال نوعی ارتباط مسألمت‌آمیز با باد است. در این آیین باد به‌عنوان یک اسطوره در جایگاه یک پری در جان ساحل‌نشینان حلول و در شمایل یک حال غریب بروز پیدا می‌کند و بابازار به‌عنوان یک درمانگر تلاش می‌کند با ترکیب رقص، موسیقی و ارتباط جمعی حال بیمار را بهبود بخشد.
زار جوهره‌ای نمایشی دارد و تلفیقی از نمایش و موسیقی در احیای حال فرد است و به‌مثابۀ یک درمان عمل می‌کند که در علم مدرن سایکودرام خوانده می‌شود. در این علم، نمایش، فارغ ‌از متن، به‌صورت بخش‌هایی از دنیای درونی فرد و در شمایلی خودانگیخته، به درمان پریشان‌حالی بیمار می‌پردازد. درمان گروهی و برانگیختن عواطف جمعی عنصر اصلی درمان در این نمایش است.

تئاتر مکبث‌زار؛ یک روایت اسکاتلندی با رویکردی جزنگرانه به هرمزگان
تئاتر مکبث‌زار اقتباسی از داستان مکبث و آیین‌زار است. واکاوی محتوایی و شکلی این اثر گویای نگاهی سوبژکتیو به آیین‌زار است که میتوان در ابعاد مختلف این نمایش تحلیل کرد. در نمایشنامۀ مکبث‌زار چرایی تلفیق یک روایت اسکاتلندی در بستر هرمزگانی که مملو از داستان و روایت است و تأکید بر حفظ همان نام‌های اسکاتلندی شخصیت‌های داستان، حضور هرمزگان را به یک حضور صرفاً جزنگرانه تقلیل می‌دهد. شاید حضور چندین سالۀ استعمارگران در محدودۀ جنوب ایران بخصوص هرمز تأثیرات غیرقابل انکاری در زبان‌شناسی جنوب داشته باشد اما این امر تا این حد نیست که تمامی شخصیت‌های داستان نام اسکاتلندی داشته باشند.
در نگاه اول، استفاده از تکنیک‌های اجرایی شرقی و غربی می‌توان اشاره‌ای به التقاط فرهنگی سرزمین هرمزگان باشد اما در نگاهی دقیق‌تر به آن متناسب با ظرفیت سرزمین به عنوان سرزمینی که در کنار فرهنگ التقاطی، منظری ویژه خود دارد، پرداخته نشده است. در انتخاب عنوان، تخصیص صفت «زار» به مکبث میتواند دلالتی بر حال پریشان و جنون‌وار مکبث که به‌سان ساحل‌نشین باد‌زده حال غریبی دارد، باشد.
در موضوع اصلی داستان فضیلت بابازار شدن برای مکبث به‌نظر صرفً تلاشی برای تلفیق شکلی دو داستان است. این داستان برداشتی از آیین‌زار به جزنگارنه‌ترین حالت یعنی برداشت از نام‌ها، شخصیت‌ها و صرفاً حرکات نمایشی تقلیل پیدا کرده و جوهره و هستی این نمایش آیینی درمانگر مهجور مانده است.
برداشت از هنرهای مختلف هرمزگانی چون پوشش بومی، موسیقی و رقص بومی به القای حال و هوای جنوبی فضا پرداخته است اما عدم حفاظت از مفهوم نمایش‌های آیینی هرمزگان و صرفً برداشتی جزنگرانه، توجه صرف به چیستی سرزمین هرمزگان و مغموم ماندن هستی میراث، این اثر را به یک اثر هرمزگانی مبدل نمی‌کند. اندیشۀ مستتر در  تئاتر مکبث‌زار تکرار مکررات نیست و نگاهی نو تلقی می‌شود اما این نگاه نو سهم به‌سزایی در حفاظت از مفهوم منظر فرهنگی هرمزگان ندارد.
جمع‌بندی: تئاتر مکبث‌زار تئاتری چندصدایی است که برای تطبیق با مخاطب روز، ایده‌ای قدیمی را با شکلی جدید ارائه می‌دهد اما با نگاهی سوبژکتیو به سرزمین، چیستی هرمزگان را به نمایش گذاشته اما به معرفت‌شناسی اکتفا کرده و صرفاً با برداشت‌های جزنگرانه فرهنگ هرمزگان را به داستان مکبث تزریق کرده
 است.