printlogo


بررسی آخرین وضعیت شبکه جامع ارتباطی خلیج‌فارس در آستانه سفر ریاست جمهوری؛«روزنامه دریایی سرآمد» منتشر کرد
پروژه پل خلیج‌فارس بن‌بست خورد

گروه توسعه - فاطمه محمود آبادی - شبکه جامع ارتباطی خلیج‌فارس که طی سال‌ها تنها پروژه پل خلیج‌فارس در آن پیگیری و مطالبه شد، بار دیگر به بن‌بست رسید. تامین مالی، منازعات سیاسی میان سازمان منطقه آزاد قشم و قرارگاه خاتم‌الانبیاء و مسائل امنیتی از جمله دلایلی است که برای توقف این پروژه شنیده می‌شود. شبکه جامع ارتباطی خلیج‌فارس شامل مجموعه‌‌ی پنجگانه‌ اسکله کاوه، اتوبان کاوه به بندر پُل، راه‌آهن، خود پل خلیج فارس و راه‌های مواصلاتی این پروژه است و به نظر می‌رسد یکی از چالش‌های اصلی این پروژه، محدود کردن آن تنها در احداث پل است چراکه به باور اقتصاددانان ایجاد پل بدون تکمیل پروژه‌های دیگر توجیه ندارد. در گفتگوی صبح ساحل با «مصطفی شمس‌الدینی»، دکترای علوم اقتصادی، استاد دانشگاه و عضو هیئت‌علمی دانشگاه هرمزگان ابعاد مختلف اجرای این پروژه را بررسی شد.
 این استاد دانشگاه ضمن تایید اینکه احداث پل بدون توسعه‌ی سایر زیرساخت‌ها صرفه اقتصادی ندارد اظهار کرد که اگر از منظر سیاسی دولت مرکزی تصمیم به اجرای این پروژه بگیرد، نه به این زودی اما بالاخره انجام خواهد شد. شمس‌الدینی در بخش دیگری عنوان کرد که اجرای این پروژه، جزیره قشم را از یک جزیره بکر و زیست محیطی به جزیره صنعتی صرف تبدیل خواهد کرد؛ حال باید مردم محلی یا سیاستگذاران تصمیم بگیرند که آیا این تغییر برای قشم ضرورت دارد یا خیر. 

   آیا احداث پل خلیج‌فارس صرفه اقتصادی دارد؟
هر مسئله‌ای اعم از اقتصادی زمانی که از حالت پروژه خارج می‎شود و اسم ابر پروژه به خود می‌گیرد خالی از سیاست نیست یعنی نمی‌توان بحث پل خلیج‌فارس را فقط از دیدگاه اقتصادی نگاه کرد. قطعاً مسائل سیاسی هم در آن تأثیرگذار خواهد بود؛ اینکه آیا ازنظر سیاسی انجام این ابر پروژه الزام یا صرفه دارد یا خیر.
درهرحال اگر دیدگاه بلندمدت ۱۵ تا ۲۰ ساله داشته باشیم، احداث پل خلیج‌فارس صرفه اقتصادی دارد اما در این وسط یک سری ایرادها و کاستی‌هایی دیده می‌شود. قیمت ایجاد این پل بر اساس ارزیابی‌های سال ۸۹ حدود ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده‌شده است که به نظر می‌رسد با تغییرات اقتصادی که داشتیم این مقدار الآن رقم نهایی نیست. اول اینکه احداث این پل بین سه تا شش سال طول می‌کشد. در ثانی، هزینه‌ای بالغ‌بر ۹۰۰ میلیون دلار به دنبال خواهد داشت. از منظر اقتصادی اینکه پل فقط برای اتصال قشم به سرزمین اصلی احداث شود، صرفه اقتصادی ندارد؛ اما اگر از دیدگاه بلندمدت به آن نگاه کنیم و در کنار پروژه پل خلیج‌فارس، چند پروژه تعریف‌شده دیگر مثل منطقه ویژه کاوه و سایر زیرساخت‌های موردنیاز قشم را توسعه دهیم صرفه اقتصادی خواهد داشت.
  
 چرا پروژه دیر به سودآوری می‌رسد؟
چون در حال حاضر فقط اسم منطقه آزاد تجاری روی قشم است و کارکرد منطقه آزاد را ندارد. آن صنایعی که باید گسترش پیدا کنند، صنایع صادرات محوری که باید مستقر شوند هنوز اتفاق نیفتاده است. گسترش این‌ها مستلزم ایجاد یک سری زیرساخت‌های اساسی است. قشم امروز یک منطقه برای گردشگری و واردات کالا است آن کارکرد اصلی یعنی تجارت که برای کشور منافع دارد الآن در قشم نداریم و درعین‌حال، کارکرد صادراتی هم به اندازه کافی برای کشور ندارد. اگر پل احداث شود و ارتباطی بین منطقه آزاد قشم و سرزمین اصلی برقرار شود، قطعاً زیرساخت‌های وسیعی می‌خواهیم ازجمله زیرساخت‌های ارتباطی. استقرار صنایع، زیرساخت نیاز دارد؛ افزایش جمعیت جزیره زیرساخت‌های رفاهی بالاتری می‌طلبد؛ برای ایجاد یا توسعه‌ی این موارد تقریباً یک میلیارد دلار هزینه لازم داریم. در حال حاضر یک بزرگراه یا راه‌های ارتباطی مناسب در قشم نداریم. اهالی و تولیدکننده‌ها با مسائلی مثل تأمین آب، انرژی-تامین برق مواجه هستند.
یک مسئله خیلی مهم‌تر وجود دارد که تصمیم‌گیری در مورد آن خارج از حیطه فعالیت اقتصاددان‌ها است، آن‌هم مسائل زیست‌محیطی است. پلی که قرار است احداث شود احتمالاً در منطقه‌ای است که گسل وجود دارد، سؤال این است که آیا هزینه‌های بعدی نگهداری پل، هزینه‌های به‌صرفه‌ای است؟ از طرف دیگر وقتی جمعیت و صنایع را به سمت قشم حرکت می‌دهیم بافت زیست‌محیطی جزیره به‌مرور زمان از دست خواهد رفت؛ جمعیت بیشتر، آلودگی بیشتر و معضلات اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی بیشتر. حال اینکه لزومی دارد کارکرد منطقه قشم را از یک منطقه بکر زیست‌محیطی و گردشگری به یک منطقه صنعتی صرف تغییر دهیم، دست اقتصاددان‌ها نیست و ازنظر اقتصادی نمی‌شود در مورد آن اظهارنظر کرد. ازنظر اقتصادی تنها می‌توان گفت در بلندمدت این پل علاوه بر اینکه باعث رونق بیشتر هرمزگان می‌شود برای کل کشور هم عایدی دارد اما ازنظر زیست‌محیطی نمی‌توانیم از آن عواقبی که برایمان دارد به‌راحتی چشم‌پوشی کنیم.
  
 پس ازنظر شما احداث پل بدون توسعه‌ی اسکله کاوه توجیه ندارد. برخی ظرفیت بندر کاوه را در حد و اندازه‌های بندر شهید رجایی قلمداد می‌کنند اما وضعیت کنونی کاوه با آنچه معرفی می‌شود فاصله بسیاری دارد؛ نظر شما چیست؟
در حال حاضر نمی‌توانیم «منطقه کاوه» را «بندر کاوه» بنامیم چون زیرساخت‌های لازم را ندارد. سرمایه‌گذاری هنگفتی لازم است تا آنجا تبدیل به اسکله تجاری شود. بازهم تأکید می‌کنم در شرایط فعلی اینکه صرفاً پلی را احداث کنیم که قشم را به سرزمین اصلی وصل کند هیچ صرفه اقتصادی ندارد. 900 میلیون دلار هزینه کردیم و فقط یک پل احداث‌شده است که بیشتر نماد تبلیغاتی دارد. اگر سایر پروژه‌هایی که در کنار پل خلیج‌فارس دیده شد شامل یک اسکله، یک منطقه سرمایه‌گذاری صنعتی، یک بزرگراه و... توسعه یابند احداث پل صرفه اقتصادی پیدا خواهد کرد. توسعه این پروژه‌ها نیز هزینه‌ای یک میلیارد دلاری نیاز دارد. سرمایه‌گذار خصوصی قطعاً این هزینه‌های زیربنایی را انجام نمی‌دهد. اینکه دولت می‌تواند این هزینه‌ها را انجام دهد چندان خوش‌بینانه نیست. به‌بیان‌دیگر به نظر نمی‌رسد که دولت بتواند اسکله کاوه، بزرگراه و سایر زیرساخت‌های موردنیاز را هم‌زمان با احداث پل پیش ببرد.
  
 با در نظر گرفتن این موضوعات، احداث پل را چقدر محتمل می‌دانید؟
با توجه به شرایطی که الآن بر اقتصاد ایران حاکم است شاید بشود گفت هزینه‌کِرد دو میلیارد دلار در این منطقه فعلاً در اولویت‌های سرمایه‌گذاری کشور نیست. اینجا پتانسیل خیلی خوبی دارد اما اگر این دو میلیارد دلار که مجموع هزینه‌های موردنیازمان برای توسعه منطقه است در قسمت‌های دیگری مثلاً در سرزمین اصلی هزینه شود {مناطقی که جمعیت بالاتری دارد} احتمالاً صرفه اقتصادی بالاتری داشته باشیم. به‌صورت کلی به نظر می‌رسد که دولت قصد دارد این پروژه را انجام دهد و زمانی که دولت مرکزی تصمیم سیاسی در مورد انجام یک ابر پروژه می‌گیرد اگر تأمین مالی شود اجرا خواهد شد. به نظر من هم این پروژه نه به این زودی اما با تصمیم دولت مرکزی انجام خواهد شد.
  
پیش‌بینی می‌کنید ایجاد شبکه راهبردی خلیج‌فارس چه میزان سودآوری داشته باشد؟
اگر بخواهیم این پروژه را ازنظر زیربنایی تخمین بزنیم کل پروژه حدود دو میلیارد دلار هزینه خواهد داشت اما می‌تواند تا ده برابر این رقم در طول زمان {یک پروسه 20 ساله} عایدی داشته باشد.
    
 قشم، گردشگری یا صنعتی؟
همانگونه که اشاره شد و با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی کشور بعید است دولت این توان را داشته باشد که تمام پروژه‌های شبکه جامع ارتباطی خلیج فارس را همزمان پیش ببرد. منطقه کاوه که یکی از پایه‌های اصلی توجیه اقتصادی این ابر پروژه است در حال حاضر بیشتر به اسکله‌ای متروکه و خاک خورده شبیه است لذا به نظر می‌رسد بهترین مدل برای تحقق این ابر پروژه تکمیل گام به گام آن است که احداث پروژه پل خلیج فارس در گام‌های نهایی قرار دارد.