ضرورت راهبرد دريایی در نگاه «روزنامه دریایی سرآمد»
« خشكيگرایی» غالب بر فرهنگ دریایی
گروه فرهنگ دریایی – امید اسماعیلی - وابستگی اقتصاد به دریا با توجه به اینکه بیش از۹۰ درصد از حمل و نقل و تجارت كشورها از طریق دریا و كشتیرانی صورت می گیرد و زندگی میلیاردها انسان در جهان وابسته به دریا و كشتیرانی است، انکارناپذیر است. از این رو، استاندارد کردن ابزار، تجهیزات، شناورها، سازه های دریایی، خدمات و فعالیت های دریایی، برای اطمینان بخشی به مشتریان در اقتصاد جهانی که بر مبنای رضایت آنها رقابت می کنند، ضرورت تام دارد.استانداردهای دریایی بین المللی به طور معمول از طریق سازمان بین المللی دریانوردی و سازمان جهانی استانداردسازی (ISO) تدوین و منتشر میشوند و در کشورها از طریق سازمانهای ملی استاندارد و دریانوردی بومی سازی و اجرایی می گردند. در کشور ما، استانداردهای بین المللی دریایی از طریق سازمان بنادر و دریانوردی که از اعضای فعال سازمان بین المللی دریانوردی است، استانداردهای دریایی تدوین و از طریق مؤسسات رده بندی در ساخت و بازرسی شناورها و سازه های دریایی، فراساحلی، ساحلی و ... اعمال و پیگیری می گردند. همچنین سازمان ملی استاندارد، برخی از استانداردهای ملی مربوط به فعالیت های دریایی را با انطباق با استانداردهای سازمان جهانی استاندارد، تدوین و ارائه می نماید.
گرايش به دريا و بهرهمندي از تمامي ظرفيتهاي آن براي كشور و مردمي كه سالهاي سال –بلكه سدهها- از رويكرد دريايي منع و دور شدهاند، كار آساني نيست. وقتي يك خانواده بنا به دلايلي از شهري به شهر ديگر مهاجرت ميكنند، خوكردن به محيط جديد، براي آنها بسيار دشوار است و ماهها وقت ميبرد تا همخواني و همخوني بين خانواده و محيط جديد شكل بگيرد. بچهاي كه هفت سال در خانه بوده و يكباره، پديدهاي به نام مدرسه در مقابل خود ميبيند، وحشت ميكند و گريه سر ميدهد. حتا يك گياه را از يك مكان به مكان ديگري منتقل كنيد، تا خو كردن به فضاي جديد، پژمرده ميشود. همه اينها حكايت دارد كه «تغيير» كار آساني نيست.
دانش مديريت به صراحت بيان ميكند كه به طور طبيعي، مقاومت در برابر تغيير وجود دارد و براي پذيرش تغيير- در هر سطح و هر شرايطي- فرهنگسازي و جامعهپذيري متناسب با آن بايد صورت پذيرد.
فرهنگ عمومي و ضرورت رويكرد به دريا
به طور كلي، همچنان فرهنگ عمومي ما، فرهنگ خشكيگراست. تمركز فكري و زندگي ما ايرانيان به خشكي، باعث شده است كه در تغيير رويكرد از خشكي به دريا، به شدت دچار تنش و چالش شويم. دامنه اطلاعات عمومي مردم ما در باره زندگي در ساحل، كار در دريا و تفريح دريايي بسيار اندك است. به عبارت روشن: سواد دريايي جامعه ما بسيار پايين است.
اين وضعيت، نقصان خود را در جوانان و بزرگسالان ما نشان ميدهد. زماني كه كشور نيازمند نيروي انساني در حوزه درياست، خانوادهها استقبال نميكنند. گرايش به تخصصها و علوم دانشگاهي به سمت خشكي است و در نتيجه ظرفيت دانشكدههاي دريايي ما خالي ميشود كه شده است. وقتي بحث تعيين رشته در خانوادهها گرم ميشود، رشتههاي دريايي به سردي ميگرايند و خواهاني ندارد؛ گو اين كه بايد مشتاقان زيادي داشته باشد كه از ميان انبوه مشتاقان، استعدادهاي ناب كشف شوند. اما اينگونه نيست.
خشك گرایی و افكار عمومي
افكار عمومي كه مطالبات عمومي و اجتماعي را در پي دارد، خشكگراست. مطالبههاي دريايي و درياگرايي تقريبا در مرز صفر قرار دارد و همين باعث ميشود كه تصميمسازان و تصميمگيران نيز جهت و رويكرد دريايي نداشته باشند و به دنبال تامين افكار عمومي رو به سوي خشكي نهاده و بودجهها را به سمت بهسازي خشكي برانند و سمت دريا، همچنان بييار و ياور و بيتوجه رها ميشود.
در چند سال اخير، اگر نبود تاكيدات رهبر انقلاب اسلامي، رويكرد به دريا همچنان ضعيفتر از هميشه بود. رهنمودهاي ايشان به تازگي نفسي به دريا داده است و اميد توسعه دريايي ايران را بارقه كرده است.
بايد از خود پرسيد كه واقعا افتضاح و مايوسكننده نيست كه يك كشور كه از چند جهت به دريا راه دارد، برنامه توسعه دريايي نداشته باشد؟ اشكآور نيست كه ما بعد از سال ها، براي اولين بار بايد بندي در باره دريا در برنامه هفتم توسعه داشته باشيم؛ آن هم به خواهش اين و تمناي آن؟ همه اينها برآمدي است از افكار عمومي. برآمدي است از فرهنگي كه به بيراهه بردهاند. برآمدي است از بيتوجهي مسئولان و اركان دريايي به فرهنگسازي.
فرهنگسازي، مختصات راهبرد دريا
اولين خصيصه براي تحقق راهبرد دريايي در ايران، فرهنگسازي است تا افكار عمومي را به سمت دريا متمايل كند. ايرانيان بايد بدانند كه دريا چيست و چه نعماتي دارد تا مهاجرت معكوس از شهرهاي خشك به سواحل زيبا صورت گيرد. اگر افكار عمومي به سمت دريا جهت گيري كند، همه چيز را با خود به سمت دريا خواهند كشاند.
اطلاعات و دانايي اكثر مردم ايران از دريا و اقتصاد دريا بسيار ضعيف است و ضعف سواددريايي ما باعث شده كه توسعه دريايي كشورمان با رخوت و سستي پيش برود.
تاكيد بر فرهنگسازي و دعوت از تمامي اركان دريايي براي همگرايي براي اجراي برنامههاي فرهنگساز اهميت دارد. در قدم اول بايد مسئولان و اركان دريايي را مجاب كرد. اين البته سخن دردناكي است؛ اما بسياري از مسئولان عالي حوزه دريايي كشور از مقوله فرهنگسازي دريايي غافل هستند. نبود برنامههاي كلان براي فرهنگسازي باعث شده است كه فاصله بزرگي بين مردم و دريا ايجاد شود و نتيجه آن، آن چيزي است كه اين روزها شاهد آن هستيم. چيزهايي مانند كمبود نيروي انساني. كشوري با 80 ميليون جمعيت نميتواند چند هزار نيروي مورد نياز خود در حوزه دريا را تامين كند! اين يك فاجعه نيست؟
مسئولان دريايي
خصيصه ديگر براي تحقق راهبردهاي دريايي، بهرهگيري از مسئولان دريايي است. مسئولاني با تخصص و تجربه دريايي و صد البته با انگيزه گرايش به دريا.
مسئولي كه تخصصاش را در خشكي گرفته. گرايش تخصصي او به سمت خشكي است و هيچ مراودهاي با دريا نداشته است، با كدام توان علمي و با كدام انگيزه فردي به سمت دريا به صورت راهبردي حركت ميكند؟ در اين نقصها بايد بازنگري كرد تا بتوان هم به تدوين راهبرد رسيد و هم آن را
اجرا كرد.