دیپلماسی به بن بست رسیده است؟
اکبر باباییمفرد
خبر استعفای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان تیتر اول رسانههای داخلی و خارجی شده است، خبری که از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور قویا تکذیب شده اما در بین سیاسیون مخالف و موافق همچنان داغ داغ است، طبیعیست که مخالفین و منتقدین دولت خواهان پذیرش این استعفا از سوی رئیس جمهور باشند و موافقین نیز بر ماندن ظریف اصرار و پافشاری کنند.
محمد جواد ظریف در حالی تصمیم به استعفا کرده است که به گفتهی خود چند سالیست از سوی مخالفین و منتقدین مورد شدیدترین حملات، تهمتها و... قرار گرفته است، دخالتها و انتقاداتی که بعد از ۵ سال کاسه صبر این وزیرِ ظریف و صبور را لبریز کرده و استعفا را چارهای برای فرار از زیر شدت حملات سیاسیون مخالف دیده است.
استعفای ظریف میتواند دلایل مختلفی در پی داشته باشد، اما آیا واقعا شدت انتقادات، محمدجواد ظریف را وادار به استعفا کرده است یا مسئله چیزی دیگریست؟
اگر حجم انتقادات مسئله و موضوع اصلی این استعفاست، پس چرا ظریف در زمان طرح برجام که بیشترین و شدیدترین حجم انتقادات به او و دولت وارد آمد تصمیم به استعفا نگرفت؟
شاید وزیر امور خارجه در پيشبرد سياستهای خارجي دچار تردید شده است، تردیدی که میتوان لوله شدن دیپلماسی سیاسی ایران را از دل آن تعبیر کرد.
ادامه در صفحه3