نوبت مردم!
بهزاد مومنی مقدم- وضعیت کنونی کشور ایران در مقایسه با مقاطع مختلف تاریخی این سرزمین، وضعیتی منحصربهفرد و بیسابقه نیست. کشور ایران در برهههای مختلف تاریخی در موقعیتهای مشابه و حتی بسیار دشوارتر از این نیز قرار گرفته است. ملّتی که تجربههایی همچون حمله مغول و اشغال در دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشته، یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر را از سرگذرانده، انقلاب کرده و تحت شدیدترین تحریمها و پردامنهترین تهاجمات رسانهای به زندگی خود ادامه میدهد، به یقین ملّتی قدرتمند و قابل ستایش است.
با این وجود مسائل متعددی که امروز جامعه ایرانی با آن مواجه گشته است، خواه منشاء داخلی داشته باشند و خواه از خارج بر آن تحمیل شده باشند، ما را در موقعیتی حساس قرار داده است که اگر به درستی با آن مواجه نشویم، متحمل خسارات و رنجهای مضاعفی خواهیم شد که تا قرنها در حافظه تاریخیمان باقی خواهد ماند.
نمیخواهم به سبک برخی نویسندگان که این روزها تعدادشان اندک هم نیست، فقط سیاهیها را ببینم و بیان کنم، اما به عنوان مقدمه بحث ناچارم به این واقعیت اشاره نمایم که همزمان شدن مشکلاتی نظیر تهدیدات خارجی، مسائل زیستمحیطی، مشکلات فرهنگی، معضلات اجتماعی، کاستیهای اقتصادی، ناکارآمدیها، فساد سیستم اداری، ضعف رسانهای و... باعث گردیده است که موقعیت ایران در ربع قرن گذشته از قرن بیست و یکم، موقعیتی حساس و بحرانی باشد.
با این وجود معتقدم و بسیار نیز امیدوارم که حلالمسائلی به نام «مردم» اگر بخواهد و اگر متحد، منسجم و امیدوار پای مشکلات کشور بیاید، به راحتی میتواند مشکلات بسیار سختتر از این را نیز در خود حل نموده و نویدبخش آیندهای درخشان و امیدبخش باشد.
اینک پس از سالها نگاه انتقادی به عملکرد حاکمیت، وقتی میبینم که انتقادهای بیامان و بیرویه، از آستانه سودمندی خارج شده و کارکرد عکس دارد و منجر به ناامیدی و خودکمبینی و یأس شدهاند، تصمیم گرفتهام که با رویکردی جدید در دایره مخاطبانم به کنشگری بپردازم و این رویکرد جدید این است که مسائل را از زاویه دیگری نظاره کنم و ببینم در همین شرایط دشوار، خودمان چه میتوانیم بکنیم؟
نباید فراموش کنیم که نقد اگر از آستانه سودمندی خارج شود میتواند باعث ایمنی مسئولان شده و آنها را نسبت به انتقادها ایزوله و بیاعتنا کند. همچنین این حجم از انتقاد باعث ایجاد روحیه یأس، رخوت و سستی میشود و جامعه به نقطهای میرسد که گویی عموم مردم در حل مشکلات و مسائل کشور هیچ نقشی ندارند و منفعلانه باید منتظر بمانند که دستان شفابخشی از بالا به داد آنان برسند و مشکلات کشور را حل کنند.
با علم و اطلاع از مخالفتها و انتقادهایی که ممکن است نسبت به این رویکرد ابراز شود، معتقدم که با وجود همه ناکارآمدیها، محدودیتها و مشکلاتی که داریم، اگر آحاد مردم امیدوارانه و کنشگرانه به وظایف خود به بهترین وجه ممکن عمل کرده و نقشهای خود را در هر مسئولیت و مرتبهای به درستی انجام دهند، خیلی زود شاهد جامعهای پویا و زندگی شاد و آرام و شکوفا خواهیم بود.
بر این اساس همزمان با حفظ نگاه انتقادی نسبت به عملکرد مسئولان، رویکرد جدید صفحات اجتماعی حقیر در این جهت خواهد بود که در این شرایط بغرنج، بنگریم که خودمان چه کاری میتوانیم انجام دهیم و نقش ما در اصلاح مسائل چه خواهد بود و مهمتر اینکه سهم ما در ایجاد این کاستیها و مشکلات چه مقدار بوده است؟