جهانبینی خوب بودن
بهزاد مومنی مقدم- حقیقت امیدوارکننده این است که ما در کشوری زندگی میکنیم که جهانبینی راننده کامیونش به قدری متعالی است که پشت ماشینش این جمله ژرف و زیبا را مینویسد که «تا خوب نشیم، درست نمیشه»
مبنای منطق این جمله این است که صرف نظر از اینکه چه کسی بر مسند حاکمیت ایران تکیه زده است و فارغ از اینکه عملکرد حاکمیت در خصوص موضوعات مختلف چگونه است، آحاد جامعه مسئولیتهایی دارند که بر اساس قرارداد نانوشته اجتماعی میبایست به آن عمل نموده و به بهترین نحو ممکن نقشهایی که پذیرفتهاند را ایفا نمایند.
اینکه ما صرفاً خود را در مقام منتقد ببینیم و کنشهای اجتماعیمان به ضبط و انتشار چند ویدئو یا نوشتن متنی انتقادی یا سخنرانی پرشوری در جمعهای فامیلی و کلاس درس و...محدود گردد نه تنها هیچ مسئله و مشکلی را در کشور حل نمیکند، بلکه با گذر از آستانه سوددهی، نقد را تبدیل به عاملی مأیوسکننده و رخوتآفرین میکند که تنها کارکردش فرافکنی مسئولیتها به دوش این و آن بوده و جامعه را تبدیل به انبوهی از افراد منفعل میکند که منتظرند، کسی بیاید و با عصای جادوییاش مشکلات را حل کرده و جامعهای سعادتمند بسازد!
انتقاد بیمحابا و خارج از قائده میتواند با ایجاد ایمنی در مسئولان و بیخیالی کسانی که باید به این نقدها و نظرها واکنش نشان دهند و مسئولیت اصلاح امور را دارند، عملکرد معکوس داشته و به جای سازندگی به تخریب منتهی شود.
بسیاری از سیاسیون را میشناسم که فریاد وامصیبتای انتقادشان، روزبهروز رساتر و بلندتر میشود، اما نسبت به ابتداییترین مسئولیتهای اجتماعی و حتی شخصی بیاعتنا بوده و توان ایفای نقشهایی که برای ایفای آن حقوق هم دریافت میکنند را نداشته یا نمیخواهند داشته باشند.
در اوج منازعه میان ایران و اسرائیل و در بحبوحه گمانهزنیها و تحلیلها، همچنان معتقدم که اولویت اول کشور، ملت ایران و نحوه تعامل میان مسئولان با آنان است وهمین متغیر است که میتواند در نهایت به پیروزی یا شکست ما منجر شود. بر همین اساس اگر این تعامل و همدلی دچار اختلال شده و آنگونه که امروز میبینیم، سوءتفاهم و عدم اعتماد متقابل میان بخش وسیعی از جامعه و مسئولان حکمفرما باشد، حتی پیروزی تکنولوژیک ایران بر چند ابرقدرت جهان در حوزه موشکی نیز میتواند نادیده انگاشته شود.
وقتی که با هر شلیک موشک، برخی هموطنان سراسیمه به دنبال ضریب دادن به قیمت ارز و طلا هستند و باپرکردن باک خودرو، فضای جامعه را ملتهبتر از آنچه باید باشد مینمایند، جا دارد از خودمان بپرسیم که علاوه بر ناتوانی برخی مسئولان در اقناع جامعه و کنترل بازار، آیا خود مردم هیچ نقشی در کنترل این اوضاع نابسامان ندارند؟ و آیا نمیتوانند با درک و درایت این ضعف مدیریتی مسئولین را تا حدودی جبران نمایند!
این نوع نگاه، گفتمانی مسئولیتساز است که درست به همین دلیل (یعنی مسئولیتسازی) مورد مخالفت بخش وسیعی از افراد ناامید جامعه و سیاسیون سرخورده قرار میگیرد، چراکه با این نوع تفکر ، دیگر نمیتوان همه تقصیرها را متوجه سطوح بالای مدیریتی کشور دانست و در گوشه امن بیمسئولیتی آرام گرفت.
به همین دلیل است که در این مقطع دشوار از تاریخ کشورمان، معتقدم که ملّت ایران بیش از هر زمان دیگری به امید، اعتمادبهنفس، اتحاد، هوشیاری و البته تحرک نیازمند است! یقین دارم که در صورت ایفای صحیح نقش شهروندی توسط آحاد جامعه، ثمره شیرین اصلاح و رفاه و آبادنی بسیار زودتر از آنچه تصور میشود، کام ملّت ایران را شیرین کرده و قطعاً چنین فضایی، الگوهای رفتاری حاکمیت را نیز با خود همراه خواهد کرد.
نباید فراموش کنیم که از کاسب و کارگر گرفته تا وکیل و وزیر، و از مدیر و معلّم گرفته تا دانشجو و پزشک و پلیس و نانوا و... اگر هرکداممان تلاش کنیم که با ایفای درست نقشهایمان، یک نقطه روشن در جامعه ایجاد کنیم، به زودی و با تکثیر تصاعدی این نقاط روشن، بسیاری از مسائلی که دولت سالهاست در حل آنها ناتوان است، به بهترین وجه ممکن حل خواهند شد.