printlogo


بازخوانی اقتصاد سرآمد از حماسه باشکوه حکمرانی دریاپایه «هرموز» و امپراتوری دروغ «صلیبیون پرتغال»؛
رمزگشایی از جعبه سیاه گمشده «تمدن دریایی خلیج فارس»


گروه تمدن دریایی-  مهدی ده دار- مردمان تمدن ساز ایران دریایی در منطقه خلیج فارس، نسبت به توزیع ثروت حاصله از حکمرانی دریامحور به عنوان سرانه ثابت هر شهروند در کشورهای خلیج فارس(همسایه جنوبی) حسرت و افسوس می خورند و اینکه در چنین شرایطی، آیا جایی برای توجیه کردن خطاهای مدیریتی و ضرورت آسیب شناسی فقدان نظام تدبیر در نظام اقتصادی کشور وجود دارد و سپس به تحلیل کلیدواژه های اصلی سخنرانی معنادار دکتر محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی ایران در رژه ساحلی اقتدار ملی نیروهای مسلح همجوار با تنگه راهبردی هرموز در بندرعباس پرداختیم آنچه در ذیل می خوانید ادامه انتشار سلسله تحلیل های انتقادی به صورت سریالی است که در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد تا روز جهانی دریانوردی ( هفته اول مهرماه) ادامه و با طرح پرسش هایی بر آن شدیم تا بخش هایی از ناگفته های تمدن دریایی ایران مبتنی بر شواهد و اسناد تاریخی و همچنین با زدن عینک پژوهشگرانه خلیج فارس شناسی برای مخاطبان روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، روایتگری نماییم.
در همین رابطه مهدی دهدار، روزنامه نگار و پژوهشگر پیشرفت دریاپایه  به اقتصادسرآمد نوشت: خلیج فارس و دریای عمان از سده دهم تا چهاردهم هجری، روایتگر و نظاره گر اتفاقات سرنوشت سازی بوده از لحاظ ماهیت و سرشت و میزان تأثیرگذاری جریان های تجارت دریایی «تمدن ساز» یا «تمدن سوز» بر بنادر و جزایر همجوار با «تنگه هرموز» تا محل اتصال «اروندرود» با جلگه غربی خلیج فارس، از دوره های تاریخی دیگر جذاب تر و پرماجراتر است. این دوره مهم که تاریخ نگاران آن را «عصر طلایی کاروان های دریایی» توصیف می کنند، مصادف با اوج درخشش جهانی اقتصاد دریایی شهربندرهای افسانه ای همچون «هرموز کهنه» در جلگه میناب و جزیره رنگین کمانی «هرموز» است که حتی هجوم سپاهیان مغول به سرزمین های مرکزی و جنوبی ایران از یکسو و هجمه پیاپی میراث داران وایکینگ های خونخوار شمال اروپا در پوشش ناوگان های تجاری و نظامی پرتغالی ها و پس از آن کمپانی های بازرگانی دریایی هند شرقی هلندی ها، بریتانیایی ها و در دوره های بعدی، فرانسوی ها، آلمانی ها، آمریکایی ها و دیگر قدرت های جهانی در آب های این منطقه «هارتلند نیمکره شرقی زمین» نتوانست، ترمزی بر جریان زاینده و پاینده تمدن سازی خلیج فارس باشد. 
توصیف پشت صحنه شکل گیری قدرت های جهانی مبتنی بر اقتصاد دریاپایه به ویژه در قرن شانزدهم میلادی خود روایت مفصل جداگانه ای می طلبد که در حوصله این نوشتار مطبوعاتی، نیست و پیرامون این موضوعات، کتب و مقالات بسیاری نوشته شده اما آنچه که مربوط به مباحث تمدنی و تاریخی بنادر و جزایر ایرانی خلیج فارس و کرانه ساحلی مکران در سده ۱۰ هجری ( در آستانه ظهور امپراتوری نوبنیاد صفوی با قدرت گیری شاه اسماعیل) می شود، دلایل شکل گیری دوره ای جدید از مناسبات اقتصادی و سیاسی در هندسه هم آوردی قدرت های جهانی است که با عنوان «عصر استعمار» یا « بورژوازی تجاری» هم نامیده می شود. مهم ترین ویژگی این دوره، روایتگری جهانگردان ونیزی و اروپایی با چاشنی ابراز شگفتی آنان (به عنوان مثال مارکوپولو) از تمدن سازی مبتنی بر اقتصاد دریاپایه «ملوک هرمز» در آب های تحت حاکمیت ایران در جلگه شمالی تنگه هرمز( دشت حاصلخیز میناب و تیاب) و از سوی دیگر، ظهور قدرت های دریایی جدید در اروپا برای تصاحب ثروت های طبیعی جزایر ادویه و شکل گیری کمپانی های بازرگانی دریایی بزرگی است که تمرکز اصلی خود را بر تفوق و برتری در کانال های دریانوردی، تنگه های بین قاره ای و آبراه های مهم جهان و اکتشاف بنادر و جزایر ناشناخته اما ثروتمند، گذاشته بودند؛ به عبارت دیگر اقتصاد خشکی در مسیر ترانزیت کالا از آسیا به اروپا درون محور فراقاره ای ۸۰۰۰ کیلومتری «راه ابریشم»، رو به رکود و افول نهاد و کاروان های شتر، این «کشتی های صحرایی» جایگاه پراهمیت خود را به «کاروان های دریایی» با زنجیره ای از همسنگاران* کشتی های تجاری(*بوم واژه ای در خلیج فارس به معنی همسفر کاروانی) و یا به عبارت فرنگی آن، «Carrack» دادند.
ورود ناوگان دریایی سوداگران پرتغالی به آب های اقیانوسی شرقی و غربی کره زمین از جمله منطقه تمدنی غرب آسیا در سال های آغازین قرن شانزدهم میلادی در زمره مهم ترین رخدادهای دریایی جهان محسوب می شود. تصرف نواحی بندری شرق آفریقا و به دنبال آن، بنادر غرب شبه قاره هندوستان و اینسوتر در قلمروی حکمرانی «ملوک هرمز»، شرایط ویژه ای را برای ساکنان بنادر و جزایر خلیج فارس به وجود آورد. درباره انگیزه اصلی ورود پرتغالی ها به دنیای شرق، مقالات و کتاب های بسیاری توسط پژوهشگران ایرانی و خارجی نوشته شده در این جستار کوتاه، فقط به همین نکته اشاره می کنم که انگیزه های مذهبی و سوداگری تجاری، مشوق اصلی استعمارگران بورژوازی تجاری اروپایی برای فتح سرزمین های ثروتمند نیمکره شرقی بوده است. تداوم جنگ های صلیبی در قالب نبرد چندملیتی جهان غرب در مقابل امپراتوری اسلامی ترکان عثمانی، در کرانه ها، بندرها و جزایر شرقی قاره سیاه و حوادثی که به دنبال آن رخ داد، موجب گشایش دریچه ای جدید به سوی سوداگران پرتغالی شد و دوره ای تازه را در مناسبات جهانی و روابط بین الملل، رقم زد.
 کشف کریدورها و راهگذرهای جدید دریایی از جمله مسیر تجارت جهانی «راه ادویه» توسط بازرگانان ونیزی، هلندی و نظامیان سوداگر پرتغالی با هدف دستیابی به بنادر و شهرهای آباد هندوستان و مناطق همجوار آن می توانست تامین کننده بخش عمده ای از تمایلات مذهبی، اقتصادی و تحقق ایده های جاه طلبانه قدرت پیشگان جهان غرب باشد و تداوم این نبرد در واقع، تامین کننده منافع دنیوی و اخروی «صلیبیون» به شمار می رفت؛ پس اینچنین شد که با نواختن طبل پرهیاهو و کر کننده جنگ مقدس بین پیروان «صلیب و هلال» ، وضعیت بسامان سرزمین های ساحلی شرق آفریقا، نابسامان و شهرآشوب شد و شعله های این خشم تمدن سوز، دامان بندرگاه های مسلمان نشین هندوستان و در نهایت جزایر خلیج فارس را نیز گرفت. «واسکودوگاما» نخستین کاشف پرتغالی هندوستان، «فرانسیسکو آلمیدا» نخستین حکمران پرتغالی این شبه قاره و «آلفونسو آلبوکرک» طراح و تئوریسن نخستین تجاوز جنگی به سرزمین های تحت قلمرو تمدن دریایی همجوار «تنگه هرموز»، در واقع همگی میراث داران مکتب فکری «جنگ افروزان صلیبی» بودند. آنان نه به عنوان مکتشفان و جستجوگران دنیای جدید بسان دانشمندان جغرافیدان یونانی و نه حتی به عنوان ماجراجویان جهانگرد تمدن پژوه ونیزی همچون مارکوپولو بلکه به عنوان سربازان تا بن دندان مسلح نبرد صلیبی علیه جهان اسلام و جویندگان منجی و حامیان  شخصیت افسانه ای شأن یعنی «پرستر جان»، روانه سرزمین های ممالک شرقی شدند. این سوداگران تصاحبگر ثروت های فرهنگی- طبیعی پیدا و پنهان جهان شرق، نه تنها در شعر و شعارهایشان بلکه در عمل و رفتار خود نیز بسان دیگر سربازان شرکت کننده در جنگ های صلیبی، بیانیه ماموریت خود را اینچنین بازخوانی و تکرار می کردند که « چما برای خدمت به خدا و فرزندش عیسی، از زادگاهمان بیرون آمدیم»؛ برای روشن شدن ذهن مخاطبان  عزیز، لازم به توضیح است که پرستر جان، شخصیتی داستانی در ادبیات مذهبی جهان مسیحیت محسوب می شود که از قرن دوازدهم میلادی تاکنون، در حافظه تاریخی مسیحیان اروپا به عنوان یک قدیس متدین شرقی و منجی پیروان دین عیسی مسیح حضور پررنگی دارد و در باور غربی ها، پرستر جان، منجی برخاسته از سرزمین های نیمکره شرقی است که با همراهی جمعی از یاران وفادارش، بر علیه ستم پیشگان قیام کرده و مسیحیان منتظر قاره سبز را نجات خواهد داد. 
پیامد تحولات بین المللی قرن شانزدهم میلادی با نقش آفرینی و نگارگری خونین رنگ پرتغالی ها بر چهره جزیره هرموز، منجر به استعمار و سلطه گری بر قلمروی یکی از حکمرانی های ثروتمند و پیشرفته منطقه تمدنی خلیج فارس و آغاز فصلی جدید در مناسبات سیاسی اجتماعی مبتنی بر اقتصاد دریاپایه شد.