printlogo


نقدی بر عملکرد منطقه آزاد قشم در یک سال گذشته؛ در نوشتاری به  «روزنامه دریایی سرآمد» 
روایت نا امیدواری قشم؛ طومار در برابر طوفان

واکاوی سهم مردمان جزیره جهانی قشم از دستاوردهای رویداد بین المللی همتایابی در اقتصاددریامحورایران
​​​​​​​گروه جزایر - ایرج اعتمادی - شاید عجیب باشد بعد از گذشت 35 سال از تاسیس منطقه آزاد در قشم مردم شهر و روستاها در بدیهی‌ترین نیازها و حقوق اولیه انسانی خود مانده باشند، آب و مسکن؛ عجیب‌تر این‌که این معضل ظاهرا بنا به تعریف پروژه‌های توسعه‌ای در سال‌های گذشته حل و فصل شده بود و حالا درگیر قول و وعده‌های امروز و فردای مدیرانش مانده است. 
ایرج اعتمادی، نویسنده و روزنامه‌نگار در نوشتاری به روزنامه دریایی اقتصادسرآمد آورده است: روز جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ماه، نمازگزاران در نماز جمعه اهل سنت این شهر، یک بنر چهار متری را پهن کرده‌ بودند روی زمین و یکی متضرعانه از مردم می‌خواست که طوماری را امضا کنند! ظاهرا استندی نصب کرده بودند و شعارهایی اعتراضی چون مشکل اساسی ما: مسکن جوانان – آب جزیره – صبرمان لبریز شده... به خط درشت در جای جای این استند به رخ می‌کشید و جوانی با صدای بلند از مردم می‌خواست که این طومار را به عنوان خواسته‌ی اساسی مردم قشم امضا کنند، آن جوان متضرعانه از مردم می‌خواست که نترسند بیایند و -فقط- امضا کنند! 
همه‌ی این‌ها در حالی است که همین تازگی رویداد بزرگ بین المللی همتایابی در اقتصاد دریامحور به مدت سه روز در قشم برگزار شده بود و به گفته رئیس دبیرخانه شورای عالی دریایی ایران، بیش از سه میلیارد دلار تفاهم‌نامه امضا شده است و رویدادهای دیگری که یکی پس از دیگری در قشم برگزار شده یا می‌شود، جای یک سوال همچنان باقی است که سهم مردم قشم دقیقا کجاست؟ مردمی که بیش از سی سال از قول و وعده‌های مسئولانش برای بدیهی‌ترین حقوق اولیه انسانی‌شان می‌گذرد! 
بعد از گذشت سی سال و اندی از تاسیس سازمان منطقه آزاد در قشم، یک تیم مدیریتی تقریبا قوی و پر انرژی سر کار آمده است؛ اما ظاهرا تیمی است غیر اجرایی و آنچه تاکنون رفته است نشان داده که بیشتر اهل تئوری‌پردازی‌های بزرگ و گفتمان‌های علمی هستند تا عملیات‌های اجرایی. چم و خم‌ها را خوب می‌شناسند، خوب تحلیل می‌کنند، افق توسعه‌ای قشم را خوب ترسیم می‌کنند اما بعید است بتوانند آن‌چه را که در ذهن دارند اجرایی کنند. 
سال گذشته با جدیت به طرح جامع ارتباطی خلیج فارس ورود کردند، اما هنوز نمی‌توانند به قطعیت یک روز شمار معکوس برای پایان -حتی- یک بخش از این طرح جامع ارتباطی خلیج فارس -حداقل بخش ساخت پل- تعریف کنند و چنان تردید دارند از به سرانجام رساندن آن که یک بیلبورد روزشمار معکوس را نمی‌توانند نصب کنند.  سال گذشته صحبت‌هایی از اعمال نفوذ برخی کشورهای منطقه از عدم احداث پل خلیج فارس در رسانه‌ها بازتاب زیادی یافت، از سوی دیگر مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم از اختلاف عملی‌اش با قرارگاه خاتم به عنوان پیمانکار این پروژه پرده برداشت اگرچه هنوز با هم کار می‌کنند.
 این تیم مدیریتی انشعابی است از تیمی گسترده‌تر که در دولت رئیسی در سطح وزرا و مقامات بلندپایه حضور دارد و از این نظر خود را بسیار قدرتمند می‌پندارد و دارای ارتباطات ملی زیادی است تا جایی که خود را به مقامات ارشد حکمرانی کشور هم متصل می‌دانند؛ اما اینکه دقیقا چقدر می‌توانند یا می‌خواهند آنچه را که می‌گویند انجام دهند جای تامل دارد. از یک سو یک سال زمان کمی در بحث مدیریتی منطقه آزاد نیست، به ویژه در دولت رئیسی که در طول سه سال بیش از سه مدیرعامل را متاثر از تغییر و تحولات به خود دیده که بعضا بین شش ماه تا یک‌سال و یا بیش از یک‌سال ماندگاری نداشته‌اند و چه عجب که بعضی با وجود دوره مدیریتی کوتاه‌مدت منشا کارهای ماندگاری هم در قشم بوده‌اند و بسیاری از فعالیت‌های امروز به طور روتین بر اساس پروژه‌های انجام شده در دوره‌های قبل جلو می‌رود.  اینجاست که اگر بخواهیم در این مقایسه به یک‌سال گذشته نگاه کنیم چندان کار ماندگاری در کارنامه این تیم مدیریتی دیده نمی‌شود یا هنوز در اما و اگرها مانده است. یکی از این اما و اگرها حل بدیهی‌ترین نیاز اولیه و انسانی مردم قشم در بحث آب و مسکن است که در خطبه‌های نماز جمعه این هفته هم بازتاب داشت. 
یکی از برنامه‌های معوق‌مانده‌ی سالیان گذشته که امروز به بحث اقتصاد دریامحور راه یافته تصاحب سهمی از سالانه‌ی بیست میلیارد دلاری است که فجیره از بانکرینگ -خدمات‌دهی و سوخت‌رسانی به کشتی‌های عبوری- در منطقه خلیج فارس می‌برد که با این شرحی که رفت بعید به نظر می‌رسد توفیقی حاصل شود. چه بسا بزرگ‌ترین ضعف ما در مقابل رقیب، ضعف مدیریتی است که این ساختار به طور سیستماتیک از آن رنج می‌برد. دوم سهم‌خواهی‌های حزبی و جناحی و به تبع آن منطقه‌ای است که این پروژه را هم معطل خواهد کرد کما این‌که طرح جامع ارتباطی خلیج فارس حداقل پانزده سال – بدون هیچ دلیل قانع کننده‌ای- معوق مانده است؛ اگرچه آواز دهل و کرنای آن ازسالیان پیشتر هم هنوز به گوش می‌رسد. 
تاریخ منطقه آزاد قشم پر از درس‌ها و عبرت‌ها برای حکمرانان امروز و فردای این منطقه آزاد است.  سی و اندی سال گذشته پر از تکرار شعارها و آرزوهایی است که محقق نشده است. کافی است نگاهی به عناوین خبرهای روابط عمومی سازمان و رسانه‌هایش بیندازیم که در طول این سال‌ها – و هنوز- اینقدر که روابط عمومی سازمان در تولید خبرهای شعاری و پروپاگاندایی موفق بوده مدیران سازمان توفیقی نیافته‌اند! نگرانی‌ها اینجاست که این چرخه‌ی معکوس عینا تداوم می‌یابد. قشم دولت‌های زیادی را به خود دیده و مدیران عاملی همچون شمس اردکانی‌ها، انوارها، اصغری‌ها، موسوی‌ها و مومنی‌ها را پشت سر گذاشته با کارها و اقداماتی که قشم دیروز را به قشم امروز وصل کرد. حداقل می‌توان یکی چند پروژه شاخص را به نام عملکردی هر یک از این مدیران عامل سند زد اگرچه بعضا شعارهای زیادی هم دادند و سنگ‌های بزرگی هم برداشتند از جمله پل خلیج فارس که به کرّات کلنگ آن به زمین زده شد و بعدها همین‌طور هر مدیرعاملی  کلنگ این پروژه‌ی -بارها متوقف شده- را مجددا به زمین زد تا رسید به این دوره که باز هم کلنگ آن را به زمین زدند، حالا هم کم کم دوره چهارساله ریاست جمهوری دارد به پایان می‌رسد و هنوز گشایشی در این نخ سر درکلاف دیده نمی‌شود.  کما اینکه در آب و مسکن مردم قشم هم گشایشی نیامد. 
با این اوصاف آنچه امروز «افکار عمومی» از این دولت انتظار دارد هنوز محقق نشده است و با وجود حجم خیره کننده‌ای از قراردادهای میلیارد دلاری در رویداد اخیر همتایابی اقتصاد دریامحور، اگر از پل و اسکله کاوه هم بگذرد قطعا به کمتر از یک بانکرینگ رضایت نخواهد داد. اگرچه از نیازهای اساسی مردم هم نباید غفلت کرد که در غیر این صورت هیچ توسعه‌ای ولو دریامحور نه به کار می‌آید و نه به چشم خواهد آمد. 
این‌ها به این معنا نیست که هیچ کاری انجام نمی‌شود یا نمی‌خواهند انجام دهند، به هر حال در بخش‌هایی فعالیت‌های خوبی هم در این دوره اتفاق افتاده است. یکی از این بخش‌ها می‌توان به برگزاری رویدادها در سازمان منطقه آزاد اشاره کرد که بعضا کارهای شایسته‌ای بودند اگرچه با برون‌سپاری و مشارکت جامعه محلی توانستند به این شایستگی برسند؛ به هر حال کارهای بدی نبودند مخصوصا اینکه اگر این برون‌سپاری‌ها به طور کامل انجام می‌شد و سلیقه‌های درون سازمانی و غیر تخصصی اعمال نمی‌شد رضایت بخش‌تر می‌نمود. 
به هر حال ضعف‌هایی هم در تیم مدیریتی ارشد سازمان در مواجهه با ارباب رجوع و کسانی که به هر نحوی مشکل اراضی آب و مسکن پیدا کرده‌اند و هر مسئله‌ی دیگری که نیازمند حل و فصل و گفتگوی مستقیم با مدیرعامل یا مدیران ارشد است، هر چند مربوط به دوره‌های سابق و اسبق بوده باشد، وجود دارد. چه بسا برخی به واسطه قدرتی که از جایگاه و منصب خود می‌یابند دچار یک نوع توهم قدرت و خودبزرگ‌بینی می‌شوند که سابقا در پنل‌های مدیریتی سازمان چنین چیزی کمتر دیده می‌شد. میزان محبوبیت دولت‌ها در نوع مواجهه با مردم و میزان رضایت آن‌ها سنجیده می‌شود، نه در نوع اخباری که از روابط عمومی‌های سازمان متبوع و رسانه‌هایش به تکرار منتشر می‌شود. امروز افکار عمومی در جهان -ولو کشورهای جهان سومی- به حدی از رشد و آگاهی رسیده است که به واسطه ذهن تحلیل‌گر خود دیگر منتظر اخبار پروپاگاندایی روابط عمومی‌ها نمی‌مانند و خود اوضاع را رصد، تحلیل و بررسی می‌کنند.