«روزنامه دریایی سرآمد» بررسی میکند
کریدورهای (BRI) و (IMEC) رقبای ترانزیتی جهان
دلایل موفقیت کریدور چینی در مقابل آیمک چیست؟
گروه ترانزیت – توحید ورستان - در سالهای اخیر، دو ابتکار اقتصادی بزرگ در آسیا، بهویژه در غرب آسیا ظهور کرده که شامل ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) است. این ابتکارات نشان دهنده یک رقابت استراتژیک بین قدرتهای جهانی است که برای نفوذ و تسلط اقتصادی در جهان به سرعت در حال تغییر، رقابت میکنند. ابتکار کمربند و جاده که توسط رئیس جمهور چین، شی جین پینگ طراحی شده، احیای مدرن جاده ابریشم باستانی است. هدف از این ابتکار، اتصال چین به سایر نقاط جهان از طریق سرمایه گذاریهای زیرساختی گسترده، از جمله بنادر، جادهها، راه آهن و مناطق صنعتی است. جاده تاریخی ابریشم، که قدمت آن به قرن دوم قبل از میلاد برمیگردد، شبکهای از مسیرهای تجاری بود که چین را به اروپا متصل میکرد و از آسیای مرکزی و خاورمیانه میگذشت. BRI بزرگترین پروژه زیرساختی در تاریخ بشر است و چین میلیاردها دلار برای تسهیل تجارت جهانی و یکپارچگی اقتصادی سرمایه گذاری میکند.
تفاوت عمده دو کریدور رقیب
براساس گزارش وبسایت «ژئوپلیتیکس» در مقابل، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا که توسط ایالات متحده در اجلاس سران G۲۰ در سال گذشته اعلام شد، به عنوان یک واکنش عجولانه برای مقابله با نفوذ فزاینده چین به نظر میرسد. برخلاف BRI با برنامه ریزی دقیق و با ثبات جغرافیایی، ابتکار ایالات متحده فاقد یک پایه جغرافیایی و استراتژیک منسجم است. این اعلام ناگهانی و بدون رایزنی کامل با کشورها و مناطقی که قصد مشارکت در آن را دارد، اعلام شد. این امر به شدت در تضاد با رویکرد فراگیر BRI بوده که مشارکت فعال ۱۵۰ کشور را شامل شده است. همچنین، ابتکار چینی بر اصول همکاری اقتصادی، همزیستی مسالمت آمیز و حل و فصل منازعات تاکید دارد. نقش چین در تسهیل روابط عربستان و ایران، تعهد این کشور به رفع موانع سیاسی را که میتواند مانع پیشرفت این ابتکار عمل شود، نمایان میکند. چین با تقویت گفتگو و اولویت دادن به توسعه اقتصادی، به دنبال ایجاد یک سناریوی برد-برد برای همه کشورهای شرکت کننده است. از سوی دیگر، به نظر میرسد IMEC بیشتر بر رویارویی ژئوپلیتیکی متمرکز است تا همکاری اقتصادی. ایالات متحده گفتگوی چهارگانه (QUAD) را احیا کرده است که شامل ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا میشود تا به عنوان یک وزنه تعادل استراتژیک در برابر نفوذ چین عمل کند. علاوه بر این، ایالات متحده ائتلاف جدیدی به نام «I2U2» را تقویت کرد که شامل هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده است. این اتحاد بر مانورهای ژئوپلیتیکی نهفته در مسیر هند-حیفا با هدف متعادل کردن قدرت فزاینده چین در منطقه تاکید میکند.
سایه سنگین تنشهای منطقهای
ابتکار جدید برای ایجاد کریدور ریلی و دریایی بین هند و اروپا از طریق خاورمیانه یکی از نتایج قابل توجه نشست G-20 هند در سال جاری است. در اقدامی مهم در 10 سپتامبر، هند، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی یادداشت تفاهمی را به منظور ایجاد هند-خاورمیانه-اروپا امضا کردند. کریدور اقتصادی (IMEC) تعهد خود را به هدف مشترک اتصال اعلام می کند. این تلاش مشترک میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد ، زیرا این بازیگران برای دنبال کردن اهداف مشترک و حرکت در پویایی پیچیده چشمانداز ژئوپلیتیکی معاصر، نیروها را به هم میپیوندند. با این حال، این کریدور نشان دهنده یک پروژه زیرساختی بین قارهای قابل توجه است که شبکه های ریلی و کشتیرانی را در بر میگیرد. به گفته ایالات متحده، این ابتکار قابل توجه، پتانسیل رشد اقتصادی را از طریق افزایش ارتباطات و ارتقای یکپارچگی اقتصادی و همکاری بین مناطق آسیا، اروپا و خلیج فارس دارد. با این حال، اقدامات عملی IMEC نگرانیهای قابل توجهی را ایجاد میکند. این مسیر از هند شروع میشود و سپس به دبی میگذرد و از طریق زمینی به عربستان سعودی و اردن میرسد و در بندر حیفا در اسرائیل به دریای مدیترانه میرسد. این مسیر پاکستان و چین را دور میزند تا هند را راضی کند و از ایران و ترکیه نیز برای جلب رضایت اسرائیل اجتناب میکند. چنین ملاحظات ژئوپلیتیکی پایداری مسیر را تضعیف میکند. جنگ حلنشده اعراب و اسرائیل، بهویژه تنشهای اسرائیل و فلسطین، همراه با خصومتهای مداوم در غزه و حملات اسرائیل به سوریه، حیفا را به نقطه پایانی نامطمئن برای هر کریدور اقتصادی مهم تبدیل میکند. علاوه بر این، وضعیت امنیتی خلیج فارس که با تنشهای آمریکا و ایران همراه شده است، ثبات مسیر پیشنهادی را بیشتر به خطر میاندازد. حمله اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، نوسانات منطقه ای را تشدید کرده و امکان سنجی IMEC را در میان چنین آشفتگیهای ژئوپلیتیکی مورد تردید قرار داده است.
دلایل موفقیت کریدور چینی در مقابل آیمک
در تضاد آشکار با کریدور غربی، موفقیت BRI در تمرکز آن بر یکپارچگی و توسعه اقتصادی است که عاری از درگیریهای سیاسی و نظامی است. چارچوب جامع و فراگیر این ابتکار به دنبال ایجاد روابط مسالمت آمیز و سودمند متقابل میان ملتهای مسیر جاده ابریشم است. BRI با اولویت دادن به توسعه زیرساختها و همکاریهای اقتصادی، ثبات و رفاه بلندمدت را ارتقا میدهد. با این حال، ابتکار ایالات متحده ارتجاعی و از نظر استراتژیک کوتهبینانه به نظر میرسد. اعلام شتابزده آن در اجلاس سران G۲۰، با هدف تضعیف BRI، نشان دهنده فقدان چشم انداز و برنامه ریزی منسجم است. زیربنای ژئوپلیتیکی IMEC بر اهداف اقتصادی آن سایه افکنده و آن را به ابزاری برای مانور سیاسی و نه یک ابتکار توسعه واقعی تقلیل میدهد. رویکردهای متضاد BRI چین و IMEC تفاوتهای اساسی در دیدگاههای استراتژیک آنها را برجسته میکند. در حالی که BRI نشان دهنده تلاشی جامع و فراگیر برای تقویت یکپارچگی و همکاری اقتصادی جهانی است، IMEC به عنوان یک پاسخ سیاسی، مملو از محاسبات اشتباه استراتژیک و بیثباتی ژئوپلیتیکی نمایان میشود. در حالی که جهان در این دوره در رستای رقابت استراتژیک حرکت میکند، موفقیت درازمدت این ابتکارات به توانایی آنها در ارتقای توسعه اقتصادی واقعی و همزیستی مسالمت آمیز بستگی دارد تا رویارویی و تسلط ژئوپلیتیکی.