آیا ایران از دایره کریدورها حذف شده است؟
هشدار روزنامه دریایی سرآمد به پادشاه چهارراه جهانی
دلایل بی علاقگی چین به قرارداد 25 ساله با ایران
گروه دریامحور - ایرج گلشنی- در شرایط فعلی کشور چین به قرارداد 25 ساله با ایران بی اعتنا شده است و به آن توجهی نشان نمی دهد. میزان تبادل کالا بین ایران و چین نیز به شدت کاهش داشته است و میزان تبادل کالای ایران و چین به حداقل ممکن رسیده است. دلایلی متعددی برای این کاهش مطرح می شود که می توان به مواردی اشاره کرد؛ مانند: تعطیلات پایان سال چینی ها و یا محدودیت های کرونایی در چین، موجب کاهش تبادل ها شده بود دقیقا در شرایطی که مرزهای چین به حالت نیمه بسته و ورد به آن با قرنطینه ممکن بوده است.
به گزارش اقتصاد سرآمد، اما دلایل بزرگ تری هم وجود دارد: طبق اعلام بانک جهانی، همه کشورها وارد یک رکود بزرگ می شوند که چین هم جزوی از آن هاست. طبق اعلام بانک جهانی، به غیر از امریکا، رکود 2023 دامن گیر همه کشورها خواهد شد. چین نیز در حال تجربه رکود است و رشد اقتصادی آن متوقف شده است. این می تواند دلیل مهمتری باشد برای کاهش تبادل تجاری بین ایران و چین، مشروط بر اینکه دیگر کشورها نیز دچار همین وضعیت شده باشند که البته در مورد روسیه صدق نمی کند.
کاهش تولید ایران به خصوص در مورد فولاد به دلیل نوسانات گاز در چندماهه اخیر و کاهش افت گاز که کارخانجات فولاد را با چالش روبرو کرد، دلیل بزرگ تری است زیرا کارخانجات ایران نتوانستند به قراردادهای خود با تجار چینی به موقع عمل کنند و تحویل کالا به آنها با دیرکرد همراه بود.
دلایل بی علاقگی چین به قرارداد 25 ساله با ایران
ما دلیل مهم تر از همه، بی علاقگی چین به قرارداد 25 ساله با ایران است تا «شریک استراتژیک» از زیر تعهدات خود به راحتی شانه خالی کند و کسی هم قادر به سوال یا اعمال فشار بر او نیست. دو نکته مهم بر این بی توجهی حاکم است:
اول: گرایش چین به کشورهای دیگر برای تامین نیازهای استراتژیک خود مانند گاز. گراییدن به عربستان و روسیه، سطح توقع چین از ایران را به شدت کاهش داده و آن ها با توجه به بازارهای جدید، چندان مایل به همکاری با ایران نیستند و شاید بتوان گفت که از قرارداد 25ساله خود پشیمان شده اند و این قرارداد فقط بر روی کاغذ می ماند و البته در مواردی که به نفع چین باشد، اجرایی خواهد شد.
دوم: ایجاد کریدورهای جدید، نقش بسیار مهمی برای بی توجهی چین به قرارداد دارد؛ زیرا دیگر ایران پادشاه چهارراه جهانی نیست و این خصیصه ژئواکونومیک را از دست داده است. نشان به آن نشان که اخیرا، توافق چین و روسیه برای تبادل گاز به امضاء رسید.
به گزارش اقتصاد سرآمد، روسیا الیوم خبر داده است که روسیه و چین یک توافقنامه بین دولتی برای تامین گاز از مسیر خاور دور امضا کردند که در این قرارداد سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز برای پکن تامین میشود.
وزارت انرژی روسیه در بیانیهای اعلام کرد که توافقنامه تامین گاز از مسیر خاور دور باید تصویب شود که به طور طبیعی با توجه به موقعیت استراتژیک این کریدور جدید، این توافقنامه از تصویب خواهد گذشت.
در سپتامبر گذشته، شرکت روسی گازپروم و شرکت چینی (CNPC) توافق کردند که پرداختهای گاز عرضه شده از طریق خط لوله قدرت سیبری به روبل و یوان انجام شود؛ که منطبق بر سیاست ارزی هر دو کشور است و نشان می دهد که این کریدور جدید هم به طور قطعی شکل خواهد گرفت.
در اوایل فوریه ۲۰۲۲، گازپروم قرارداد بلندمدتی با شرکت چینیCNPC برای تامین سوخت آبی از طریق مسیر جدید “Power of Siberia-2(پروژه ای که برای راه اندازی آن برنامه ریزی شده است) با عبور از مغولستان امضا کرد که به موجب آن صادرات گاز طبیعی روسیه به چین را تا ۵۰ میلیارد متر مکعب دیگر در سال فراهم خواهد کرد.
قدرت سیبری یک خط لوله گاز است که هدف آن پمپاژ گاز طبیعی از میادین خاور دور روسیه به چین است و عرضه از طریق آن به چین در دوم دسامبر ۲۰۱۹ آغاز شد و این خط لوله در سال جاری میلادی، با قدرت بیشتر کار خواهد کرد و میزان انتقال گاز روسیه به چین را به چند برابر خواهد رساند و بدین وسیله، بخش مهمی از گاز چین از طریق روسیه خواهد بود و نیازی به گاز ایران حذف یا به حداقل ممکن خواهد رسید.
روسیه دارای بزرگترین ذخایر گاز جهان است و تا قبل از جنگ با اوکراین، تامین کننده اصلی گاز اروپا بود. در پی تغییرهای ایجاد شده در مناسبات جهانی طی یک سال گذشته، گاز روسیه به جای اروپا به سمت چین سرازیر شد و به نحوی جنگ اوکراین، گریبان ایران را هم گرفت و باعث شد که مشتریان گازی ایران به سمت دیگر کشورها حرکت کنند و باعث ایجاد کریدورهای جدید و خطوط انتقال جدید نفت و گاز شوند.
کشور چین، کشوری است بر مبنای اقتصاد خالص. یعنی سیاست برون مرزی به معنای رفیق استراتژیک با هیچ کشوری ندارد؛ زیرا او رفیق استراتژیک دلار و یوان است و سیاست خارجی او مبتنی بر سود خالص است. هر جا که سود باشد، مسیر حرکت چین به همان سمت است و هر جا هزینه باشد، مسیر حرکت چین نخواهد بود.
انشعاب جدید گاز از روسیه به سمت چین، کافی است که نگاه چین از ایران با وجود قرارداد پر سر و صدایی که ایران بست، به سمت دیگری متمایل شود که انگار هرگز قراردادی بین ایران و چین نبوده است. گرایش چین به عربستان وعقد قرارداد بلندمدت با آن کشور نیز مزید بر علت است.
با این رویه، سال به سال وضعیت اقتصاد ایران بیشتر تحت فشار قرار می گیرد. روزگاری که پادشاه چهارراه جهان با قدرت ژئوپلیتیک خود، به جهانیان فخر می فروخت، گذشته است و سهم اثربخشی ایران بر کریدورها به حداقل ممکن رسیده است. با این وضعیت که در آینده بیشتر آثار منفی آن را تجربه خواهیم کرد و با راه اندازی بندر فاو از یک سو، اوج بندر گوادر، بندر فجیره و نیز بندر اخیر ترکیه و توسعه خطوط گازی که ایران را دور می زند، وضعیت بدتر خواهد شد. با این روند، سیاست اقتصادی و نقشه های جایگزین اقتصاد ما را به کدام سمت در این بازی شطرنج می کشاند، نکته ای است که برای ما روشن نیست. امیدواریم برای مسئولان اقتصادی کشور مشخص باشد.