printlogo


در نیروی دریایی صرفاً آموزش‌های اکادمیک کفایت نمی کند


کاپیتان محمدرضا تقوی فرهی - انگلیسی ها منشأ دانش دریایی بودند و ما این دانش را از آنها کسب کردیم. چرچیل زمانی که وزیر دریاداری انگلیس بود، یک عبارت معروفی گفته است:«برای ایجاد یک نیروی زمینی دوسال وقت لازم است، برای ایجاد نیروی هوایی سه سال زمان کافی است، اما برای ایجاد یک نیروی دریایی به ۵۰ سال زمان نیاز است». این کلام از کسی است در که در زمان خود سرآمد دریانوردی دنیا بوده اند. شما یک جوان را با سه سال آموزش می توانید خلبان یک جنگنده بار بیاورید. حال اگر بخواهید یک جوان را فرمانده یک ناوشکن کنید، حدود ۱۷ سال طول خواهد کشید که از بین ۱۰۰ نفر، شاید سه یا چهار نفر بتوانند فرمانده ناوشکن شوند.
در نیروی دریایی صرفاً آموزش های اکادمیک کفایت نمی کند و باید با تجریه همراه شود. در دوره ای، نفر اول دوره آموزشی دانشگاه، برای کار عملی وارد ناوشکن شد، اما به دلیل تهوع و عدم تحمل دریا در روز سوم از ناو اخراج گردید. پس صرفاً علوم دانشگاهی و شجاعت بسنده نیست و تازه بعد از فارغ التحصیلی و در بستر دریا، امکان آشنایی با دریا ممکن می شود. می دانید که چرا در دنیا حقوق فرماندهان دریایی بالاست در صورتی که، کارفرمایان مایل به این پرداخت نیستند؟ چون که یک فرمانده که بخواهد یک کشتی یک مالک را راهبری کند، قبل از آن، سالیان متمادی را در دریا گذرانده است تا بتوانند به وی اطمینان کنند.
تربیت نیروی انسانی دریا، زمانبر است. یک ملوان ساده، تا بخواهد یک ملوان حرفه ای شود، ۱۵ سال طول می کشد.
اعلام شده است که ما ۴۰۰۰ نفر نیروی دریانوردی کم داریم، چه فرآیند زمانی می تواند این کمبود را جبران کند؟
اجازه دهید یک مثال تلخ را عنوان کنم؛ زمانی که بنده در کنکور شرکت کردم، سهمیه پزشکی در کشور ۱۱۰۰ نفر بود و زمانی که فارغ التحصیل شدم، سهمیه پزشکی کشور  ـ طی ۵ سال ـ به ۸ هزار نفر افزایش یافت. به زعم بنده، در کشوری که در سال ۱۱۰۰ نفر پزشک نمی توانست فارغ التحصیل شود، افزایش تعداد فارغ التحصیل طی یک مدت کوتاه نشان از افت کیفیت تحصیل می باشد.
افزایش تعداد به قیمت کاهش کیفیت منجر به افت فرهنگ و استهلاک زیرساخت های دریایی کشور خواهد شد. نباید کیفیت قربانی کمیت شود. هرچند آمار اعلامی درست است. سازمان دریانوردی جهانی، نیاز به بیشتر ۳۰ هزار افسر نیروی دریایی علاوه بر دریانورد در جهان را اعلام کرده است. چرا که دریانوردی شغل بسیار سختی است و نسل جدید حاضر به تحمل این سختی ها نیست. بنابراین باید به دریانوردی بها داده شود. امکان جبران ۴ هزار نیروی کمبود در کشور وجود دارد، اما زمان بر است. دوره آموزش اولیه آنها، حدود ۴ تا ۵ سال طول می کشد، ۵ سالی هم باید در دریا تجربه کسب کنند. هرچند که در ناوها، افسر سوم، افسر دوم، افسر و هم کاپیتان نیاز است که افسر سوم، مربوط به مرحله بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده است.
زمانی که کشور تحریم شد، نوک حمله تحریم ها متوجه دریاست. در دریا با فاصله ۱۲ مایل از ساحل، وارد آب بین المللی و تحریم می شوید. اولین جایی که تحریم شد، دریا بود و وقتی از ۱۰۰ کشتی، فقط ۳۰ کشتی وارد دریا بشود، مشخصاً ملوان هم بیکار می شود.
تعداد ۴ هزار نیروی مورد نیاز، یک برآورد برای آینده براساس نیروی در حال بازنشستگی است. اگر امکان لازم فراهم شود، می توان از بین بازنشستگان، نیروی لازم را فراهم آورد. در حالی که فعالیت دریایی را برای بازنشستگان نیروی دریایی مسدود کردند، در دنیا بعد از بازنشستگی، با یک دوره آموزشی ۶ ماهه، بازنشستگان نیروی دریایی را تبدیل به کاپیتان های کارآزموده‌ای برای کشتی های تجاری می کنند. همچنین از ملوان های جویای کار موجود، هم می توان بعد از آموزش های لازم، به دلیل تجربه زیسته آنها بهره‌گیری کرد. فقط باید آموزش‌های مناسب تغییر موقعیت شغلی در دریا را برای آن‌ها ارائه داد. در حال حاضر، بسیاری از نیروهای کار دریایی بازنشسته و یا جویای شغل آماده به کار در کشور وجود دارد که اراده ای باید وجود داشته باشد تا این گروه‌ها را جذب کار کند و کمبود نیروی کار مرتفع گردد.
وقتی در کشور یک وزارتخانه جامع دریاداری نباشد و سازمان های مختلف دریایی هریک سمت و سوی جداگانه خود را می پیماند و  تصمیمات آن‌ها در محدوده سازمانی محدود باشد و منافع ملی لحاظ نگردد، دچار همین تشتت و سردرگمی خواهیم بود. در نهایت باید یک خط سیر مبتنی بر استراتژی و برنامه های ملی در یک سازمان واحد و توسط نیروهای علمی و فنی و دریادیده کشور در یک دوره زمانی طولانی برای امور دریایی کشور پی گرفته شود.
تعیین استراتژی امر پیچیده‌ای نمی‌باشد، اخیراً که استراتژی دریایی کشور استرالیا را مشاهده می‌کردم، در سه صفحه استراتژی دریایی استرالیا توسط بیش از ۱۸۰ دریادار و دانشمند تنظیم شده است. استراتژی یعنی پیگیری یک امر بزرگ و درازمدت؛ یعنی اینکه آیا قصد داریم در دریا ماهی تولید کنیم و یا صرفاٌ ماهیگیری کنیم؟ یا قصد تولید ثروت از دریا را داریم یا قصد سرمایه گذاری در بیابان را داریم؟ استراتژی بر مبنای منافع ملی تنظیم می‌شود. در حال حاضر هم وجود دارد، اما شفافیت و وضوح کافی ندارد که برای همه عیان باشد و هرکسی نباید بنا به تخصص و زمینه کاری کل کشور را درگیر موضوعات شخصی و جناحی کند.