روزنامه نگار قشمی به «روزنامه دریایی سرآمد» میگوید:
پولداری یک شبه مرد فقیر در جزیره قشم
گروه جزایر - رشاد عقیلی - از دو سال پیش که در این محله ساکن شدم هر روز صبح که از مسجد خارج میشدم مرد بلوچ لاغر اندام و فقیری را مشاهده میکردم که در میان زبالهها دنبال رزق و روزیش میگشت و در کنار این کار و تلاشش یکسره قرآن ورد زبانش بود، زیباترین صفتش این بود که در عین نداری از هیچکس گدایی نمیکرد، نمیدانم ولی شاید با فروختن همین بطریهای پلاستیکی و کارتونها رزق و روزیش را در میآورد، چند بار خواستم با او هم صحبت شوم و از قرآن خواندنش در عین جمع کردن بطری وکارتنها فیلم بگیرم ولی انگار اجازهی این کار را نداشتم و هر دفعه بنابر احساس درونی خودم منصرف میشدم، همیشه به این فکر میکردم که خدایا چرا در بین اینهمه انسانی که در این محله وضع مالی خوب و زندگی مرفهی دارند یکنفر باید در چنین وضعیتی باشد!
رشاد عقیلی، روزنامه نگار در نوشتاری به روزنامه دریایی نوشت: یک شب که از نماز عشا به خانه باز میگشتم تا خواستم درب حیاط را باز کنم و وارد آپارتمان بشوم ناگهان مرا صدا زد:
برادر! برادر! دو روزه هیچ غذایی نخورده ام از گرسنگی توان راه رفتن ندارم اگر برایم غذایی بیاوری دعا میکنم هرچه میخواهی خدا به تو بدهد!
تا با چنین صحنه ای مواجه شدم دست و پایم لرزید و عذاب وجدان شدیدی گرفتم که چرا باید یکی در نزدیکی من اینهمه فقیر و گرسنه باشد و من هر روز بدون اینکه جویای حال و نیازش شوم از کنار او بی تفاوت رد بشوم، به او گفتم چشم الان برایت غذا میآورم مرا ببخش که تو اینهمه گرسنه بوده ای و من از حالت بی خبر بودهام،سریعا از آسانسور بالا رفتم و وارد منزل شدم و شرح ماجرا را برای همسرم گفتم و اینکه باید برای این فقیر گرسنه غذایی آماده کند.
همسرم برایش غذا آماده کرد و در یک ظرف گذاشت، غذ ا را همراه با یک بطری آب برداشتم و به سمت درب حیاط حرکت کردم، هنوز منتظر من گوشهای نشسته بود، تا مرا همراه غذا دید خوشحالی در صورتش هویدا شد، غذا را به او دادم و تصمیم گرفتم هر شب برای او غذا ببرم و در حد توانم به او کمک کنم و بعد هر نماز هم از خدا عاجزانه میخواستم برای برطرف شدن فقرش او را یاری کند، و به برکت قرآن که همیشه ورد زبانش هست او را مدد و نصرت ویژهای بکند.
یک شب که با او صحبت میکردم گفت اهل یکی از مناطق دور افتادهی بلوچستان است و خانواده اش در کپر زندگی میکنند،
روزها و شبهای این مرد فقیر به همین منوال میگذشت تا اینکه یک روز صبح که از شدت گرمای تیرماه تابستان قشم در محوطه ی فضای سبز مرکز خرید سام و زال مشغول استحمام و خنک کردن خود با شلنگ آب همین محوطه بوده و مشغول خواندن قرآن هم بوده یکی از هم وطنان دوربینش را روشن میکند و در همین حالت از او فیلم میگیرد، مردی فقیر و لاغراندام و ژولیده در حال استحمام با شلنگ آب در یک مکان عمومی در حال تلاوت قرآن!
در حین فیلمبرداری با او مصاحبه میکند و جویای حالش میشود و مرد فقیر هم شرح حال فقر و زندگیش را در چند کلام در جلو دوربین این بلاگر هم وطن بازگو میکند،از او میخواهد که شماره کارت و اسم و فامیلش را هم در حین صحبت کردن برای مخاطبان بیان بکند،
کلیپ این مرد فقیر را در صفحات مجازی میگذارد و کمکهای مردمی و خیرین آغاز میشود، اواخر دهه ی محرم است و ایرانیان مشتاق عمل و ثواب و کمک به مستمندان در این اوقات ویژه هستند،
کلیپ در صفحات مجازی دست به دست و استوری میشود و سیل کمکهای مردم قشم و باقی نقاط ایران به این فقیر مستحق آغاز میشود، ما هم کلیپ این هم وطن نیازمند را در صفحات مجازی مشاهده کردیم و با یکی از دوستان اهل مسجد سام و زال به دیدن این همسایه ی فقیر رفتیم و جویای حالش شدیم و از او پرسیدیم که آیا از سیل کمکهای مردم آگاه شده یا نه که اظهار بی اطلاعی کرد! موضوع را برایش شرح دادیم و از او خواستیم که روز بعد از عاشورا که بانکها باز میشود همراه ما به بانک بیاید تا از وجوه واریزی به حسابش آگاه شویم، دوستم اول صبح امروز چهارشنبه ۲۷ تیر با ماشین به دنبالش میرود و او را سوار میکند و به بانک ملی قشم وارد میشوند همه ی کارکنان بانک تا فقیر را میبینند به احترامش بلند میشوند چون کلیپ قرآن خوانی او و مصاحبه و شرح فقرش را در فضای مجازی مشاهده کرده بودند،
حساب و وجوه واریزی را چک میکنند تا آن لحظه هم وطنان و خیرین به این مرد فقیر بلوچ دو میلیارد و خوردهای تومان کمک کرده بودند ، تا از این مبلغ مطلع میشود در محوطه ی بانک سجده ی شکر به جا میآورد ، برای احتیاط و امنیت بیشتر کارمندان بانک صلاح میدانند که کارت جدیدی برای او صادر کنند و سقف وجه برداشتیش را محدود میکنند تا کسی از این فقیری که خدا به برکت تلاوت قرآن به او چنین کمکی کرده سوء استفاده نکند، مقداری پول نقد از حسابش برداشت میکنند و به او می دهند.
دوستم با خانواده اش در بلوچستان ارتباط برقرار میکند و موضوع را به آنها اطلاع میدهد و همراهیش میکند تا به اسکله برود و به سلامتی و امنیت با دستانی پر انشاالله به شهر و دیارش باز گردد.
ای که هستی مستمند و در نیاز
پس مشو غافل ز قرآن و نماز
آدمی را می دهد قرآن نجات
ذکر و تسبیح و مناجات و صلات
برکت روزی نه اندر کوشش است
بلکه در ذکر خدا در پوشش است