شوشی؛ روایت یک نمایش موسیقیایی
طاهره رضایی
دکترای زبان شناسی
شوشی نمایش موسیقیایی همراه با رقص است که در گذشته منحصراً در مراسم عروسی اجرا میشد، اما امروز در مراسم نوروز صیاد در روستای سلخ اجرا میشود. این نمایش در تاریخ 14/12/1401 با شماره 2824 در فهرست آثار ناملموس به ثبت ملی رسیده است. هیچ مرجع مکتوبی در مورد آن در اختیار نیست. نمایش شوشی را میتوان از جمله نمایشهای آیینی نامید که از نشانههای نمادین آن اطلاعات چندانی در دست نیست. بنا به شواهد زنده میتوان شوشی را در گذشته آیین نمادین و پایان بخش مراسم عروسی و امروز پایان بخش مراسم نوروز صیاد دانست. خاستگاه آن هر کجا باشد با یکی از مهمترین جشنهای این مردم عجین شده و بخشی از باورهای بومی آنها را در خود جای داده است که جنبههای متفاوتی از آن مانند نماد شناسی و موسیقی بدون شک هنوز جای مطالعه بسیاری دارد. تمام لحنهای این نمایش با ساز نواخته میشوند و آوازی آنها را همراهی نمیکند. دهلها نواختن را آغاز میکنند و نی جفتی اندکی بعد با آنها همراه میشود. در شوشی موسیقی نقش پایه و اصلی را ایفا میکند تا آنجا که بدون آن اجرای نمایش امکان پذیر نیست. نوازندگان متناسب با ورود شخصیتهای نمایش شروع به نواختن میکنند و دقایقی بعد گروه بازیگرها با چهرههای مبدل رقص کنان وارد میشوند. آنها به نرمی و با حرکات موزون و نمایشی قدم برمیدارند و به اطراف نگاه میکنند گویی به دنیای ناشناخته قدم گذاشتهاند. پیشاپیش آنها دو مرد با لباسهای بلند و با صورتهایی که با آرد سفید شدهاند و کلاههای بلند بافته شده از برگ نخل، در حالی که هر یک برگ نخلی در دست دارند وارد میشوند؛ آنها را پیرمرد شوشی یا جنگلی مینامند. در پی آنها دونفر در قالب گرگ و روباه میآیند و بعد از آنها نوبت ساربان و پسرش است که افسار یک شتر ساختگی را در دست دارند و ساربان با پسرش افسار شتر به دست آن را هدایت میکنند. دو نفر دیگر نیز به به شکل گاو در آمده و شتر و ساربان را دنبال میکنند. پشت سر آنها بازیگری با لباس سفید بلند و یک سینی بزرگ وارد میشود این شخصیت آرام و بی صورت با سر بزرگ سیاه کم سپی نامیده میشود که چرخان و نرم نرمک با ریتم دهلها وارد میشود. مفهوم واژه کم سپی ناشناخته است ولی شخصیتی که به این اسم نامیده میشود در واقع نمادی از یک روح آمده از عالم ارواح است و آخرین بازیگر شخصیتی با لباس سفید و بلند است که صورتش پوشیده در یک سربند سفید است و آن قسمت از صورتش که پیداست نیز با آرد سفید شده؛ او را نماد باروری میدانند. ورود این گروه با آرامش و هیجان همراه است. گروه بازیگران رقصان و به آرامی وارد جمع میشوند. چند دقیقه که از ورودشان گذشت دو بازیگر نقش پیرمرد یکباره به نوازندهها حمله میکنند و با برگهای نخل که در دست دارند تظاهر به زدن آنها میکنند تا آنها را از نواختن بازدارند. سایر بازیگران نیز وارد جمع تماشاگران شده شروع به جست و خیز میکنند. برای خنداندن حاضران بازیگران به راههای گوناگون متوسل میشوند. بالاخره یکی از شرکت کنندگان اعتراض میکند که چرا ساز و آواز آنها را بر هم زدند و اینجا تنها دو بازیگر شوشی با این شخص وارد گفتگو میشوند. دو پیرمرد گروه شوشی با صدای بلند توضیح میدهند که از پشت کوه و جنگل و دریا یا جای دیگر میآیند و از صدای جمعیت بیدار شده و به محل تجمع آنها آمدهاند تا ببینند چه خبر است. یکی از تماشاگران نیز با صدای بلند سعی میکند دلیل این تجمع را برایشان شرح دهد و آنها را راضی به آواز و پایکوبی با مردم کند. در نهایت بازیگران و شرکت کنندگان به تفاهم میرسند و نوازندگان دوباره شروع به نواختن میکنند.
حرفه هیچ کدام از این افراد بازیگری نیست ولی در عین حال این افراد باید تواناییهای خاصی در رقصیدن، خنداندن حاضران، پویایی و جنب و جوش به هنگام بازی را داشته باشند. آنها عمدتاً از ماهیگیران و مردان کار و بازاراند با این حال قادرند مردم را بخندانند و سرگرم کنند. آنها با این موسیقی و رقص آشنا هستند و به خوبی با آن میرقصند و بابت این کار دستمزد دریافت نمیکنند.