printlogo


روایتی از روستای سرریگ جزیره قشم به «روزنامه دریایی سرآمد»
تجربه نگاری از «سنت های بومی» نوروز دریا

یوسف گرمایی 
روایتگر فرهنگ عامه در جزیره قشم
این روایتی است از روستای سرریگ جزیره قشم؛ روز یکشنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۹۶ خورشیدی برابر با بیست و سوم شوال ۱۴۳۸ هجری قمری و هجدهم ژوئیه ۲۰۱۷ میلادی، «پنج در هفتادی گرما» بود. جهت اطلاع مخاطبان نوشتار حاضر، این تاریخی که در آخر نوشتم، پنج در هفتادی گرما شاید برای بعضی از افراد، سئوال پیش بیاید که این چه نوع تقویمی است؟ 
این حساب خیلی قدیمی، به تعبیر جزیرتی ها «سال میهان» است؛ به این صورت که صد روز شهریماه، صد روز دمستون (زمستان)، صد روز جووا و شصت و پنج روز گرما، در مجموع ۳۶۵ روز یک سال میهان را تشکیل می دهند. 
قدیمی ها بیشتر کارهاشان رو همین حساب تقویمی بود. مثلاً از دهی دمستون (زمستان) تا پنجاهی جووا، فصل باران بود. پیش بینی شان هم برای باد و باران خیلی دقیق بود؛ مثلا بیستی یا سی ای، بارانهای خوبی می آمد. ده روز چهلی، باران رگباری بود. شبانه روزی می بارید تا چهلی پایان می یافت؛ همه چیز روی حساب بود.
از پنجاهی برای زمستانی سرد آماده می شدند؛ به جمع آوری هیزم و مایحتاج زمستانی می پرداختند. زیرا، شصتی زمستان سرمای سختی داشت؛ خلاصه از اول هشتادی، مردم انتظار یک طوفان سهمگین را داشتند به نام شمال. دریاورزان در ایام هشتادی، کم کم از رفتن به دریا خودداری می کردند و منتظر این طوفان می ماندند. اگر این طوفان نمی آمد، تا آخر نودی به دریا نمی رفتند. کارهای دیگری مثل کاشتن نخل از اوایل جووا یا اواخر شهریماه شروع می شد. اول شهریماه سال نو می شد یعنی همان نوروز دریایی.
نوروز حال و هوای خاصی داشت. مراسم و آداب و رسوم خاصی برگزار می شد. تدارک مراسم نوروز از یک روز قبل شروع می شد. خانه تکانی، جارو کردن حیاط و کوچه ها رنگ کردن و گلک زدن.
گلک یا خاک سرخ هرمز نوعی رنگ قرمز است؛ خیلی از چیزها را را با استفاده از آن، رنگ می کردند؛ اینگونه به صورت نمادین، سال کهنه را بیرون می کردند و به استقبال سال نو می رفتند. برخی از کارها، از چند روز قبل از نوروز شروع می شد. مثلا خرید لباس نو برای بچه ها و بزرگترها، زنها هم برای خودشان و دخترها لباس نو می دوختند. بزرگترها مشغول تمیز کردن خانه و به فکر برگزاری مراسم نوروز بودند. حتما باید بز یا خروس برای ذبح نوروز تهیه می کردند. 
آنهایی که وضع مالی خوبی داشتند، بزی قربانی نموده و بین فامیل و دوستان تقسیم می کردند. کسانی هم بودند که به قصد ایجاد درآمد و برای فروش گوشت کهره ای(بز نر جوان) را ذبح می کردند اما غذای اغلب خانواده ها در نوروز، گوشت خروس بود؛ حتی برخی خانواده ها از ماه ها قبل از نوروز، خروسی را برای این روز نگه می داشتند. 
کوچک ترها از روزهای قبل دغدغه یافتن گلک را داشتند و در جستجوی گلک بودند؛ چون هر کسی خاک گلک را نداشت. منبع اصلی تهیه گلک، پیش نجارها گیر می آمد؛ نجارها از گلک برای خط کشی بر روی چوب استفاده می کردند.
 تا زمان فرا رسیدن نوروز، همه چیز آماده بود. خانه تمیز، کوچه ها تمیز و روستا یک حال و هوای دیگری داشت. بعد از نماز عصر، شروع می کردند برای رنگ کردن با همان گلک؛ از مرغ و خروس گرفته تا شاخ بزها، درختان درب خانه ها و حیاط منزل، یک علامت ضربدر می زدند. حتی به سینه و پیشانی خود هم علامت می زدند و نمی شستند تا روز بعد که همان نوروز بود.
هنگام اجرای رسم شنا و آبتنی در آب دریا، علامتهایی که بر بدن خود زده بودند، شسته می شد؛ اصلی ترین بخش مراسم نوروز، همین رسم رفتن به دریا و شستن جسم و جان در آب پاک دریا بود. حتما از کوچک تا بزرگ، همه باید می رفتند و جسمشان را به زلال آبی دریا می سپردند.
بزرگترها، حتی پیران و نوزادان را هم به دریا می بردند؛ بچه ها شب نوروز، از خوشحالی، خواب نداشتند. لحظه شماری می کردند تا صبح بشود و مراسم نوروز آغاز گردد؛ صبح نوروز همه لب دریا جمعشان، جمع بود. معمولا زنها و دختران در فاصله ای دورتر از مردها یا در صبح زود یا بعد از غروب آفتاب به دریا می رفتند. قبل از این که به دریا بروند با خود هر نفری یک دانه پیاز، چند دانه رطب و کمی جو می آوردند و به دریا می ریختند. خلاصه آن روز، تا شب به نوبت کنار دریا بودند تا تن و جان خود را به امواج خلیج فارس بسپارند. 
نوروز، صیادان برای صید به دریا نمی رفتند، مردم غذاهای دریایی نمی خوردند و آبزیان مصرف نمی کردند. نوروز دریا گرچه یک مراسم مذهبی نبود ولی سنتی زیبا و به یاد ماندنی بود. هم اکنون در روستای سلخ، هنوز هم این مراسم به اسم نوروز صیاد برگزار می شود.
در حساب مردمان جزیره، هنوز هم «پنج در هفتادی گرما» روز نوروز هست؛ گرچه دیگر مراسم خاصی نیست ولی به همین بهانه به دریا برویم؛ زیرا پزشک ها معتقدند «آب دریا برای درمان برخی از بیماری ها مفید است.»