printlogo


«روزنامه دریایی سرآمد» بررسی می کند؛
ایران امروز روی  شانه های دریا ایستاده است؟

درآمدی بر پرونده اقتصاد سرآمد برای«نوروز دریا و گاهشماری دریایی خلیج فارس»
​​​​​​​مهدی ده دار
پژوهشگر پیشرفت دریاپایه
«امروز ما همچو کودکی هستیم که روی شانه های موجوداتی عظیم ایستاده ایم»؛ این تعبیر شاعرانه، نقل به مضمون گفته یکی از فیلسوفان فرانسوی قرن دوازدهم میلادی است که روایتی زیبا و استعاری از «پارادوکس های ادارکی» انسان امروزین نسبت به طبیعت و جهان پیرامونش به ویژه در حوزه مباحث تمدنی را ارایه می دهد. 
اگر در عصر اطلاعات، ما می توانیم دورترها را بهتر ببینیم، صرفا نه از جهت قدرت هوشمندی بشر امروزی است بلکه دید عمیق تر و گسترده تر نسل کنونی نسبت به گذشتگان، بدان دلیل است که به برکت دانش جمعی پیشینیان و عظمت بینشی آنها نسبت به جهان خلقت، بر روی شانه های هزاران ساله انسان تکامل یافته، ایستاده است و چشم انداز وسیع تری را با عینک دانش مدرن، تماشاگری، ادارک و تجزیه و تحلیل می کند؛ البته با چاشنی خداباوری و درجه ایمان کمتر از بشر باستانی!
در سرزمین ایران نیز که میراث دار یکی از کهن ترین و غنی ترین تمدن های بشری است، اقیانوس بیکرانه فرهنگ بشری و میراث کهن علمی در زیست بومی ساحلی با تعبیر امروزین «دانش بومی»، در هم آمیخته و موجب شده تا در این آوردگاه آبی بیکرانه، همزیستی معناداری را زیر چتر گسترده ای از نمادها و اسطوره ها و آیین های باشکوه انسانی، تجربه نماییم؛ بی آنکه از لذت کشف رمز و رازهای آن، آگاهانه مطلع شویم.  
شوربختانه دهه ها و سده ها سال کوشش در امر پژوهش و پویشگری توسط جامعه علمی ایران که تحقیقا چندان نیز همنشین دریا نبوده اند، نتوانسته از جعبه سیاه کشتی تمدنی ایران در حوزه هایی همچون نجوم، گاه شماری، زیست ساحل نشینی و دریانوردی و همچنین طب و پزشکی باستانی این سرزمین افسانه ای، رمزگشایی کند که هر حوزه اش، پیشینه ای هزاران ساله دارد؛ این نقیصه، علت های بی شماری دارد که در این مقال نمی گنجد.
پیشتر سرمقاله های آتشین نقادانه و یادداشت های آسیب شناسانه بسیاری در همین روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد به نقل از صاحب نظران و کنشگران علمی و فرهنگی و اقتصادی منتشر شده است؛ بارها در همین رسانه گفته ایم که ایران امروز در سیطره طوفان عافیت افزای «خشكي اندیشی» گرفتار آمده است؛ خشكي نشيني، خشكي پوشي، خشكي‌خوري، سفر در خشكي، زیستن و تفريح در خشكي و هزاران خشک رفتاری، خشک گفتاری و خشک پنداری! اين است كه فرهنگ فكري و الگوی نهادینه شده رفتاري ما، خشكي‌گراست. آنقدر گرايش به خشكي داريم که از اقیانوس و دريا و زندگي ساحل نشینی و تفريح در دريا و سفر دریایی، چندان اطلاعي نداريم و به همين دليل، براي گرايش به دريا، انگیزه چندانی نیز در فرهنگ عمومی ایرانیان و حتی نظام حکمرانی، وجود ندارد.
شاید برای گرفتن عکس یادگاری و تولید محتوای فخرفروشانه در عرصه گردشگری، تا دم ساحل مي‌رويم و مثلا عیش و نوش مي‌كنيم، اما کششی درونی نیست تا قاطبه شهروندان جامعه ایرانی را ببرد تا عمق دريا. گرايش و كشش به سمت دريا نيست؛ اين‌ها نشانه بیماری خاموش فقر فرهنگی مبتنی بر «دریاگریزی» است. نه تنها فرهنگ گرايش به دريا در ايراني‌ها كم است بلکه دریاگریزی در دی ان ای و کروموزوم اغلب ایرانیان، درونی سازی و نهادینه شده است. به طور کلی، دو دليل عمده و بزرگ می تواند داشته باشد؛ اول، تلاش تاریخی استعمار براي منزوی کردن کشوری با پیشینه تمدنی شناخته شده با روش دور كردن ايرانیان از دريا. دشمنان ذاتي تمدن ايرانی، هم در عرصه ادبیات و هنر و هم در میدان رسانه و نبرد روایت ها، طوري فرهنگ‌سازي كردند كه ايرانيان از دريا بترسند و حتی به دريا گرايش ذهنی هم نداشته باشند. زيرا، ايرانيان با داشتن سه درياي اقتصادي (خزر- خليج فارس و عمان) و راهگذرهای شمال به جنوب و شرق به غرب مي‌توانند به بالاترين حد از ثروت آفرینی و پیشرفت تمدنی، برسند. نظام استعماری جهانی به ویژه غربی ها ابتدا تلاش كردند كه ايرانيان را از دريا محروم كنند و با تقسيم خاك ايران و تغییر مرزهای سیاسی در خاورمیانه، به نحوي کنشگری نمایند كه مزيت دريايي ايران را در رقابت های جهانی بگيرند؛ كما اين‌كه هم اكنون نیز همچنان، چنین ايده ها و آرزوهایی را دارند. هر چند تمال و کمال، نتوانستند، اما ناموفق هم نبوده اند. بنابراين، از حربه فرهنگ استفاده كردند و موفق هم شدند. دليل ديگر این دریاگریزی در ادامه همان دکترین استعماري، بیگانگی و عدم گرايش ساختار حکمرانی کشور –به ویژه صداوسيما، وزارت فرهنگ و ارشاد و حتی ارگان های دریایی کشور به عنوان متولیان توسعه دریامحور- در زمینه فرهنگ‌سازي براي درياست كه سال‌هاست ادامه دارد و متاسفانه همچنان بیگانگی و بي‌توجهي آنان به دريا در اين ارکان فرهنگ‌ساز ادامه دارد. وزارت آموزش و پرورش در اين رابطه كه تقریبا دور از ساحل نشسته است و تقریبا تماشاچی امواج است! هزاران نهاد و ارگان فرهنگی و انجمن علمی و كانون های مرتبط با جامعه مدنی از اين فعاليت دور هستند و به طور كلي، فرهنگ سازي براي بازگرداندن ايرانيان به سمت دريا، تحقیقا بدون صاحب و متولی است!
بر خلاف خشکی نشینان 70 میلیون نفری این سرزمین، اما برای مردمان ساحل‌نشین کمتر از ده میلیون نفری ایران، دریا به گونه‌ای دیگر معنی می‌شود. از لحظه چشم گشودن تا هنگامه‌ی مرگ، در کنار دریا زندگی کردن، این پهنه‌ی آبی را به یکی از اعضای خانواده آنها تبدیل کرده است. عضوی که در روزهای شادی‌اش نان را بر سفره آنها می‌گذارد و در روزهای غم و اندوهش، جان ستانی می کند و کشتی زندگی دریاورزان و ساحل نشینان را به مقصد اعماق تاریک خود، فرومی بلعد.
نیاکان باستانی ساحل نشینان دریای پارس، روزهای پایانی تیرماه و اوایل ماه امرداد هرسال( بنابر برخی اسناد تاریخی و پژوهش ها؛ ۹ امرداد) را به نام «نوروز دریا» می‌نامیدند و آن را روز شروع دریانوردی قرار داده بودند، در این روز كه آغاز آرامش آب‌ها و بهار دریا بوده است، جشن می‌گرفتند؛ کرانه نشینان شمال و جنوب خلیج فارس در این روزهای نوروز تابستانی با گل و گیاه و شاخه سبز درختان به کرانه آب های ساحلی می‌رفتند و پس از شكر و سپاس به درگاه خداوند كه دریا را برای آنها آفریده و آن را رام و مسخر آنان ساخته است، گل و گیاه و میوه‌ها را با نیت نذر فرشته آب و دریا، به پیشگاه اهورامزدا هدیه می‌كردند و در ادامه نیز، به جشن و پایکوبی و شادمانی دسته جمعی می‌پرداختند؛ آنان پس از یك روز برپایی جشن، به بنادر و جزایر و سواحل محل سكونت خود باز می‌گشتند و از فردای آن بر اساس یک گاهشماری مدون، با امید فراوان به فره ایزدی، سفرهای دور و دراز دریایی خود را آغاز می‌كردند.
روایتگری از آیین کهن «نوروز دریا» و گاهشماری باستانی دریاورزان و ساحل نشینان جنوب ایران در عرصه پژوهش و تحقیق و تولید محتوا، تقریبا کمیتش لنگ است و کشتی ش، در گل و لای فراموشی، گرفتار و «لاهم» (لنج به گل نشسته) مانده است! 
این آیین باستانی هم اکنون در برخی روستاهای ساحلی جزیره قشم( با محوریت روستای سلخ در ساحل جنوبی این جزیره)، بندر تاریخی کنگ و مناطقی دیگر از کرانه ساحلی جنوب ایران، تاحدودی زنده و پربرجا مانده که می توان با حمایت حداکثری ارگان های دریایی و همگرایی و همداستانی دوستداران فرهنگ و تمدن ایران زمین به ویژه فعالان بخش خصوصی صنایع دریایی، به عنوان یک «دانش بومی و میراث ناملموس» در فهرست میراث مشترک بشری، ثبت و ضبط شده و به صورت یک آیین فراگیر جهانی مورد توجه قرار گیرد و ثبت پرونده آن با رویکرد برندسازی «آیین های دریایی؛ نماد صلح و دوستی» به نام ایرانیان باستان در مجمع عمومی سازمان بین المللی دریانوردی نیز مورد پیگیری و ثبت جهانی قرار گیرد. آنچه در این ویژه نامه تقدیم نگاه و اندیشه شما مخاطبان ارجمند می شود، شامل گزارش ها، مطالب و یادداشت های کارشناسان و پژوهشگران حوزه دریایی و فرهنگ عامه استان هرمزگان را در پرونده تخصصی «اقتصاد سرآمد» برای واکاوی، بازاندیشی و پاسداشت این میراث باستانی و تمدنی به بهانه فرا رسیدن نهم مردادماه، میعادگاه آغاز سال جدید دریایی در میان ساحل نشینان جنوب ایران است که در ادامه می خوانید: