printlogo


موازنه قدرت در غرب آسیا


علی مظفر- آمریکا؛ به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برخورداری از قدرت مسلط نظامی و اقتصادی، مدعی رهبری جهان شد و تداعی قدرت مطلقه در سطح جهان برای این کشور، باعث ماجراجوییهای گسترده ای در نظام بین الملل شد. عدم وجود قدرت های بازدارنده؛ رد پای جاه طلبی، کشتار و جنگ افروزی آمریکا را در جای جای جهان به ویژه سومالی، عراق و افغانستان باز کرد و به تبع آن، دامنه فاجعه آفرینی ینگه دنیا  به سمت و سوی عدم ثبات و ناپایداری صلح جهانی کشیده شد.
در چنین شرایطی؛ خاورمیانه به انبار باروت آماده انفجار در سطح منطقه تبدیل گردید و گماشتگان، مزدوران و رژیم اسرائیل به عنوان فرزند ناخلفش در غوغا سالاری مجری طرح های آمریکا در منطقه شد، مخالفت‌های گسترده با یکجانبه‌گرایی‌های آمریکا در منطقه و نیز شکست رویاهای این نظام فاجعه آفرین، کشورهای جهان را معتقد به مهار این کشور لجام گسیخته برای شکل گیری توازن قوا در جهت خروج از نظام تک قطبی جهان کرد. 
و چنین شد که جهان منطقی، نظام بین الملل، امنیت طلبی و تضمین بقاء را از راه  خودیاری با ارائه طرح موازنه قدرت، موجه دانسته و راه غلبه بر نظام تک قطبی فاجعه آفرین را، قرار دادن قدرت در برابر قدرت عنوان کرد. برای آنان مهمترین ویژگی نظام  بین الملل باز تولید امنیت در جهان بود و «توازن قدرت» یگانه راه برای خروج از زیر سیطرهء آمریکایی که در کنار خود قطبهای اقتصادی، چین و هند و در ابعاد تکنولوژی برتر نظامی ایران را به تماشا نشسته بود.
ایران که در گام نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی عراق به اشاره آمریکا را در کارنامه خود داشت جنگی که تسلیحات و تجهیزات وی به طور کامل وابسته به غرب بود و از سویی ناامنی سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و دیگر کشورهای منطقه را در ابعاد تحولات جهانی نظاره گر بود، چاره ای جز تقویت قوای خود در جهت رفع مسایل مهم و دغدغه‌های اصلی خود در نظام روابط بین‌الملل حول محور امنیتی و تجهیزات دفاعی نداشت و زمانی که مولفه‌های جغرافیایی،‌ سیاسی و راهبردی در سیاست دفاعی و امنیتی خود را تغییر داد در شکل‌بندی ژئوپلتیک جهانی نیز تغییر دیدگاه ملموس را مشاهده کرد. 
ایران در گردونه نظام روابط بین الملل معتقد به ارتقاء سطح موازنه قوای منطقه بود. چرا که دود آتش صحنه رقابت میان قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در کشورهای همسایه بی گمان برای ایران نیز آزاردهنده بود، لذا اولویت سیاست خارجی ایران، قدرتمندی در سطح منطقه و جهان به عنوان افق چشم انداز خاموش مورد توجه و هدف قرار گرفت و به این باور نیز رسیده بود که موضوع موازنه قوا در منطقه خاورمیانه از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر امنیت خود، منطقه‌ و نظام بین‌المللی خواهد بود.
بر این اساس، در گام نخست، ایران به دنبال صفر کردن مشکلات خود با همسایگان برآمد و چون احتمال تشدید برخوردها و تعارضها با سایر قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای و تقابل مستقیم با رژیم اسرائیل را در افق چشم انداز آیندهء خود می دید  با موقعیت بخشی به قدرت منطقه‌ای از طریق همکاری مستشاری با کمک به کشورهایی همچون عراق، سوریه و لبنان در صدد توازن قوا شد و در این راستا در جهت توجه به دشمن اصلی خاورمیانه و منطقه با ظرفیت های ایجادی و ایجابی با کشورهای همسو به ایفای نقش پرداخت.اکنون بیش از پیش نسبت به رویکرد موازنه قوا در منطقه و عدم تحقق اهداف آمریکا به وسیله رژیم اسرائیل در منطقه موفق بود و در جهت کاهش مداخلات مستقیم و غیرمستقیم این قدرت جهانی در صحنه منازعات کوشید و پیامدهای آن را نیز در معادلات قدرت منطقه در حوزه امنیت و بالا بردن نقش خود در گردونه اقتدار و امنیت حائز اهمیت می دانست. 
ایران توانسته بود در ابعاد نظامی، امنیتی و تجهیزاتی نوین تکنولوژی تسلیحاتی بازتعریفی از خود برای کشورهای منطقه داشته باشد و کشورهای همسو با آمریکا در منطقه را نیز تحت تأثیر عدم دخالت مشروط بر اطمینان در امنیت نگه دارد و از سویی در موازنه منطقه ای تأثیرگذاری خود را نیز با همراهی محور مقاومت بیش از پیش تقویت کند.
در این راستا، برخی از کشورهای نوظهور در موازنه قدرت چون ایران را اصلی ترین رقیب ژئوپلیتیکی خود در خاورمیانه دانسته و معتقد به قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شده بودند، تلاش داشتند تا در برقراری امنیت منطقه ای خاورمیانه نقش ایران را کمرنگ نشان دهند، اما تسلط بر تکنولوژی نوین تجهیزات و تسلیحاتی و برخورداری از حیثیت بخشی به کشورهای مورد تعدی از سوی نظام اقتدارگرای جهانی، ایران را در دو محور گفتمانی اقتدار و مقاومت در مسیر موازنه قدرت برای کشورهای منطقه برجسته نشان داده بود و نظام بین الملل نیز به این درک رسیده بود که حوزه مقاومت و ایستادگی با محوریت ایران و حوزه قدرت و هژمون با محوریت آمریکا در سطح منطقه در تقابل  قرار دارند و کشورهای منطقه و فرامنطقه نیز به این آگاهی رسیده بوند که معادلات آینده قدرت در خاورمیانه بر این دو محور استوار و بر خاسته از نگاه ایران و آمریکا  پیش خواهد رفت.اکنون کشورهای منطقه نزدیک به آمریکا و همسایه با ایران در بالانس همکاری با آمریکا و تعاملات با ایران در برزخی مناسبات دیپلماسی در نظام نوین موازنه قدرت قرار گرفته اند. امنیت پایدار در منطقه را با ایران مقتدر باور کرده  و عدم اطمینان به آمریکا با توجه به نظام های متلاشی شده در بهار عربی را در خاطره ها به مرور نشسته اند. 
کارشناس امور بین الملل مجلس شورای اسلامی