گفت و گوی« روزنامه دریایی سرآمد» با مهتاب گنجعلی «نویسنده جنوبی»
لختی با «شهروند- نویسنده» جزیرهی قشم با ۶ عنوان کتاب
گروه جزایر - رشاد عقیلی - مهتاب گنجعلی، بانوی جوان خوزستانی که از دوران نوجوانی تاکنون، مینویسد و میسراید و ترجمه میکند...
به بهانهی حضورش در دزفول، پس از سالها زندگی در جزیرهی قشم و درک دغدغههایش از نوشتن ۶ عنوان کتاب که هر کدام جایگاه ویژهی حسی و ذهنی و عقلانیاش را به نمایش میگذارد، با او به گفتگو نشستیم.
روزنامه دریایی سرآمد: صدای گیرایی دارد و بیانی بسیار دقیق و قاطع بسیار سلیس و صحیح صحبت میکند. لبخند سادهای بر لب دارد و کمی خجالتی به نظر میرسد.
- مهتاب گنجعلی هستم. مدرس و مترجم زبان انگلیسی، صاحب سبک در تدریس زبان انگلیسی، نویسندهی چند عنوان داستان بلند، دلنوشته، شعر در چندین قالب، غزل، قصیده، ترجیع بند، ترکیب بند، و ترجمه. با نشریات معتبر مختف زیادی کار کردهام... هم در زمینهی تالیف، هم ترجمه.
روزنامه دریایی سرآمد: متاهل هستید؟
- بله؛ اما من معتقدم زندگی همیشه غافلگیرکننده است... در هر موردی... از هر جنبهای.
روزنامه دریایی سرآمد: شنیدهایم که در نوشتن بسیار قهار هستید، از آثارتان بگویید.
-اولین مجموعه داستان من که جوایز زیادی هم گرفت، کتابی بود با عنوان «میخواهم از فردا زندگی کنم» با فضای اجتماعی و فمینیستی... این مجموعه داستان نگاه جدیدی بود به زیباییهای نهفته در زن که باید کشف شوند و همزمان الگوریتمهای تازهای جایگزین شوند و این همان دلیل برانگیخته شدن ذهنیات مولف بود... بعد از آن ترلان، بوی گربهها، ابرکهای عقیم، ای کاشهای مرده، چرا یادم رفته بود اینهمه سال و این آخریها داستان بلند درختان بیسایه که به دلیل حضور مجدد و عجیب من پس از سال ها در دزفول، به طرز شگفتانگیزی کلید خورد... تمامی عناوین،در نمایشگاههای بین المللی کتاب تهران همه ساله، عرضه شدهاند. این داستان آخری ریشه در ذهنیات ۲۰ سالگی من دارد... باور میکنید؟
روزنامه دریایی سرآمد: به نظر میآید همیشه درگیر خواندن و نوشتن و آموزش و تدریس زبان هستید درست است؟
بله... اما موسیقی قسمت عمدهی تنهاییهای من است... و کلا تنها شدن با موسیقی هر چند قسمت کوتاهی از شبانه روز، نیاز من است...
روزنامه دریایی سرآمد: صدا و قدرت بیان خوب و آرامش بخشی دارید خانم گنجعلی... خیلیها با چنین صدایی، پولسازترین آدمها میشوند، در صنعت دوبله، اجرا یا گویندگی و حتی آواز!
روزنامه دریایی سرآمد:ممنونم.... گاهی روی پادکستهای احساسی حرف میزنم... و گاهی سر کلاس، و یا وقتی که مشاوره میدهم، از مراجعینم، این رضایت و بازخورد را، دریافت میکنم. ولی در لاین پولسازی، تا کنون خیر«باز هم میخندد»
داستان درختان بیسایه را خواندهایم. بسیار عمیق و با سواد جغرافیایی و هنری و ادبی بالایی نگارش شده است... روز آغاز جنگ و روبرو شدن اعراب عراقی و ایرانی همزبان و همفرهنگ در مرز اروند... و حس مشترک همزبانی بین مردمان دو کشور... و اینکه داستان در روزهای اول جنگ تحمیلی روایت میشود، و هنوز کسی دلیل جنگ را نمیداند... و نوزادی که در خاک دشمن به دنیا میآید... و...
روزنامه دریایی سرآمد: اینها ذهنیات شماست در حالی که شما نسل انقلاب هستید و کودکانگیهای شما در جنگ سپری شد... و بررسی چرایی، و چگونگی جنگ در سن شما نبوده... این نشان میدهد که مطالعهی زیادی داشتهاید درست است؟
- بله... من نقشه را مقابلم باز کرده بودم... موسیقی عرب را در دههی ۷۰ میلادی کنکاش کردم... لباسهای سنتی زنان و مردان عرب زبان، نوع زندگی، شیوهی پذیرایی، آداب خانوادگی...تکیه کلام های زبان عربی، شب های زیادی بیدار بودم و نوشتم، حتی گاهی سردرد میشدم و فشار روانی و احساس مسئولیت زیادی را تحمل میکردم. داستان به نقاط عطف سیاسی دو کشور ربط زیادی پیدا نکرد در نهایت... نگاه من پرچمی و ملی بود... و مشترکات دینی بین مردمان دو کشور... و این نگاه در آثار دفاع مقدس کمتر دیده شده است. همه و همه را به گونهای نوشتم که خیلیها گمان میکردند من عربزبان هستم. اما واقعا نیستم.
روزنامه دریایی سرآمد: چه خوب... پس این کتاب اثرگذار با اینهمه قدرت بحث برانگیزی را آسان به اینجا نرساندید.
- شما لطف دارید. ولی واقعا در نگارش داستان، روحم بارها از حلقومم بیرون کشیده شد و به جسمم برگشت... این را فقط کسی میداند که مینویسد.
روزنامه دریایی سرآمد: از ترانهسراییهایتان بگویید.
-راستش یک ترانهی انگلیسی نوشته بودم برای رضا آهنگری خوانندهی خوب داخل کشور که بسیار عالی اجرا شد... و همچنین رایزنیهایی شده که انشاالله بزودی یک داستان من خریداری، به صورت فیلمنامه، تغییر چهره دهد. داستان مشیانه ک فضای فلسفی و آمیخته با عشق عرفانی دارد و بسیار کم دیالوگ است و سبک خودش را دارد.
روزنامه دریایی سرآمد: از کار جدید و در دست انتشار بگویید.
-یک کار آموزشی زبان انگلیسی برای کودکان، و یک مجموعه داستان مینیمال با موضوع آدمهایی که با آرزوها و خاطرات کشتهشده و به خاک سپردهی خود، یک عمر زندگی کردهاند... برای همهی ما قابل تامل است و نمیشود انکار کرد با عنوان« آدمهای بدون نسل» که پیش از این «زنان بدون نسل» نام داشت.
روزنامه دریایی سرآمد: شما اصالتا جنوبی هستید؟
-بله... اصالتا دزفولی.
روزنامه دریایی سرآمد: ممنون بابت قبول زحمت خانم گنجعلی عزیز... مهربانی حضور شما و صادقانگیهای وجودی شما را براحتی میشود در گفتگو با شما درک کرد.
-متشکرم... بنده هم بسیار مفتخر و مشعوفم از دعوت شما...