printlogo


تحریم اسرائیل با جنگ فرسایشی ایران

علی مظفر-پروسه جنگ فرسایشی (حرب الاستنزاف ) در فاصله سالهای 1967 تا 1970 با ورود کشورهای مصر، اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین در برابر رژیم اسرائیل آغاز شد و هدف آن بازپس گیری مناطق از دست رفته در جنگ شش روزه بود و امروز ایران با عذر موجهی با برخورداری از راهبرد آبرومندانه در سطح بالاتری به این جنگ فرسایشی در قبال اسرائیل دامن زده است.
انجام دو ترور در یک شب، پیام مستقیمی از تلاویو به تهران با هدف آمادگی جنگی بزرگ و گسترده را مخابره کرد، جنگی که وضعیت مطلوبی را برای ایران رقم نخواهد زد. از سویی دستاورد ترور اسماعیل هنیه در تهران، چالش بزرگی برای ایرانیان تلقی شد و ایران را مجاب به پاسخ و تنبیه نمود. اما حضور ائتلاف آمریکایی در همراهی اسرائیل و توجه کامل ایران به شرایط منطقه و اندیشه مزورانه شیخ نشینان پیرامون خلیج فارس، گزینه مجازات با «تحریم امنیت داخلی اسرائیل» را کلید زد. اکنون ایران جز به نابودی اسرائیل در گذر زمان و از مسیر جنگ فرسایشی نمیاندیشد و پروژه جنگ طولانی در سطوح محدود در چند جبهه را منجر به فرو رفتن رژیم اشغالی در باتلاق خود ساخته میداند. از سویی؛ وضعیت مردابی اسرائیل در سطح منطقه، چارهای جز تمهیدات لازم برای جنگی بزرگ و وارد کردن پای آمریکا به این مجادله منطقه ای نگذاشته است و مقامات اسرائیلی معتقدند که به آخرین گامها برای آغاز یک جنگ منطقه ای نزدیک شده اند. اما به این درجه از هشیاری نیز رسیده اند که ایرانیها به دنبال نابودی کامل این رژیم بر مبنای قانون «قورباغه پزی» و بر اساس راهبرد گام به گام بر مبنای جنگ فرسایشی هستند. 
اسرائیل دریافته است که ایران موفق به متحد کردن محور مقاومت برای فردایی با جنگی بزرگ شده، تهدید تأسیسات هستهای ایران، با رونمایی از زرادخانه های موشکی و پهبادی این محور مواجه شده است و غرب نیز تلاش دارد خود را در خندق خطرناک خاورمیانه و غرب آسیا گرفتار نکند، چرا که لبخند همراه با سکوت ایران در مقابل تهدیدات اتمی مقامات اسرائیلی نسبت به فردای منجر به درگیری، حاکی از بیمه شدن ایران در مقابل این ملاحظات و ضرورت مصونیت ایران است و همین لبخند ایران است که جهان غرب را نسبت به خطرناکی حمله همه جانبه به محور مقاومت بیمناک ساخته است.
 رژیم اشغالگر قدس به این نتیجه رسیده است که؛ اهداف درازمدت ایران، در تحریم آرامش اسرائیل برنامه‌ریزی شده است و صلب امنیت، آسایش و شرایط معمول زندگی و بهبود اقتصادی همراه با سیاست جنگ نرم تا فرسودگی و نابودی ساختار این رژیم، چشم اندازی است که ایران قدم به قدم آن را با موفقیت پیش برده است و همراهی محور مقاومت در مسیر محو اسرائیل برنامه ریزی شده و  هدف راهبردی آنان، جز کلید خوردن پروسه قطره چکانی فروپاشی اسرائیل از درون نیست.  
اسرائیل شاهد رویکرد اهداف ایرانی با توجه به افزایش ترس و نگرانی شهروندان سرزمینهای اشغالی و اضطراب از پاسخ حتمی ایرانی است که علیرغم سیاست تهدید و فشارهای بین‌المللی برای مهار تشدید تنش در منطقه، عزم جزم ایرانیان را کاهش نداده است. کشنده بودن لحظات و فلج فکری شهروندان، سکون و سکوت زندگی، رکود رشد اقتصادی و چشمگیری خروج از سرزمین اشغالی، هدفی راهبردی است که ایران با زیرکی آن را دنبال میکند و رو شدن برگهای برنده ایران در قبال تحرکات شیطانی این رژیم با اعمال ترور، بمباران و فاجعه آفرینی، شرایط را برای تشدید این فشار در سطح بین الملل آماده کرده و ایفای نقش سیاست صبر استراتژیک ایران پیشتاز در عرصه مقابله با اسرائیل است. 
اکنون اسرائیل به خوبی میداند؛ هرچند در حذف فیزیکی با سلاح و تکنولوژی به روز موفق عمل نموده، اما قدرت درگیری در جنگ فرسایشی را ندارد و مواجهه مستقیم با ایران و محور مقاومت، تنها راه برون رفت از تنگناهای مختلف و راه خلاصی از شرایط برزخی ایجاد شده در قبال ایران است و چون بر اصل درگیری منجر به حضور همپیمانان برای جنگی همه جانبه با ایران در سطح منطقه معتقد است از هیچ اقدام خلاف عرف و دیپلماتیک فروگذاری نمیکند و با فاجعه آفرینی آوردگاه غزه، امور دیپلماتیک و کنسولی و ترور فیزیکی شخصیتها در نظام دیپلماسی و بین المللی، تلاش دارد تا با عصبانی کردن ایران و کشیدن پای این کشور به جنگ، سناریوهای بعدی خود را اجرا نماید و در مقابل؛ هوشیاری ایران در عدم شتاب در پاسخ، مبنایی جز تحقیر بینالمللی این رژیم و سردرگمی در ادامه پیاده کردن سناریوهای چیده شده و هزینه دار کردن  رژیم اسرائیل در چند جبهه نیست. 
با این حساب؛ گرفتاری ده ماهه در باتلاق غزه و ضربه پذیری از محور مقاومت، چاره ای جز اقدام به جنگ مستقیم برای این رژیم نگذاشته و سردرگمی در پاسخ قاطع به ایران و محور مقاومت، شرایط را برای استمداد از آمریکا و دیگر همپیمانان فراهم کرده است. اما؛ در صفحه شطرنج غزه ـ اسرائیل هنوز خبری از شکست حماس نیست و پیاده نظام رژیم با رخدادهای تاکتیکی و اقتصادی در حال درک شرایطی است که ساختارهای اقتصادی زیانبار با حجم بالایی را برای شهروندان مستأصل این رژیم پیش بینی کرده است. به نحوی که ارزیابی میزان زیان‌های اقتصادی در این جنگ فرسایشی سیر صعودی گرفته و سردرگمی در مشخص کردن زمان حمله قطعی ایران، باعث افزایش فرسایش قدرت جامعه و اقتصاد شده است. درحال حاضر؛ میزان تاب آوری اقتصاد و امنیت جامعه شرایط مبهمی را برای این رژیم باز تعریف کرده و صرف نظر از جنبه وسیع و فراگیر جنگ روانی و تاثیر آن بر رفتارهای اجتماعی، درگیری محور مقاومت با این رژیم در سطوح پایین، منجر به فرسایشی شدن جنگ و  کاهش مقبولیت مقامات اسرائیلی در داخل و بیرون از سرزمینهای اشغالی شده است. 
جهان غرب نیز به این درجه از اطمینان رسیده است که؛ ایران هرچند که جنگ مستقیم با اسرائیل و دیگر همپیمانان را به سود منافع ملی و امنیتی خود ندانسته اما قدرت لازم برای گوشمالی این رژیم  را فراهم آورده و از طرفی؛ ظرفیت لازم برای دستکاری اقتصاد جهانی در شاهراههای حیاتی منطقه را دارد و در صورت رفتار غیرمسئولانه غربیها، منافع آنان در سطح منطقه با تهدید جدی مواجه خواهد شد. بنابراین باز گذاشتن دست ایران در ادب، تحقیر و تنبیه رژیم عذر موجهی است که غرب باید نسبت به این موضوع واکنش صریحی نداشته باشد. در همین راستا؛ غرب تلاش دارد با سلاح تهدید و چانه زنی ماشین پاسخ ایران را خاموش کند و تردید نیز ندارند که ایران با بی اعتنایی با این موضوعات، گزینه‌های ستیز با اسرائیل را در جهت تحقق اهداف بلندمدت خود در عرصه جنگ فرسایشی نامتقارن را با شدت کم اجرایی نموده است و باور دارند که موتور محرکه راهبرد آبرومندانه ایرانیان در گذرگاه زمان و مکان مناسب مستقر شده و با درجه هوشیاری بالا و استراتژی «انگشت به ماشه»  آماده برای تنبیه متجاوز در سطوح مختلف است. 
بر این اساس؛ اسرائیل، غرب و آمریکا به این نتیجه رسیده اند که؛ رفتار سنجیده، بر اساس اصل غافلگیری در بستر فرصت صبر منجر به پاسخ قاطع ایرانیان، عدم تاب آوری شهروندان سرزمینهای اشغالی را به دنبال دارد و آشفتگی امنیت داخلی و اوضاع اقتصادی لجام گسیخته این رژیم منجر به گریز از حصار اسرائیل در آشوب خواهد شد و سردرگمی شرایط حاد منطقه و سرزمین های اشغالی توفیق بیش از پیش اهداف ایرانیان در جبهه جنگ فرسایشی را باعث شده است.   
 کارشناس امور بین الملل مجلس شورای اسلامی