نقش آموزش در همگرایی علوم اجتماعی و مهندسی
گروه توسعه - مهدی استادی جعفری - تحولات جدید دهه های اخیر در حوزههای گستردهای از جمله صنعتی شدن، شهرنشینی و تشدید ناملایمات و ناعدالتی در زندگی افراد، باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میان رشته ای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه بیشتری قرار گیرند. به واسطه ضرورت جامع نگری در حل مسائل پیچیده و چند بعدی بودن چالش-های پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشته علمی برای حل مسائل مهم براساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر رشته های علمی به ارائه راه حل اقدام کنند (به خصوص در پژوهش های مربوط به موضوعات اجتماعی) ممکن است به جای ارائه راه حل جامع برای حل مسئله، خود به ناپایداری و تشدید مشکلات دیگر دامن زنند. مهدی استادی جعفری، دکتری شهرسازی و پژوهشگر توسعه در نوشتاری به روزنامه دریایی اقتصادسرآمد نوشت: بر این اساس پژوهش های مسائل اجتماعی بایستی با کمک پژوهشگران حوزه های مختلف علمی و از جمله مهندسی و به صورت گروهی و در تعامل با یکدیگر انجام گیرد. بر این اساس ایجاد یک همگرایی بین رشته های علوم مهندسی و اجتماعی ضروری بنظر می-رسد.
همگرایی (Convergence) و یا به عبارتی همسویی و تقارب دو یا چند حوزه به یکدیگر، اصطلاحا فرآیندی است که با برخی تغییرات و تحولات منجر به تشابه و همسویی شود. با این معنی، در کنار هم قرار دادن و یا قرار گرفتن دو حوزهای که به ظاهر هر کدام دارای ماموریت و نقش متفاوتی است، میتواند به همگرایی آن دو برسد. برای ایجاد همگرایی مؤثر میان علوم مهندسی و اجتماعی و تربیت دانشجویان با مهارتهای لازم برای توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی، نیاز به تدوین و تدریس واحدهای درسی خاصی در دانشگاهها وجود دارد. این واحدها باید ترکیبی از دانش فنی، اجتماعی و مدیریتی را پوشش دهند و دانشجویان را برای همکاری بینرشتهای آماده کنند. در جدول زیر به تعدادی از واحدهای درسی پیشنهادی پرداخته شده است.
تدوین و تدریس این عناوین و واحدهای درسی در دانشگاهها میتواند به تربیت دانشجویانی با مهارتهای لازم برای همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کند. این واحدها نه تنها دانشجویان را با مفاهیم و روشهای مختلف آشنا میکنند، بلکه آنها را برای همکاری بینرشتهای و حل مسائل پیچیده جامعه آماده میسازند. با ایجاد این واحدهای درسی، میتوان به توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی در جامعه ایرانی دست یافت.
در این میان، نقش اندیشکدهها و مجامع صنفی مانند جامعه مهندسان مشاور ایران این است که با برگزاری دورههای آموزشی بینرشتهای، به تسهیل همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کرده و مهندسان را برای مواجهه با چالشهای پیچیده و چندبعدی جامعه آماده کنند. این دورهها میتوانند شامل موضوعات متنوعی باشند که دانش و مهارتهای لازم برای طراحی و اجرای پروژههای توسعهای پایدار و موثر را فراهم آورند.
برگزاری این دورههای آموزشی میتواند به توسعه مهارتها و دانشهای لازم برای همگرایی مؤثر میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کند. این دورهها نه تنها به افزایش توانمندیهای مهندسان در حل مسائل پیچیده و چندبعدی کمک میکند، بلکه به توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی در جامعه ایرانی نیز منجر خواهد شد. با ایجاد بسترهای مناسب برای یادگیری و همکاری بینرشتهای، میتوان به آیندهای روشنتر و توسعهیافتهتر دست یافت. البته این دست از دورهها ضروری است تا در مجامع و محافل جامعهشناسی نیز برگزار گردد تا دیدگاه این بخش نیز به موضوعات و محورهای توسعه و نقش و اثرگذاری جامعهشناسان در محورهای عملی جامعه مشخص
گردد.
نکته پایانی این است موضوع آموزش و پرورش نیروهای مستعد و دارای دید دوجانبه به مسائل مهندسی و اجتماعی نیازمند برنامهریزی، چارچوبسازی و خواست عمومی در میان اندیشمندان و علاقمندان توسعه کشور بوده و در این هدف لازم است تا بستر گفتگو و هماندیشی بیشتری فراهم گردد. این نوشتار، تلاشی است با هدف باز کردن باب گفتگو و اگر محتوا و عناوینی در این خصوص بیان گردید، صرفا بیان مسائلی است کلی؛ ولی ضروری برای حرکت بسمت توسعه پایدار جامعه
ایرانی.