«روزنامه دریایی سرآمد» گزارش میدهد
فقر گردشگری در«شهربندربوشهر»
گروه دریامحور- ایرج گلشنی - آن چه در این گردش و مشاهده میدانی دیده شد، با تصورات ذهنی مبتنی بر یک شهر بندری، بسیار فاصله دارد. آن چه در این گزارش می آید، برآمده از مشاهده عینی و گردش یک روزه خبرنگار روزنامه دریایی اقتصادسرآمد در «شهربندر بوشهر» است. این فاصله زیاد، مرا واداشت که نکات ذهنی خود را گزارش کنم که شاید مسئولان بوشهر بیشتر به قضایای این شهر توجه کنند.
تصور یک شهر بندری
خوب است در باره تصوراتی که از یک شهر بندری داریم و به عنوان شاخص و معیارهای تطبیق بوشهر با آن ها سخن می گوییم، اشاراتی داشته باشیم تا تطبیق بعدی برداشت ها قابل درک باشد.
یک شهر بندری در تصور ما حداقل دو شاخص برجسته دارد که هر کدام با معیارهای معینی تعریف و توصیف می شوند؛ یکی بندرگاهی مملو از کشتی و بار و کار و انبوهی از جمعیت و وسایل کار و ترانزیت. و دیگری، ساحلی با شکوه، تمیز و سرشار از امکانات برای تفریح و گردشگری.
شهرهای بندری، معمولا جایی هستند برای کار و تفریح. انبوهی جمعیت گردشگرانی که برای تفریحات ساحلی و دریایی هجوم می آورند و در طول شب و روز، در ساحل از امکانات دریایی و ساحلی لذت می برند. و هیجان کار و تلاشی که در بین مهندسان و کارگران وجود دارد تا هر چه بیشتر بتوانند بارگیری یا تخلیه بار داشته باشند؛ حالتی که جمعیت بومی جوابگوی کار نیست و سیل کارگران مهاجر را به دنبال دارد. اینها دو بعد کلی یک تصور از یک بندرشهر است.
کار در بوشهر
مشاهده میدانی و پرس و جو از مردم شهربوشهر، نشان می دهد که وضعیت بیکاری در شهر بوشهر تاسف بار است. بخش مهمی از جوانان بوشهری کاری برای انجام دادن ندارند. آن چه در بندرگاهای بوشهر می گذرد، آن قدر نیست که از یک بندر پویا و زنده انتظار می رفت.
گمرک بوشهر
برای درک میزان کار و حجم بارگیری یا تخلیه بار، به گمرک بوشهر رفتیم. انگشت شمار بودند جرثقیل هایی که در طول بندرگاه مشغول کار بودند. حجم اسکله پر از خالی بود. کشتی های کوچک لنگر انداخته بودند و هر کدام با یک جرثقیل و دو یا سه کارگر در حال کار بودند. در مجموع تمام نفرات مشغول کار به سی نفر نمی رسند.
کاهش کار
برای درک بیشتر موضوع سعی می کنیم با مهندسان و کارگران در اسکله گمرک همفکری کنیم که اغلب از گفت و گو سر باز میزنند و تمایلی به اظهار نظر ندارند. این را ما به حساب عدم امنیت شغلی می گذاریم. آنها تلاش می کنند همین کاری که به آن مشغولاند را نگه دارند و هیچ انگیزه ای برای ورود به حواشی ندارند. احساس خطر می کنند که اگر یک خبرنگار حرفی از طرف آن ها بیان کند ممکن است برای شان دردسر شود. این نیز نمادی است از کمبود کار. ترس از دادن شغل، زبان را بند می آورد. به همین دلیل بعد از مشاهده اسکله و وضعیت عمومی به سمت بازار رفتیم تا با شرکت ها و فروشندگان مرتبط هم کلام شویم.
یک فروشنده تجهیزات دریایی به ما گفت که حجم کار و بارگیری در بوشهر نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است. دلیل اصلی این کاهش برای ما مشخص نشد و احتمالات همیشگی مانند تحریم، پای ثابت این مسائل است که حرف تازه ای نیست. دلیل دیگر، فضای محدود اسکله عنوان شد که قابل قبول نبود؛ زیرا ما ندیدیم کشتی های دیگری که در پهنه آب، در صف بارگیری یا تخلیه بار باشند. به هر روی، تصور از یک بندر پر کار در بوشهر دیده نشد.
95 درصد وابستگی
نکته قابل تامل در گفت و گو با فروشندگان تجهیزات دریایی و قطعات کشتی ها این بود که تقریبا همه نیازها از خارج کشور تامین می شود و سهم تولید داخلی برای تامین قطعات کشتی ها و قایق ها بسیار ناچیز است. فروشنده قطعات چند فیلتر به ما نشان داد و گفت همین ها ایرانی هستند و باقی همه از اروپا و چین می آید.
یکی از فروشنده های تجهیزات دریایی تاکید داشت که استقبال از همین محدود تولیدات داخلی بسیار پایین است زیرا به کیفیت آن ها اعتماد ندارند. صاحبان کشتی که چندین میلیارد خرج خرید و نگه داری کشتی خود می کنند، قطعات با کیفیت را ترجیح می دهند و به همین دلیل به تولید داخلی چندان اقبال نشان نمی دهند. یک بعد این ناباوری، مسائل تبلیغی است. تقریبا هیچ تبلیغی در باره تولیدات داخلی در حوزه قطعات کشتی نشنیده ایم و دلیل دیگر می تواند به تجربه مهندسان مکانیک کشتی ها برگردد که در این باره به گزینه ای برای گفت و گو دست پیدا نکردیم.
فروش در بوشهر
یک شهر بندری که معمولا مملو از جمعیت است، کسبه بازار معمولا فروش خوبی دارند. کافی است هر گردشگر یک یادگاری بخرد، همین کافی است که فروش در حد مطلوب رخ دهد. اما فروشندگان و کسبه بازار واقعا از فروش پایین نالان بودند. مشاهده مستقیم هم سخن آن ها را تایید می کند. اگر به بازار بوشهر – راسته خیابان نادری- بروید و مانند ما به مشاهده بپردازید، متوجه می شوید که اغلب فروشگاه ها مشتری ندارند. دست رهگذران را که نگاه می کنید، زنبیل کالا و خرید نمی بینید. اغلب مردم بومی شهر هستند که فقط در راسته بازار تردد می کنند. این ها نشان می دهد که بوشهر در این فصل که فصل بهاری آن است از گردشگر تهی است.
شما مسافرید!
به کافه ها یا فروشگاه هایی که سر زدیم، به سرعت ما را از بومی های شهر تشخیص می دادند و گاهی به زبان می آورند که شما مسافرید. همین نکته نشان می داد که تعداد گردشگر و مهمان در بوشهر آن قدر کم است که از دور می شود یک مسافر را از غیر مسافر تشخیص داد.
فقر گردشگری در بوشهر
دلایل متعدد دیگری می توان اقامه کرد که نشان می دهد فقر گردشگری در بوشهر بسیار زیاد است. بر عکس تصوری که از یک شهر بندری در ذهن جا خوش کرده است، هیچ فرقی بین بوشهر با یک شهر بن بست مانند گیلان غرب یا شهرهایی که عموما جایی برای گردشگری ندارند وجود ندارد.
سازههای گردشگر پسند
پاساژهای زیبا مانند آنچه در تهران و کیش و اصفهان و شیراز و ... می بینیم، در گستره بازار بوشهر دیده نمی شوند. اصولا تمام راسته بازار را که بگردی، هیچ سازه ای که می توان از آن ها به عنوان سازه های گردشگر پسند یاد کرد در بوشهر دیده نمی شود. اگر تمام وسعت بازار و خیابان های اطراف را مد نظر قرار دهیم، تقریبا هیچ پاساژ قابل توجهی دیده نمی شود.
شهربازی مجهز نیز از نمادهای دیگری است که در بوشهر وجود ندارد. جایی مانند مشهد با پارک آبی اش معروف و تبلیغ می شود، در تهران انواع شهربازی ها وجود دارد. در اصفهان و... انواع جاذبه های گردشگری هست اما در بوشهر نه.
یک نکته اسنپی
با رانندگان اسنپی که به دفعات با آن ها در سطح شهر برای بازدید از شهر گشتیم و هم کلام شدیم، نکات جالبی آموختیم. یک اسنپی که یک ماشین ال نود تر و تمیز داشت، نکته جالبی داشت. گفت: مجبورم با اسنپ کار کنم چون در بوشهر به طور مرسوم کسی سوار ال نود نمی شود و وقتی به آن ها بوق می زنی، به جای گفتن مسیر، چپ چپ نگاه می کنند و خیال می کنند قصد مزاحمت داریم! این نکته نغز نشان می دهد که گردشگر در بوشهر در حداقل ممکن است و مردم بومی هم عادت به تاکسی یا پراید برای تردد دارند. اگر گردشگر زیاد باشد، چنین فرهنگی برای مردم از بین می رود و تردد با هر وسیله ای باب می شود. مخصوصا اگر ماشین تمیز و مرتب باشد، خواهان بیشتری دارد. تبادل فرهنگی با مردم شهر با گردشگران وسعت بیشتری به فرهنگ عامه می دهد.
این از عجایب است که یک شهر بندری و آن هم مرکز یک استان از تلاطم جمعیت گردشگر خالی باشد.
غذاخوری
بدون شک یکی از مهم ترین مشکلات برای یک مسافر در بوشهر مشکل صبحانه و نهار و شام است. مانند شهرهای دیگر خبری از دود کباب و غذا خوری ها متعدد و شکیل نیست. به چشم ما نخورد که بتوانیم در مرکز شهر، چند غذاخوری مقبول ببینیم. از عابران سوال می پرسیم و سراغ کبابی و جوجه کباب و... می گیریم. اغلب که می گویند این اطراف نیست. و بعضی هم آدرس هایی میدهند که باید تاکسی بگیری و بری. در راسته بازار یک رستوران تشریفات است و یک رستوران هیران. و دیگر هیچ. راسته ساحل را هم جست و جو می کنیم. اغلب کافه هستند با پذیرایی محدود. در بازار و اطراف آن نتوانستیم یک پیتزایی پیدا کنیم. فست فودها به فلافل و پاکور بیشتر پا نمی دهند. خلاصه این که گردشگر برای صبحانه و نها رو شام گزینه های دندان گیری ندارد. مخصوصا اگر بخواهد صبحانه ای بخورد که مشکلاتش بیشتر است و اگر بخواهد یک دست کله پاچچه بزند، علاوه بر این که قیمتش نسبت به تهران خیلی بیشتر است، باید سه صبح شال و کلاه کند برود کله پاچه ای پیدا کند چون تا حداکثر پنج صبح گیرش می آید! نشان می دهد که بافت عمومی شهر برای بومی هاست و چندان وجه گردشگری در این شهر رونق ندارد.
وقت سفر
گاهی ممکن است این توجیه به ذهن بیاید که در ایران وقت سفر نیست و مدارس تعطیل نشده و فصل عید و تعطیلات وقت سفر است. البته ما ایام عید را هم در بوشهر بررسی کردیم و متوجه شدیم که در روزهای عید هم نسبت به سایر شهرها از فقر گردشگر برخوردار است. اما باید توجه کرد که ظرفیت حداقلی برای مسافران و گردشگران در طول سال همواره وجود دارد. روزهای تعطیل جای خود دارد و این روزها هم جای خود. حداقل ممکن را مد نظر قرار می دهیم و می گوییم: با این هوای بهار و دل چسب، بسیارند که به جاهای دیگر مانند بندر عباس و قشم و کیش می روند، چرا درصدی از آن ها به بوشهر نمی آید؟ اشکال کجاست؟